درسطح منطقه، صدام یکی از نخستین و شاید جدیترین دشمنان مفهوم ایرانیت ارزیابی میشود و بهعنوان سرکرده حزب بعث نه فقط با انقلاب اسلامی بلکه با استمرار تمدن ایرانی دچار ضدیت بود.درسال۱۹۸۱همزمان با آغاز جنگ تحمیلی، وزارت آموزش و پرورش بعث جمله مشهوری را در قالب پروپاگاندا علیه ایران منتشر کرد که محتوای آن درباره نابودی ایرانیها بود. دیکتاتور عراق بارها موجودیت جمهوری اسلامی ایران راقبل وبعد ازجنگ تحمیلی با سخنرانیهایی حول محور تضعیف ایران در حد کلام به چالش کشیده بود تا با تمسک به سیاستهای ضدایرانی، جایگاه خود را میان اعراب رادیکال تقویت کند.
وحشت از نام ایران
صدام از نام ایران هراس داشت و دائما شعار «مرگ بر ایران» و «مرگ بر ایرانیان» را سر میداد. این دیکتاتور عراقی که معتقد بود آمریکاییها اجازه اقتدار ایران را نخواهند داد، سادهلوحانه تصور میکرد اول و آخر تحولات غرب آسیا به فرمان واشنگتن به وقوع میپیوندد.در نتیجه اعتماد به حُسن روابط با غرب، علیه ایران، صدام با موارد تحمیلی غرب در مسائل دفاعی موافقت کرد اما از نگاه دولتهای آمریکا کافی نبود و سرانجام با تهاجم ارتش اشغالگر آمریکا به همراهی برخی از متحدان، سال ۲۰۰۳ سرنگون شد؛ صدام درباره نفرت از ایران در جلسات دادگاه و در پاسخ به دلیل جنگطلبی گفت: من میخواستم اما ایران نگذاشت! به عبارت دیگر، مرد نخست مقابله با انقلاب ایران که دههها بر طبل پیکار با ایرانیها میکوبید با خیانت متحدان غربی به درک واصل شد.
پایان فرعون مصر
انور سادات، فرعون مصر نیز از دیگر دشمنان انقلاب اسلامی بود که پیرو گفتمان وارداتی سکولاریسم با هرگونه فعالیت گروههای اسلامی در داخل و منطقه مخالفت و عناد آشکاری داشت. حاکمان مصر بعد کودتای ۱۹۵۲ همواره جدایی دین از سیاست را مدنظر قرار داده و با معنویت انقلاب اسلامی ایران دشمنی داشتند؛ درهمین راستا سادات، شاه تبعیدی را به قاهره دعوت کرد و نیت داشت مصر را به مرکز مبارزه با ایران تبدیل کند.رئیسجمهور مادامالعمر مصر دائما به رهبران و آرمانهای انقلاب اسلامی حمله و خواهان انهدام اندیشههای اسلامی از طریق ابزارهای سخت نظیر نهادهای امنیتی و نظامی بود؛ این در حالی است که مصر از مراکز اصلی تمدن اسلامی تلقی میشود و با چنین گستاخیهایی علیه دین مراودهای ندارد؛ درنتیجه، تفکرات سادات با پاسخ سخت گروههای اسلامی مواجه شد و با عملیات شهادتطلبانه خالد اسلامبولی کشته شد.
دسیسه شیاطین آمریکایی
در سطح بینالمللی، جیمی کارتر نخستین رئیسجمهور همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی بود که با اعمال تحریمهای تسلیحاتی و اقتصادی به معمار سیاست مقابله با گفتمان انقلاب اسلامی بدل گشت که هدف غایی خود را تحدید انقلاب و کودتای نرم در درون رهبران انقلاب عنوان کرده بود اما در تحقق هیچ کدام از برنامههای ضد ایرانی موفق نبود.در بحث آزادسازی عوامل آمریکایی در لانه جاسوسی وعملیات پنجه عقاب که بهوسیله دلتا فورس پیگیری شد،باناهماهنگی بین نیروهای مسلح آمریکابه شکست مفتضحانهای انجامید. استقامت جمهوری اسلامی ایران در برابر گروههای تجزیهطلب و خطر جنگ با عراق به بهرهبرداری ریگان در انتخابات ۱۹۸۰ علیه کارزار کارتر منجر شد و او را به بازنشستگی مادامالعمر فرستاد.
