درزبان عربی «حبس» بهمعنای زندان است و«حبسیه» بهمعنای کتابی است که درزندان تالیف شده است. «حبسیات» نیز معمولا به سرودههایی که در زندان سروده شده باشد و «سجنیات» به متنهای نگارششده در حبس گفته میشود. با بررسی این چند واژه و واژههای مشابه در ادبیات امروز عرب، میتوان به لیستی نسبتا بلند از زندانسرودهها، رمانها، ترجمهها و خاطرات نوشتهشده در زندانهای رژیمصهیونیستی دست یافت که بسیاری از آنها در زندان نوشته شده و در حالی که مولف آن همچنان در زندان بوده است، منتشر شده و یا متن کامل آن در زندان آماده شده ولی بعد از آزادی در زندان، به چاپ رسیده است. اگرچه در طول ماههای گذشته، رمان شهید یحیی سنوار با نام «الشوق و القرنفول» با ترجمه «خار و میخک»، در ایران بارها ترجمه و منتشر شده اما این مورد را باید یک استثنا دانست و با تاسف گفت که بسیاری از آثار زندانیان فلسطینی، برای مخاطب ایرانی ناآشنا است.در ادبیات معاصر عربی، مجموعه این آثارآنچنان وسیع وفراگیر است که بهعنوان یک شاخه خاص شناخته شده و با عنوان «ادبیات زندانها» از آن یاد میشود. همانگونه که در ایران نیز شاخه ادبی با عنوان «ادبیات مقاومت» کاملا شناخته شده است.این آثار در کنار تفاوتهای سیاسی و اعتقادی میان گروههای مختلف فلسطینی،غالبا در میان همه فلسطینیان مقبول است، اگرچه در ترویج آن در میان گروههای فلسطینی، به دلایل مختلف رقابتی شدید وجود دارد.کیفیت و سطح ادبی برخی از این آثار به میزانی است که برخی از آنان مانند رمان«نقاب، رنگ آسمان» اثر نویسنده فلسطینی، باسیم خندقجی بهعنوان برنده جایزه بینالمللی ادبیات داستانی عربی (IPAF) درسال۲۰۲۴معرفی شد. تنوع و کمیت این آثار نیز آن مقدار است که بتواند مخاطبان مختلفی را در ایران جذب کند،چه مخاطبانی که علاقهمند به ادبیات و شعر عرب هستندو چه کسانی که میخواهند خاطرات زندانیان فلسطینی را بخوانند یا حتی ترجمهای از کتاب خاطرات رؤسای سابق سازمانهای امنیتی دولت موقت رژیمصهیونیستی بهدست آورند.تا حدود ۲۰ سال پیش، بههمراه داشتن قلم و کاغذ و خواندن کتاب و روزنامه برای اسیران فلسطینی ممنوع بود. فداکاری اسرای فلسطینی و اعتصاب غذاهای سخت و گسترده آنها در زندانهای صهیونیستی، ممنوعیتهای فرهنگی داخل زندان ازجمله داشتن کاغذ و قلم را از میان برداشت و این موضوع سرآغاز نگارش کتابهای فراوانی توسط زندانیان شد. اگرچه بعد از ماجرای ۷ اکتبر، بسیاری از خدمات به زندانیان فلسطینی از جمله داشتن کاغذ و قلم ممنوع شد اما مقاومت راه خود را یافته و میداند چگونه حقوق خود را بهدست بیاورد.
