درباره تکنیک و شگرد برجستهسازی میتوان اذعان کرد تقریبا همه اهل رسانه و قاطبه روزنامهنگاران با آن آشنا هستند.مثلا روزنامهها از میان انبوه خبرهایی که روزانه به دستشان میرسد با توجه به منافع رسانه و توجه مخاطبان، تنها به یک یا دو مورد از میان آن همه توجه کرده و آنها را بهعنوان تیترهای یک یا دوم در صفحه اول روزنامه برجسته کرده، منتشر میکنند. در رسانههای صوتی و تصویری نیز مثلا رادیو چنانچه در بخش خبر باشد، آن [مطلب برگزیده و همسو] را دراولین سرتیتر خبری خودشان قرار میدهند. به همینگونه درباره اخبار دیگر، اولویتبندی صورت میگیرد. بههمین خاطر گفته میشود که رسانهها ممکن است که به ما نگویند: «چگونه فکر کن» اما از رهگذر همین برجستهسازی است که به ما میگویند:«به چه چیزی فکر کن»! وقتی که مامرتبا به یک عنوان یا تیتر یا خبر توجه کنیم، قاعدتا اندیشه و فکر ما نیز در راستای برجستهسازی همان خبر یا مطلب خواهد بود. درباره مولفه یادآوری باید گفت: ممکن است یک اتفاق یا رخدادی در سالها پیش، روی داده باشد و امروز برای بهرهگیری از آنچه که در آن حادثه باعث تنش و ناهماهنگی در جامعه شده است، بهنوعی یادآوری شود. مثلا سقوط هواپیمای اوکراینی در اطراف تهران بهعنوان سالگرد مورد توجه رسانههای بیگانه قرار بگیرد و با این یادآوری برآنند تا مجددا مخاطبان را با آن چیزی که موردنظر خودشان است، اقناعسازی کنند. اما در مورد مشکلاتی که اروپا و عموما دنیای غرب مواجه با آن است، همین رسانهها میکوشند تا این سالگردها وجود نداشته باشد و برجستهسازی نشود. گاهی در میان اخباری که در یک روز در رسانههای دنیا منتشر میشود، رسانههای غربی میکوشند از نشر اخباری که به نفع خودشان نمیدانند یا نیست،عبور کنند وآنها را منتشر نکنند یا در حجم انبوه اخبار خودشان، آن را به فراموشی بسپارند. و اصولا نیز بدین گونه است که وقتی در رسانهها با خبری مواجه میشویم، پس از مدتی که از نشر آن خبر در رسانهها گذشت و به نحوی از انحا پیگیری نشد یا بازتابهایش بررسی نگردید، آن را به دست فراموشی میسپاریم اما اگر این اتفاق نیفتد، احتمالا خبرگزاریها، روزنامهها و مطبوعات و شبکههای تلویزیونی ماهوارهای آن را در میان اخبار خود به گونهای بمباران میکنند که اصولا به دست ما نرسد و ذهن ما از چنان مطلبی خالی باشد. البته رسانهها از تکنیکهای زیادی استفاده میکنند که پرداختن به آنها فضایی دیگر و نوشتارهایی دیگر میطلبد.