ریگان و یک پایان تراژیک
رونالد ریگان خواهان استفاده ازعراق برای شکست صدور انقلاب اسلامی بواسطه شکست درجبهههای جنگ بود. دردورهای از جنگ که ارتش بعث زیرفشار قوای مسلح ایران قرار داشت؛ سیل کمکهای نظامی، اطلاعاتی ومالی روانه بغداد شد.رئیسجمهور آمریکا با گسیل تفنگداران دریایی به لبنان وهمچنین حمایت از استمراراشغالگریهای رژیم صهیونیستی به دنبال مقابله با انقلاب اسلامی بودم که با ظهور جنبش حزبا...وعقبنشینی آمریکا ازبیروت مانع استیلای امپریالیسم برحوزه مدیترانه گردید که با تعرض به جزیره کوچک گرانادا درسال۱۹۸۳ جهت لاپوشانی شکست در خاورمیانه منجرشد.ریگان درانتهای دوره ریاست جمهوری خود بهواسطه مقاومت جمهوری اسلامی ایران علیه توطئههای بینالمللی و عدم پذیرش اقتدار نظامی عراق به سمت پذیرش جایگاه ایران بهعنوان یکی ازقدرتهای منطقهای حرکتکرد.بوش پدرنیزمانند اسلاف خودخواهان تحدیدانقلاباسلامی دردرونمرزهای جغرافیایی ایران بود هم چنان که در زمان جنگ اول خلیجفارس ۱۹۹۰ دنبال سوق دادن جمهوری اسلامی به جنگ برای حملات آتی به ایران بود که با درایت سیاستگذاران وقت ناکام ماند. ریاست جمهوری بوش پدر تحتالشعاع بحران اقتصادی به یک دوره محدود شد.
از داماتو تا رویای خاورمیانه بزرگ
بیل کلینتون دموکرات که خود را نماینده جریان سوم معرفی میکرد؛ سیاست مهاردوگانه را علیه ایران در پیش گرفت و با تعمیق اتحادهای نظامی در منطقه خاورمیانه خواهان فشار بر جمهوری اسلامی بود.کلینتون با اعمال تحریمهای حوزه فناوری به دنبال ممانعت از اشاعه تکنولوژی روز آن برهه به ایران، لیبی و کرهشمالی بود که با تحریمهای کنگره در سال ۱۹۹۵ موسوم به داماتو حول محور صنعت موشکی عجین شد. باوجود آغازعصر تک قطبی واوج قدرت آمریکا درجهان، ابزارهای متعدد واشنگتن نتوانست به حمایت تهران از جنبشهای مقاومت در لبنان و فلسطین پایان دهد.جورج بوش پسر از روسای جمهور برجسته آمریکا بود که عناد بیسابقهای با جمهوری اسلامی ایران داشت. او با همراهی تیم خود متشکل از کالین پاول، کاندولیزا رایس و دیک چینی در سخنرانی سالانه مقابل اعضای کنگره، ایران را به عنوان عضوی از محور شرارت معرفی کرد.در دوره بوش پسر،مشاور امنیت ملیاش کاندولیزا رایس از طرح خاورمیانه جدیدرونمایی کردکه هدف آن اعمال سلطه نهایی واشنگتن برمنطقه بود واحقاق آن مستلزم نابودی نهایی محور مقاومت اعم از جمهوری اسلامی ایران، جنبش حزبا... وحماس ارزیابی میشد. اشغال عراق و افغانستان و جنگ ۳۳ روزه نماد عینی آغاز این پروژه بود که با استقامت محور مقاومت ناکام ماند.