عبدالله برغوثی، خطرناکترین فرمانده نظامی با بیشترین تالیف ادبی
از جملات معروف درباره این مبارز فلسطینی، کلماتی است که از افسر اسرائیلی مسئول پرونده عبدالله نقل شده است، وی در دادگاه گفته بود: «اگر روزی مجبور شویم سرزمینهای اشغالی را ترککنیم،عبدالله برغوثی راباخود خواهیم برد و اجازه نخواهیم داد او در فلسطین بماند، زیرا او همیشه خطرناکترین فلسطینی برای اسرائیلیها خواهد بود.» تلاشهای حماس برای مبادله وی با اسیران اسرائیلی در جریان نبرد اخیر تاکنون ناموفق بوده و این نشانگر اهمیت ویژه این شخص برای هر دو گروه حماس و رژیمصهیونیستی است.عبدالله برغوثی یک شخصیت نظامی است که درکارنامه خودبیش از۲۰۰عملیات موفق علیه صهیونیستها دارد که منجر به کشته شدن ۶۷ اسرائیلی و زخمی شدن ۵۰۰ نفر شده و اهمیت او در حماس بهگونهای است که با افرادی مانند یحیی سنوار و یحیی عیاش قیاس میشود. وی به ۶۷ بارحبس ابد و۵ هزار و۲۰۰ سال زندان، یکی از طولانیترین حبسهای تاریخ بشریت، محکوم شده است اما روحیه مقاومت در او بهگونهای است که در طول بیست و پنج سالی که در زندان گذرانده، حدود ۲۰ جلد کتاب تالیف کرده و با انتقال آنها با ترفندهایی به خارج از زندان، اقدام به انتشار آنها کرده است.
عناوین برخی از کتابهای وی عبارتند از:
«امیرالظل: مهندس علیالطریق» مجموعهای دو جلدی که با عنوان «شاهزاده سایه، مهندسی در جاده» به فارسی ترجمه شده و شرح روایی زندگینامه خودنوشت اوست. او این مجموعه داستانی را در پاسخ به سؤال دخترش «تالا» نوشته است. سؤالهایی ازقبیل «تو کیستی پدر؟ و چرا تو پدر؟...» این رمان نه صرفا پاسخ به سؤالهای دخترش، که پاسخی به برخی سؤالات مخاطبین درباره چیستی و ماهیت مقاومت فلسطینی است. این کتاب در سال۲۰۱۳ منتشر شد.
کتاب «ماجده... ذکریات بلا حبر و ورق» (ماجده.... خاطرات بدون جوهر و کاغذ)
این داستان درباره رنجها و مصائب دختری به نام ماجده است. عبدالله برغوثی درباره این کتاب مینویسد: «از اینجا، از گور سلول انفرادی، در اتاقی تاریک و در احاطه دیوارهای سیاه، داستان ماجده را مینویسم... خاطرات بدون جوهر و کاغذ ماجده را، از قلب اندوه و رنج به تحریر درمیآورم، تا بانگ رسایی شود و همه بدانند که فلسطین هنوز اسیر است و آزادکردن آن وظیفه همه ماست و ماجده میتواند مادر، همسر، خواهر و دخترمان باشد؛ ماجده همان فلسطین است.»
کتابهای «الورود بالرائحه الدم» (یا: گلهای رزی که بوی خون میدهد)، «المقصلة و جواسیس الشاباک الصهیونی» (گیوتین و جاسوسان شاباک)، «المقدسی و شیاطین الهیکل المزعوم» (مقدسی و شیاطین معبد ادعایی) نیز از دیگر آثار این نویسنده مبارز فلسطینی است.
کتاب «شاهزاده سایه» غنی از وقایع معاصر فلسطین است. عبدالله پس از هتکحرمت مسجدالاقصی در زمان شارون و همزمان با شروع انتفاضه دوم، مرحله جدیدی از زندگی خود را آغاز میکند. او قصد داشت با خواندن نماز در مسجدالاقصی با وجود ممنوعیتها، راه مقاومت را در پیش بگیرد اما سربازان صهیونی مانع نمازگزاردن او شدند و با قنداق تفنگ مجروحش کردند. او غرق درخون اما با ارادهای مصمم و اندیشهای جدید به خانه بازگشت و به مبارزاتش شکل تازهای بخشید. تلاشی که در نهایت باعث دستگیری او شد.
