«جام‌جم» در گفت‌وگو با علی‌محمد شیخی تجلی نمادهای هنر ایرانی و اسلامی در نقاشی را بررسی می‌کند

هنر انقلاب درخدمت فرهنگ ایرانی

خط با خون تو آغاز می‌شود

امروز خجسته‌سالروز میلاد امام سوم، حضرت امام حسین بن‌علی‌(ع) است. آن امام بزرگوار بنا بر روایات غالب، در سومین روز از ماه شعبان سال چهارم هجری در مدینه به دنیا آمد و دومین فرزند پسر حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س) بود و دوران کودکی‌‌اش در زمان حضور پیامبر(ص) سپری شد و داستان‌های بسیار از مهر وعاطفه رسول خدابه ایشان و برادرش امام حسن(ع) در میان همه مذاهب اسلامی نقل شده است.
امروز خجسته‌سالروز میلاد امام سوم، حضرت امام حسین بن‌علی‌(ع) است. آن امام بزرگوار بنا بر روایات غالب، در سومین روز از ماه شعبان سال چهارم هجری در مدینه به دنیا آمد و دومین فرزند پسر حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س) بود و دوران کودکی‌‌اش در زمان حضور پیامبر(ص) سپری شد و داستان‌های بسیار از مهر وعاطفه رسول خدابه ایشان و برادرش امام حسن(ع) در میان همه مذاهب اسلامی نقل شده است.
کد خبر: ۱۴۹۲۱۱۳
نویسنده آرش شفاعی - گروه فرهنگ و هنر
 
داستان زندگی جسمانی امام حسین(ع) چنان که می‌دانیم با شهادت در کربلا به پایان آمد ولی این شهادت بر همه دینداران واقعی و دوستداران پیامبر به‌شدت گران آمد و امام حسین(ع) به سمبلی ازانسان‌های آزاده،مسلمان واقعی و عبد صالح خدا تبدیل شد که جانش را در راه خدا و دین خدا بر کف گذاشت و تقدیم کرد. به همین‌دلیل ایشان در میان همه مذاهب و حتی پیروان همه ادیان، محبوب و مورد احترام بوده و هست.به‌همین دلیل، درشعروادبیات نیز بارهاشاعران وهنرمندان حتی دردوران استیلای حکومت‌های اموی و عباسی از آن امام تجلیل کرده‌اند. در شعر فارسی از همان آغاز، ستایش امام حسین را می‌توان در میان شعرها و کتاب‌های شاعران و نویسندگان فارسی‌زبان اعم از شیعه و سنی ردیابی کرد. 
   
مرثیه‌سرایی در اوج
اگرچه امروز در روز تولد امام حسین‌(ع) هستیم و باید از شعرهای شاد و مولودی بگوییم، اما باید اعتراف کنیم که شاعران و نویسندگان هروقت درباره این امام شهید سخن گفته‌اند چنان در برابر عظمت واقعه کربلا تحت تاثیر قرار گرفته‌اند که نتوانسته‌اند جز به زبان مرثیه، قلم را به ستایش نواده پیامبر بچرخانند. مرثیه‌سرایی عاشورایی‌ از همان ابتدای واقعه کربلا، سنتی در میان دوستداران اهل بیت(ع)؛ شد به‌گونه‌ای که در متون‌ تاریخی‌ آمده‌ است‌، نخستین‌ مرثیه‌‌سرایان‌، اهل‌‌بیت‌ آن‌ حضرت‌ بودند. در طول تاریخ شیعی، امامان و معلمان دین، همواره بر اهمیت این امر تاکید کرده‌اند. شیخ صدوق روایت کرده است که امام‌ صادق‌‌(ع) خطاب به موسی بن عمیر مکفوف از یارانش فرمود: ‌ای اباهارون‌؛ هرکسی شعری در سوگ حسین‌(ع) بخواند و خود بگرید و ده تن را بگریاند، بهشت برای آنان نوشته می‌شود و هرکس در سوگ حسین‌(ع) شعری بخواند و خود بگرید و پنج نفر را بگریاند، بهشت برای آنان ثبت گردد، و هرکس در سوگ حسین شعری بخواند، و خود بگرید و یک نفر را بگریاند، بهشت برای آن دو نوشته می‌شود. به‌همین دلیل شاعران شیعی حتی شاعرانی که گاهی از آنها رفتارهای مذهبی آشکاری سراغ نداشته‌ایم، سعی کرده‌اند طبعشان را در مرثیه حسین(ع) به‌کار گیرند. 
   