بوش، محور اقدامات شرورانه در خاورمیانه
بوش باوجود تمام ژستهای رسانهای کاخ سفید تحت امرش با سرنگونی دولت اول طالبان و صدام در همسایگی تهران، ناخواسته مسیر صدور انقلاب اسلامی را در اقصی نقاط منطقه فراهم کرد.شکست در تحقق اهداف در تضعیف ایران و همچنین ناکامیهای اقتصادی در سطح ملی، بوش را به یکی از منفورترین روسای جمهور تاریخ آمریکا تبدیل کرد.رئیسجمهور بعدی که در سیاست اعلامی خود بر حقوق بشر و مذاکره تاکید داشت، باراک اوباما بود. اوباما به ویژه در دوره نخست بارها برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران را با عبارت معروف «تمام گزینهها روی میز است» تهدید به تعرض نظامی علیه تمامیت ارضی ایران کرد.اوباما در جریان فتنه ۸۸ به حمایت از اغتشاشگرانی پرداخت که جان و مال مردم را مورد تهدید قرار دادند. او همچنین به مناسک مذهبی مهم عموم ایرانیها متعرض شد؛ به شکلی که برخی از مشاوران او به دنبال مسیرهای ارتباط با سرکردگان آشوبهای ۸۸ بودند و بر تضعیف نظام اسلامی تاکید ویژهای داشت.شکست پروژه سرنگونی نظام در ایران؛ پایان برنامههای آمریکای اوباما نبود و دولت او با همکاری متحدان بینالمللی اقدام به اعمال فشار بر ساختارهای اقتصادی و نظامی ایران کرد که هدف اصلیاش کاهش تولیدناخالص داخلی تلقی میشود. همزمان اوباما در مذاکرات۱+۵ به مواضع حداقلی هستهای بسنده کرد.اوباما با شکست سختی که درتحدید نفوذایران درمنطقه غرب آسیاوهمچنین حفظ توانمندی هستهای تهران خورد؛ فرش قرمز ظهور جنبش ترامپیسم را پهن کرد.
شکست حداکثری برای فشار حداکثری
پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری۲۰۱۶ آمریکا، ترامپ بهعنوان سکاندارجدید کاخ سفید راهبرد فشارحداکثری را پیگیری کرد. او برجام را برای منافع ملی آمریکا ناکافی ارزیابی میکرد؛ زیرا به عقبنشینی ایران از مواضع منطقهای وهمچنین توسعه برنامه موشکیاش نینجامیده بود.فشار حداکثری با هدف دیکته گزارههای مطلوب ترامپ در ۴سال ریاست جمهوری او پیگیری شد. تحلیلگران دوره دوم ترامپ را اینطور تفسیر میکنند که در قبال ایران خواهان مذاکره است تا دستاوردهای خارجی برای خود علیه دولتهای پیشین بتراشد و در جدیدترین اظهارنظرها خاطر نشان کرده که ازمواضع شروط چندگانه پمپئو عقبنشینی کرده و خواهان مذاکره بر سر موضوعات هستهای است.بایدن با استمرار کارزار فشار حداکثری از هدف قراردادن گروههای متحد ایران در منطقه غرب آسیا به ویژه بعد ازعملیات طوفانالاقصی جهت حمایت ازتلآویو کوتاهی نکرد.واپسین رئیسجمهور دموکرات آمریکا، درحالی کاخ سفید را مجدد به ترامپ واگذار کرد که نتوانست شروط واشنگتن برای تحمیل برجام موشکی و منطقهای را بر جمهوری اسلامی دیکته کند و درس عبرتی برای سران آتی غرب و تمام دشمنان انقلاب اسلامی باشد زیرا بدون پذیرش جایگاه منطقهای ایران، مسائل مرتبط با غرب آسیا قابل حل و فصل نیست.