جامجم: بنیانهای مهم جاهلیت را اگر نشناسیم، نمیتوان رخداد شگرف مبعث و روند رویدادهای بامداد اسلام را تا ایجاد و جاافتادن «خلیفهگرایی» بهدرستی و روشنی دریافت؛ بسما...؟
این نکته کاملا درست است که باید جاهلیت را بفهمیم، زیرا اگر جاهلیت را نشناسیم، قرآن را نمیتوانیم بهخوبی دریابیم. کسانی که در رشتههای تاریخ اسلام و پیامبر تحصیل میکنند، باید دستکم دوواحد درباره جاهلیت داشته باشند یا دستکم بخشی از جاهلیت را باید بخوانند. حتی فقیهانی که میخواهند فتوا بدهند و براساس آیات قرآن بایستی حکم کنند، لازم است به همان فضای نزول و دوران پیش از مبعث (جاهلیت) تااندازهای آگاهی داشته باشند و در آن فضا قرار بگیرند.
نویسنده و پژوهشگر برجسته شیعه عراقی، روانشاد دکتر جواد علی در مجموعه دهجلدی «المفصل» درباب تاریخ عرب قبل از اسلام، آداب و رسوم و مسائل اجتماعی و باورها و حتی فقه عرب جاهلی را شرح کرده که برای شناخت پیامبر و فهم قرآن، آگاهی از چنان مولفههایی بسیار مهم است.
بحث سقیفه را از زاویهای پیش کشیدید که گاهی در کلاسها نیز عنوان میکنم که مردم درواقع پیامبر را خوب نفهمیدند. بالاخره آنها نزدیک به همان دوران جاهلی (پیش از بعثت) بودند و همچنانکه قرآن میفرماید شما فقط اسلام آوردهاید و آن ایمان، نه در دل شما آمده، نه نهادینه شده! بهویژه آنگونه که باید و شاید و خواست پیامبر بود. البته پیامبر تلاش خودش را برای نفوذ ایمان اسلامی در نهاد آنها انجام داد و همان تحول بزرگی که ایجادکرد نشانگر این واقعیت است؛ هرچند که آنها واقعا نفهمیدند و درنیافتند.
اما از آنجا که همان مسائل قبیلهای بهویژه عصبیت قبیلهها ریشهدار بود و آن رگهها همچنان از آبشخورهای قدیمی جاهلیاش نبریده بود، مردمان به ابعاد و ژرفای رسالت پیامبر پی نبردند.
بههرروی، دگرگونی و تحول فرهنگی با فقط یکیدو دهه چندان ممکن نیست؛ بهویژه در آن شرایط و با ساختارهای محدود ارتباطی آن دوران. ذهنیتها و وضعیت اجتماعی و ساختارهای رفتاری اعراب در دوره برپایی سقیفه همچنان همان وضعیت بیست و چندسال پیشتر و قبل از بعثت بود.
جامجم: بسیاری رویآوردنشان به اسلام از آغاز دعوت و رسالت که نبود؛ با یک اشهد در بازههای بعدی مثلا پنج یا چهار یا ششهفت سال پیش از رحلت پیامبر مسلمان شده بودند. به همینخاطر از اسلام ناب محمدی یعنی همان «روح متحد» با ثقل قرآن، چندان سردرنمیآوردند.
چنان شرایطی باعث میشد که علیرغم تاکید قرآن، از پیامبر اعظم اطاعت و فرمانبرداری محض نداشته باشند. اینکه ما شیعیان درباره برخی کنشگریها و رفتارهای صحابه، نقد و نظر داریم و آنها را نمیپذیریم، عمدهاش برآمده از همین امر است که تابع و فرمانبردار محض پیامبر نبودند.
توجه داشته باشید بعدها که امیرالمومنین، آماج و هدف آن کینهها و سرزنشها شد که چرا برخی بزرگان قریش را در جنگها کشتی یا جلوی اینوآن قبیله ایستادی، چنان قاطعیت مومنانهای به این خاطر بود که ایشان در راه خدا و در پاسخ به فرمان پیامبر هیچ ملاحظهکاری نداشتند و استواریشان در اطاعت محض از پیامبر نمایان بود.