داستان «فلسطین العاشقه و المعشوق» (فلسطین، زن عاشق و مرد معشوق) درباره یک وکیل زن فلسطینی است که از فلسطینیبودن فقط نامش را یدک میکشد تا اینکه راهش به یک ماجرای حقوقی درباره اسرای فلسطینی در زندانهای مخوف صهیونیستی باز و مجبور به ملاقات با یکی از آن زندانیان میشود و تحت تأثیر شخصیت اسطورهای او قرار میگیرد. عبدالله برغوثی در انتهای این داستان مینویسد: «این داستان را در یازدهم ماه آوریل۲۰۱۲ به پایان میرسانم، درحالیکه در آستانه اعتصاب غذای جدیدی هستم، شاید بتوانم از انفرادی که ۱۰سال در آن بهسر میبرم، خارج شوم... در این مدت نتوانستم مادر، پدر، همسر، فرزندان و خواهرانم را ببینم، نمیتوانم نور خورشید را ببینم... دارم شک میکنم که آیا خورشید هنوز نور میتاباند یا نه؟ اگر بهخاطر این اعتصاب غذا بمیرم، از قبری به قبر دیگر منتقل خواهم شد، بدون نور و بدون زندگی، خداوند در قبر دیگرم نور قرار بدهد... آمین.»
عصمت منصور و رمان «زندانِ زندان»
عصمت منصور، اگرچه پنجمین شخصی بود که رمان دوران اسارت او در زندان بئرالسبع با عنوان «زندان زندان» در سال ۱۳۸۹ شمسی منتشر شد و باید او را از اولین اسرای فلسطینی دانست که رمان دوران حبس او منتشر شد اما ویژگیهای شخصیتی و ادبی او، منصور را، با تمامی اختلافات موجود در میان گروههای فلسطینی، به یکی از نمادهای جنبش سیاسی و ادبی نگارش ادبیات زندانها بدل کرده است. رمان «زندانِ زندان» درباره شخصیتی به نام «عبدالله سعید» است که در زندان انفرادی زندگی خود را میگذراند.عصمت منصور بعد از ۲۰ سال اسارت از زندانهای رژیمصهیونیستی آزاد شد و هماکنون بهعنوان تحلیگر سیاسی جریانهای داخلی رژیمصهیونیستی، چهرهای شناخته شده در میان رسانههای عربی است.
یحیی سنوار و ترجمههایی از عبری
رمان شهید یحیی سنوار با نام «الشوق و القرنفول»که با ترجمه «خار و میخک» بارها درایران ترجمه ومنتشر شده، مشهورترین اثر ترجمهشده از شهید یحیی سنوار در ایران اسلامی است؛ این شهید در طول ۲۲ سال حضور در زندانهای رژیمصهیونیستی، تالیف و انتشار رمان «سنافور» را در کارنامه خود دارد که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد. از آثار شاخص این شهید در ترجمههای کتابهای عبری، خاطرات رؤسای ارشد دولت رژیمصهیونیستی از جمله خاطرات رؤسای شاباک، از زبان عبری و انگلیسی به عربی ترجمه شده که هنوز منتشر نشده است.سازمان شاباک، امنیت عمومی و داخلی رژیمصهیونیستی را برعهده دارد، موساد شبکه جاسوسان موساد در خارج از کشور را هدایت میکند و سازمان امان نیز سازمان اطلاعات نظامی رژیمصهیونیستی است. دو کتاب ترجمهشده توسط یحیی سنوار، کتاب «کسی میآید تو را بکشد» تالیف یعقوب بیری و کتاب «شاباک میان چنددستگی» متعلق به کرمی گیلون است که هر دو آنان، سابقه ریاست بر شاباک را داشتهاند.ترجمه این خاطرات امنیتی و اطلاعاتی با هدف شناخت دقیق روحیات، ظرفیتها و روشهای دشمن صهیونیستی برای مقابله با نیروهای فلسطینی بود و بنابر گفته شاهدان عینی و هم سلولیهای او، شهید سنوار، بارها از مطالب این کتاب در جلسات زندان برای فلسطینیان سخن گفته است.
