اگر جنگهای دیروز برای کشورگشایی بود، جنگهای معاصر جنبهای دیگر از خوی وحشیانه حکام ستمگر را در سقوط اخلاق و ارزشهای انسانی به منصه ظهور رسانده است. امروز زمامداران نظام سلطه؛ نه برای افزودن بر قلمرو سرزمین بلکه برای تامین سود صهیونها، آشکارا پا بر قواعد حقوق بشر و بینالملل مینهند و یک رژیم نژادپرست را مورد پشتیبانی همه جانبه خویش قرار میدهند. آنها که پیرو تفکرات ماکیاولیاند و هدف را توجیهگر وسیله میدانند، آتشی به وسعت خاورمیانه میافروزند تا دولت رسمی یک کشور مخالف اسرائیل را که در جبهه مقاومت حضور دارد، ساقط کنند و اکنون سالهاست مردم سوریه هزینه جاهطلبی واشنگتن و اذناب مرتجع منطقهایاش را میپردازند. البته زبانههای شعلهور توطئهگری و فتنهانگیزی، مدتی است دامان سردمداران غربی و حامیان مرتجع آنان را فرا گرفته است و همپیاله شدن مدعیان دروغین حقوق انسان با تروریستهای نشانداری که به آسانی سرهای بیگناهان را به جرم اختلاف عقیده از تن آنها جدا میکنند؛ نمونهای از سقوط ارزشهای اخلاقی و انسانی در غرب است و نشانگر مرگ وجدان سلطهگران. هزاران هزار نفوس فلسطینی، بی هیچ جرم و گناهی، در باریکه غزه و دیگر نقاط سرزمینهای اشغالی، به خاک و خون کشیده شدند و شهری زیبا و آباد، بر اثر بمباران بیوقفه ارتش اسرائیل جنایتکار با خاک یکسان گشت... اما هیچ مقامی از مقامات دولتهای مستکبر، از مظالم صهاینه سخن نگفتند و علیرغم مشاهده قتلگاه غزه و شهادت جانسوز کودکان، پیران ، زنان و مردان غزهای، توقف خونریزی و جنگافروزی نتانیاهو را خواستار نشدند. ترامپ توئیت زده بود که خاورمیانه را به جهنم تبدیل میکند؛ ولی خدا اراده کرد تا لسآنجلس به جهنمی وحشتناک مبدل گردد. مجری شبکه CNN با یکی از بازیگران مشهور هالیوود که خانهاش در آتشسوزی سوخته بود، گفتوگو میکرد و آن بازیگر، از شدت ناراحتی روحی، به گریه افتاد... و این فرد، همان کسی است که بیرحمانه در هنگام حمله نظامیان صهیونیست به غزه توئیت زد: همهشان را بکشید!! حالا خانه و زندگیاش در آتش قهر خدا میسوزد و هنوز او و امثال او نمیفهمند که این عذاب، قطرهای از اقیانوس کیفر جرایمی است که سیاستمداران، هنرمندان و دیگر اقشار مسخ شده ایالات متحده در انجامش شریک و دخیلاند. غربیها بدانند؛ بادی که دیروز در منطقه جنوبغرب آسیا کاشتید، به طوفانی سهمگینتر از آنچه فکر میکنید، بَدَل خواهد شد. در پایان این ابیات زیبا از شاعر پرآوازه ایران، جناب سعدی علیهالرحمه در باب اول بوستان را مرور کنیم: شبی دود خلق آتشی برفروخت/ شنیدم که بغداد نیمی بسوخت/ یکی شکر گفت اندران خاک و دود/ که دکان ما را گزندی نبود/ جهاندیدهای گفتش ای بوالهوس/ تو را خود غم خویشتن بود و بس؟/ پسندی که شهری بسوزد به نار/ اگرچه سرایت بود بر کنار؟