سه دوره متمایز در شعر حسینی
تاریخ سرودن شعر برای امام حسین را باید به سه دوران مهم تقسیم کرد: نخستین‌دوره، از قرن چهارم تا دوران صفوی است؛ در این دوره که حکومت‌های اغلب سنی مذهب و گاه ضد‌شیعی بر سر کار بوده‌اند، شاهدیم که شاعران همچنان در ستایش حسین بن علی(ع) قلم چرخانده‌اند و با وجود خطرات جانی، از این کار دست نکشیده‌اند. دوران دوم، از زمان صفویه تا دوران معاصر است که حکومت‌های شیعی بر کشور حاکم بوده‌اند و این امر باعث شده است سرودن شعر برای آن امام، رونق بسیار بگیرد. دوران سوم زمان معاصر است که شعر علاوه بر تحول کیفی در شعر کلاسیک، با قالب‌های نو نیز ترکیب می‌شود و شاهد سروده‌شدن شعرهای مدرن برای ائمه به‌خصوص امام حسین(ع) هم هستیم. 
   
از قرن چهارم تا دوران صفویه
ابوالحسن‌ کسایی‌ مروزی‌ در شعر فارسی شاعر مخصوص و مهمی است که آشکارا علقه‌های شیعی خود را فریاد زده و شعرهای قابل توجهی از او به یادگار مانده است. او را باید نخستین‌ شاعر مهم فارسی‌‌زبان‌ دانست‌ که‌ در مدح امام حسین‌(ع) «مرثیه‌ عاشورایی» سروده‌ است:‌
میراث‌ مصطفی‌ را، فرزند مرتضی‌ را 
مقتول‌ کربلا را تازه‌ کنم‌ تولاّ
آن‌ میر سر‌بریده‌ در خاک‌‌و‌خون‌ تپیده‌ 
از آب‌ ناچشیده‌ گشته‌ اسیر غوغا
این قصیده بدون ردیف ۵۰ بیتی با این بیت پایان می‌یابد که:
تا زنده‌ای چنین کن دل‌های ما حزین کن
پیوسته آفرین کن بر اهل بیت زهرا
شاعر شجاع دیگری که در شعرش به‌صورت ویژه به امام حسین(ع) ابراز ارادت کرده است و اندیشه‌های شیعی خود را فریاد زده، ناصرخسرو قبادیانی است. او که حجت شیعیان اسماعیلی در خراسان بزرگ بود، چندین شعر درباره امام حسین(ع) دارد، از جمله این قصیده که با خطابی این‌چنین آغاز می‌شود:
از کین بت‌پرستان در هند و چین و ماچین
پر‌درد گشت جانت، رخ زرد و روی پر‌چین
او به کسانی که به بت‌پرستان لعنت می‌فرستند می‌گوید بت‌ها در‌کنار شما هستند و شما به بت‌پرستان چین و ماچین لعنت می‌فرستید و بعد یکی‌یکی از این بت‌ها نام می‌برد و از جمله می‌گوید:
لعنت کنم بر آن بت کو کرد و شیعت او
حلق حسین تشنه، در خون خضاب و رنگین
سنایی غزنوی، شاعر سنی‌مذهب قرن ششم هم از ارادتمندان امام حسین(ع) بوده که از جمله گفته است:
خرمی چون باشد اندر راه دین کز بهر حق 
خون روان گشته‌ست از حلق حسین در کربلا
سنایی، در شعرش، امام حسین(ع) را از قالب یک شخص خاص بیرون آورده و ایشان را به‌عنوان نماد و نشانه‌ای برای کل دین قرار داده و می‌گوید:
دین‌، حسین‌ توست، آز و آرزو، خوک‌ و سگست
‌تشنه‌ این‌ را می‌کشی‌ و آن‌ هر‌دو را می‌پروری‌
بر یزید و شمر ملعون‌ چون‌ همی‌ لعنت‌ کنی
‌چون‌ حسین‌ خویش‌ را شمر و یزید دیگر
به عبارت دیگر او معتقد است هرکس، دین و ایمان خود را پای امیال و آرزوهای دنیوی قربانی کند، کاری یزیدی کرده است و به جنگ حسین رفته است. 
دیگر شاعر این دوران که خود چون حسین(ع) شهید شد، فریدالدین عطار نیشابوری است که در مصیبت‌نامه، شعری در ابراز ارادت به امام دارد. او امام حسین(ع) را آفتاب آسمان معرفت می‌داند و می‌گوید:
کیست‌ حق‌ را پیمبر را ولی
آن‌ حسن‌ سیرت‌، حسین‌ بن‌ علی‌
آفتاب‌ آسمان‌ معرفت‌
آن‌ محمد‌صورت‌ و حیدر‌صفت‌
نه‌ فلک‌ را تا ابد مخدوم‌ بود 
زآن‌ که‌ او سلطان‌ ده معصوم‌ بود
تشنه‌ او را دشنه آغشته به‌ خون
نیم‌ کشته‌ گشته‌، سرگشته‌ به‌ خون‌
آن‌ چنان‌ سر را که‌ بُرّد بی‌دریغ‌
کافتاب‌ از درد آن‌ شد زیر میغ‌
غیر از او دیگر شاعر سنی‌مذهبی که باز‌هم به حادثه کربلا اشاره کرده است، مولاناست که در غزلی مشهور شهیدان خدایی را خطاب قرار می‌دهد و می‌گوید:
کجایید ‌ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی... 