باسم خندقجی، برنده معتبرترین جایزه ادبی جهان عرب
باسم خندقجی، رماننویس فلسطینی در سال ۱۹۸۳ در نابلس متولد شد. اوروزنامهنگاری ورسانه را در دانشگاه ملی النجاح نابلس آموخت و ۲۱ساله بود که دستگیر شد.او که ازسال۲۰۰۴ در زندانیهای رژیمصهیونیستی به سر میبرد، توانسته دو مجموعه شعر، ۲۵۰ مقاله و چندین رمان ادبی را در داخل زندان بنویسد و منتشر کند. از خندقجی مجموعهشعرهایی از جمله «آیینهای نخستی» (۲۰۱۰) و «نفس شعر شبانه» (۲۰۱۳) و همچنین سه رمان «نرگس انزوا»(۲۰۱۷)، «کسوف بدرالدین» (۲۰۱۹) و «نفس زن رهاشده»(۲۰۲۰) نیز منتشر شده است.رمان «نقاب، رنگ آسمان» اثر این نویسنده زندانی فلسطینی، عنوان برنده جایزه بینالمللی ادبیات داستانی عربی (IPAF) در سال ۲۰۲۴ را ازمیان۱۳۳رمان منتخب جهان عرب، به خود اختصاص داده است. این جایزه بهعنوان «بوکر عربی» شناخته شده و معتبرترین جایزه ادبی جهان عرب است.عنوان کتاب «نقاب، رنگ آسمان» اشارهای است به کارت هویت آبی صادر شده توسط رژیمصهیونیستی که توسط نور، قهرمان داستان که یک باستانشناس ساکن در اردوگاه پناهندگان در رامالله است، در جیب یک کت قدیمی پیدا شده. نور از این کارت استفاده میکند وراوی روایتی تجربی و چندلایه با شخصیتپردازیهای زنده و بهیاد ماندنی در بازیابی عناصر تاریخ و خاطره مکانها میشود.
نبیل سلیمان، رماننویس سوری و رئیس هیأتمنصفه جایزه بوکر عربی گفت: «در این رمان، امر شخصی با امر سیاسی، به روشهای نوآورانه ترکیب میشود. این رمانی است که عشق و دوستی را بهعنوان یک هویت برای انسان بالاتر از همه وابستگیها اعلام میکند».
این کتاب طی ماههای ژوئن تا نوامبر ۲۰۲۱ یعنی ظرف مدت تقریبا شش ماه، بهصورت روزانه از ساعت ۵ تا ۷ صبح، قبل از بیدارباش عمومی زندان و سرشماری زندانیان نوشته میشد. نویسنده تقریبا در این دو ساعت که هر روز تکرار میشد، دو صفحه از رمان خود را مینوشت. رمانی که گاهی صفحات آن، مانند هر نوشته دیگری که توسط زندانیان نوشته میشد، بارها توسط نگهبانان پاره شد و بارها از نو نوشته شد. جابهجایی مکرر میان زندانهای مختلف نیز نتوانست بر عزم او بر اتمام این کتاب غلبه کند و حاصل این تلاش کتابی شد که بزرگترین جایزه ادبی جهان عرب در سال ۲۰۲۴ را به خود اختصاص داد.