از اینرو بعدها تئوری عمر ابن خطاب اجرایی شد که ما را از خاندان بنیهاشم همان یک پیامبر بسنده است و مردم مایل نیستند که جانشین پیامبر نیز از همین خاندان هاشمی باشد و صلاح میدانند که جانشینی از قبیله دیگری برای پیامبر تعیین شود!
معنای این سخن همین است که هنوز «قبیلهای میاندیشیدند» و آن رگوریشهها و فرهنگ جاهلی همچنان در نهاد آنها بود که همان هم سرآخر به ایجاد روندی متفاوت از خواست پیامبر انجامید. بههرروی، این همان موضوعی بود که با مجموعهای از مقدمات دیگر در سقیفه مطرح شد و به کرسی نشست؛ شما درست طرح کردید که باید جاهلیت را فهمید.
جامجم: یهود و نقششان در دشمنی با اسلام ناب محمدی و خاندان وحی را در زمان ما برجسته نشان میدهند. درباره نقش یهود روشنگری میفرمایید؟
شماری از پژوهشگرانی که اتفاقا دغدغه دارند و کتاب مینویسند، بحثهایی مطرح میکنند که نقش یهود را پررنگ نشان میدهد. اتفاقا در فیلم آقای مجید مجیدی (محمد رسولا...) نیز به همینگونه بود که یهود نقش خاصی داشته و...
باید افزود که یهود در دوران سیزدهساله مکه به مشرکان، مشورت و کدهایی میدادند تا مشرکان از رهگذر آن دادهها بتوانند پیامبر را به چالش بکشند و بپیچانند؛ که شماری از دادههای قرآنی «یسئلونک عن فلان و بهمان» در پاسخ به همان چالشها فروفرستاده شده است. اما در این دوران سیزده ساله، حضور مستقیمی از یهود گزارش نمیشود، چون چنین حضور و تاثیری نداشتند.
پیامبر که هجرت میکند در موضع ضعف است. سه قبیله یهود در یثرب ساکناند که دارای جایگاه خاصی نزد مشرکان هستند؛ فضل علمی برای آنها قائل میشدند، زیرا اهل کتاب بودند و از نظر بازرگانی، رونق اقتصادی و تجاری در منطقه شمال حجاز نیز عمدتا در دست یهود بوده است.
پیامبر با یهود پیمانی میبندد و با آنها به همزیستی مسالمتآمیز میپردازد، اما یهودیان پیمانشکنی میکنند و بهترتیب، غزوههای بنیقَینُقاع، بنینظیر و بنیقُریظه تقریبا فقط در سه سال رخ میدهد که درباره این غزوه سومی، حتی بحثهایی جنجالی شده است. آخرین رویارویی پیامبر با یهود «خیبر» در سال هفتم است، زیرا یهود با فعالیتهایی در منطقه شمالی مدینه، ناامنی ایجاد کرده بود.
جامجم: همچنان که گفتید دیگر پس از این غزوه آخری از یهود، چندان جولان و کنشگری چشمگیری نمیبینیم. آنچنان که گفته میشود یهود از دوره میلاد پیامبر در مکه قصد ترور ایشان را داشتند [یا جدشان هاشم را برای جلوگیری از میلاد پیامبر در غزه از پیشترها ترور میکنند یا حتی پدرشان عبدا... را و... هرچند ممکن است نظرها و تحلیل و برداشتها مختلف باشد یا شاید صهیونیسم کنونی را که میبینند به چنان برداشتهایی میرسند.]، اما با آن مقدار آگاهی که بنده از تاریخ دارم، باید گفت پیش از میلاد پیامبر تا دوران خیبر یا حتی دورهای پس از رحلتشان، ممکن است نفوذ یهود را تا اندازهای بپذیریم، اما اینکه شما از نفوذشان در بنیامیه، بهویژه دوران معاویه سپس در بنیعباس پرسیدید، باید اذعان کرد: خیلی سراغ نداریم و دادههای مستند تاریخی از چنین رویکردی پشتیبانی نمیکند. شاید بهصورت موردی، افرادی بوده باشند! بهویژه عمرابن خطاب که وقتی روی کار آمد، این یهودیان را از حجاز و جزیرهالعرب بیرون راند که این مساله بسیار معروفی در تاریخ است.