پوشیده گویی هنری به سبک حافظ
سعدی شیرازی، شاعر بزرگ قرن هفتم در قصایدش، به‌صورت صریح به ماجرای شهادت امام حسین(ع) اشاره کرده وگفته است: 
فردا که هرکسی به شفیعی زنند دست 
ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی
پیغمبر آفتاب منیر است در جهان
وینان ستارگان بزرگند و مقتدا
یارب به نسل طاهر اولاد فاطمه
یارب به خون پاک شهیدان کربلا
دل‌های خسته را به کرم مرهمی فرست
ای نام اعظمت در گنجینه صفا
دیگر شاعر دوران سعدی که قصیده‌ای باشکوه درباره امام حسین(ع) دارد و باید حتما از او یاد کرد، سیف فرغانی است که در قصیده‌ای می‌گوید:
ای قوم در این عزا بگریید
برکشته کربلا بگریید
با این دل مرده خنده تا چند
امروز در این عزا بگریید
فرزند رسول را بکشتند
از بهر خدای را بگریید... 
در گریه سخن نکو نیاید
من می‌گویم شما بگریید... 
اما حافظ همچنان که شیوه اوست، همواره با ایهام و ابهام سخن گفته است و با وجود بسیاری از رمزها و نمادهایی که در شعرش استفاده کرده است، مضمون شعرهایش را به حدس و گمان بیرون کشیده‌اند، از جمله غزل مشهوری که بسیاری آن را بر حوادث کربلا تطبیق می‌دهند. 
زان یارِ دل‌نوازم، شُکری است با شکایت
گر نکته‌دانِ عشقی، بشنو تو این حکایت
بی‌مزد بود و مِنَّت، هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را، مخدومِ بی‌عنایت
رندانِ تشنه‌لب را، آبی نمی‌دهد کس
گویی ولی‌شناسان، رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش،‌ ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی، بی‌جرم و بی‌جنایت
چشمت به غمزه ما را، خون خورد و می‌پسندی
جانا روا نباشد، خون‌ریز را حمایت... 
چنان که می‌بینیم، صحنه چنان با کلمات آراسته شده است که دست مخاطب در خوانش این شعر براساس رویدادهای صحرای کربلا بسیار باز است، به‌خصوص آنجایی که شاعر به‌صورت مشخص به تشنگی رندان و رفتن ولی‌شناسان اشاره می‌کند. 