سوفیا نمر: نوشتن کتابهای کودک و نوجوان در زندان
خانم نمر، بانوی ۷۰ ساله فلسطینی، دهساله بود که روز «نکبت» و آوارگی چندین هزار فلسطینی پس از اشغال سرزمینهای فلسطین را به چشم خود دید. او الان یکی از اساتید دانشگاه در موضوع تاریخ شفاهی است و آثار ادبی و پژوهشی او بارها در جوایزمختلف جهانی ومنطقهای،نامزددریافتجایزهشده است.سوفیا نمررا آغازگرنگارش کتاب درداخل زندانهای رژیمصهیونیستی برای کودکان و نوجوانان میدانند؛ او با اشاره به فضای محدود زندان، «تخیل» را فراتر از از هر محدودیتی میداند.نمر در دوران زندان دو قصه برای کودکان و نوجوان نوشت، اگرچه نوشتههای او در زندان، توسط زندانبانان از بین رفت ولی سوفیا از ابزار تخیل برای مقابله با این محدودیت استفاده کرد و آثار شاخصی را تولید کرد. قصه «درخت یاسمن»، مشهورترین داستان اوست: «مدیریت زندان درخت یاسمن حیاط زندان را قطع کرده بود؛ درختی که زندانیان زن فلسطینی دوستش داشتند و با دیدنش به آزادی امیدوار میشدند. درخت تنهاچیزی بود که از دیوارهای زندان بالا رفته بود و شاخوبرگش به آن طرف، به بیرون زندان و به آزادی، رسیده بود. قطع درخت و کشیدنش بر زمین حیاط و خارجکردنش، لحظه تکاندهنده و غمانگیزی برای زندانیان زن بود. درخت گلهای یاسمنش را روی زمین جا گذاشته بود و گلها شبیه ستارههایی کوچک به یادگار مانده بودند. اما رسمیه عوده، فعال سیاسی، عقبتر ایستاده بود و لبخند میزد. وقتی بقیهی زندانیها از او درباره علت لبخندش پرسیدند، از زیر لباسش شاخه سبز درخت یاسمن را بیرون آورد و گفت: «دوباره میکاریمش. اونا قطع میکنند و ما میکاریم.»
زنان، قهرمانان همیشگی قصههای بانو نمر هستند؛ در آثار این نویسنده، زنان و دختران به سرزمینهای غریب سفر میکنند و برای مقابله با گروههای مختلف آماده میشوند. کتاب «سفر به سرزمینهای غریب» از آثار این نویسنده است که با ترجمه قاسم فتحی در ایران منتشر شده است. «قمر» یکی از قهرمانهای قصههای اوست که برای بازگشت به «وطن خود» دشواریهای هولناک جسمی و روانی را تحمل کرده و بردگی و آوارگی را نیز تحمل میکند. «قمر» در خلال این دشواریها، کمکم روی پای خودش میایستد و در قامت یک بانوی قهرمان ظاهر میشود. این کتاب برنده مهمترین جایزه ادبیات کودک و نوجوان جهان عرب، یعنی «اتصالات» شده و توسط (مؤسسة تامر للتعلیم المجتمعی) منتشر شده است.
«داستان دیوار»، رمان برگزیده جایزه ادبی فلسطین
ناصر ابوسرور این کتاب را در سال ۲۰۱۹ در سلول شماره۳۳بازداشتگاه داریم به پایان رساندودرسال۲۰۲۲ ازسوی دارالآداب منتشر شد. «حکایة جدار» داستان دلبستن و دلکندن است. داستانی که میتواند برای هریک ازانسانهای عصر جدید الهامبخش این باشد که همیشه جوانهها از دل سیاهیها سر برمیآورند وباید همواره به زایش نور امیدوار بود.میتوان به این نویسندگان و کتابها، کتاب «خمسة آلاف یوم فی عالمالبرزخ» خاطرات حسن سلامه از پنج هزار روز اسارت در زندانهای رژیمصهیونیستی را نیز افزود و دهها کتاب دیگری را که در ادامه آن نوشته فهرست کرد؛ اما یک نکته را نباید فراموش کرد که «ادبیات زندان»، شاخهای از ادبیات عرب است که در بستر مقاومت شکل گرفته و نمیتوان نمونههایی از آن را در کشورهایی که میانهای با مقاومت ندارند، یافت. یک موضوع اختصاصی برای علاقهمندان به فرهنگ مقاومت؛ موضوعی که کمتر به آن توجه شده است.