اینکه شماری کتاب و مقاله نوشته میشود و مراکزی هستند که «یهودشناسی» را خیلی برجسته نشان میدهند، همه و همه برداشتهایی است که با شواهد و دلایل و اسناد تاریخی، چندان قابل پیگیری نیست و برداشتها و تحلیلهایی است که اثباتشان مشکل است.
جامجم: پژوهشهای شما درباره روایات ظهور «ملاحم و فتن» این پرسش را پیش میکشد که در شرایط آخرالزمانی کنونی، شما چه سنجهای بهدست میدهید برای تشخیص شرایط آخرالزمانی و دوران ظهورِ موعودی که پیامبر آخرالزمان نوید داده یا معیاری برای شناسایی جبهههای حق و باطل؟
البته حق و باطل را تشخیصدادن به این راحتی نیست. هرچند برپایه مقدار اندک اطلاعی که داریم برداشت و تحلیل خودمان را عرض میکنیم؛ نخست اینکه «آخرالزمان» را فقط نباید با امروز تطبیق داد، زیرا آخرالزمان، یک زمان بسیار طولانی است که بوده و خواهد بود و ما نمیدانیم و تنها خدا از آن آگاه است. قرآن نیز تاکید دارد که «علمالساعه» نزد خدا است و هیچ کسی مگر خدا را از زمان ظهور و قیامت، آگاهی نیست. هیچکدام از انبیا و پیامبران و اوصیا و اولیا ادعا نکردند که زمان ظهور یا قیامت را میدانند یا نگفتهاند حدودا کی خواهد بود. کسانی که مدعی این آگاهیاند خودشان میدانند ادعای درستی نیست؛ اینها از موارد همان «کذب الوقاتون» است که اشاره کردید.
حتی ممکن است دوران ما آن [اوج]آخرالزمانی نباشد که میگویند. به عبارتی، امکان تطبیقدادن نشانههای آخرالزمان با روزگار ما همانند وقتگذاری است و ما با اینگونه وقتقائلشدنهایی مخالفیم. حتی این صهیونیسم و یهودیان را بهآسانی نمیتوان به آن آیات قرآن نسبت و تطبیق داد و البته این پیشگویی قرآنی درباره یهود [آغاز سوره اسرا]شاید در زمانی در آینده محقق شود، اما برای همین دو مورد گردنفرازی و علو و فساد و تباهیگستری یادشده در آغاز سوره اسرا برای یهود، میدانیم که مواردی تطبیقی در روایات ذکر شده [مثل ترور امیرالمومنین و...].
ما، چون علاقهمند و آرزومندیم که ستم از میان برود و حق پیروز شود یا طبیعتا خواهان تغییر اوضاع کنونی جهان هستیم که یهود بدینگونه بر آن چیرگی یافته است، اینچنین آرمانهایی را دوست داریم، اما این آرمانگرایی دلیل نمیشود که با تطبیقدادن هر آیه و روایتی بخواهیم نظر و تفسیرمان را پیش ببریم.
عکس این رویکرد هم صادق است؛ یعنی ممکن است دههها بگذرد و آن تطبیقها عینی نشود و ما بمانیم با شماری ادعا و مطابقتدادنهایی که پشتوانه نداشته و علمی نبوده است.
به هرحال، درباره ظهور و آخرالزمان و مباحث و روایات مربوط به یهود آنچه که میتوان گفت همین است که چندان قابل تطبیق نیست و کسانی هم که به تطبیقدادن پرداختهاند در اینباره چندان به هدف نزده و به مقصد نرسیدهاند و دیدهایم که بعدها این تطبیقها درست درنیامده و بعضا آثار منفی هم داشته است.
نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ایران در گفتگوی تفصیلی با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر رجبیدوانی بهمناسبت سالروز مبعث رسول گرامی اسلام(ص) تشریح شد
در گفتوگو با رئیس سازمان دامپزشکی کشور آسیبشناسی شد
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دبیرکل «باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانهای یونسکوی ایران» عنوان شد