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
چنان که گفتیم، دوران صفویه دوران آغاز نهضتی تاریخی در سرودن شعر برای اهل بیت(ع)بود و تقریبا تمامی شاعران از قرن یازدهم به بعد، در این حوزه سروده‌های ارزشمندی دارند ولی هیچ‌کس نتوانسته شعری به قوت وماندگاری محتشم کاشانی بسراید که شعرش در حافظه تاریخی مردم ثبت شده و قرن‌ها، زمزمه شده و با آن اشک ریخته‌اند. محتشم با ترکیب بند مشهورش به این مطلع:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است 
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
توانست، موجی از ترکیب‌بندهای عاشورایی را ایجاد کند وشاعران بسیاری بعدازاودراین قالب، طبع‌آزمایی کردندوچندسالی است که باز این سنت ادبی احیاشده است وشاعران معاصر نیز ترکیب‌بندهای عاشورایی می‌سرایند و برغنای گنجینه شعرفارسی می‌افزایند. 
سرودن شعر برای امام، در دوران معاصر از ترجیع‌بند استوار ملک‌الشعرای بهار با این بیت ترجیع:
خانمان آل زهرا رفت بر باد از جفایت
آوخ از بیداد و داد از جور و فریاد از جفایت
آغاز می‌شود و با قصیده ارجمند شهریار با این مطلع:
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین 
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
ادامه پیدا می‌کند. تحولات فرمی و مفهومی در شعر عاشورایی در دوران معاصر خود می‌تواند موضوعی برای یک پایان‌نامه دانشگاهی مفصل باشد و در این نوشتار مختصر، جایی برای گفتن از آن نیست ولی نمی‌توان از این واقعیت نگفت که در دوران معاصر، ما در تمامی قالب‌های شعر فارسی، شعرهای استوار و ماندگاری برای امام حسین(ع) داریم. 
برای مثال در قالب مثنوی، شعر مشهور علی معلم دامغانی، از یادگارهای دوران ماست:
روزی که در جام شفق مل کرد خورشید
بر خشک‌چوب نیزه‌ها گل کرد خورشید
شید و شفق را چون صدف بر آب دیدم
خورشید را بر نیزه گویی خواب دیدم... 
یا در غزل، غزلسرای نامدار روزگار ما، حسین منزوی چنین شعری گفته و حماسه و عاطفه را در آن ترکیب کرده است:
ای خون اصیلت به شتک‌ها ز غدیران
افکنده شرف‌ها به بلندای دلیران
جاری‌شده از کرب و بلا آمده آنگاه 
آمیخته با خون سیاووش درایران
تو اختر سرخی که به انگیزه تکثیر
ترکید در اندیشه خورشید ضمیران
ای جوهر سرداری سرهای بریده
وی اصل نمیرندگی نسل نمیران
خرگاه تو می‌سوخت در اندیشه تاریخ
هر بار که آتش‌زده شد بیشه شیران
آن‌شب چه شبی بود که دیدند کواکب
نظم تو پراکنده و اردوی تو ویران؟
و آن روز که با بیرقی از یک سر بی‌تن
تا شام شدی قافله‌سالار اسیران
تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند
باید که ز خون تو بنوشند کویران
تا اندکی از حق سخن را بگزارند
باید که به خونت بنگارند دبیران
حد تو رثا نیست عزای تو حماسه‌ست
ای کاسته‌شان تو از این معرکه‌گیران
یا شعرهای سپید سید‌علی موسوی گرمارودی و 
سید‌حسن حسینی که از جمله موسوی گرمارودی می‌گوید:
درختان را دوست دارم/ که به احترام تو قیام کرده‌اند/ و آب را/ که مهر مادر توست/ خون تو شرف را سرخ‌گون کرده است/ شفق، آینه‌دار نجابتت/ و فلق محرابی/ که تو در آن نماز سرخ شهادت گزاردی...خط با خون تو آغاز می‌شود/ از آن زمان که تو ایستادی/ دین راه افتاد/ و چون فرو افتادی/حق برخاست... 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها