نگاهی به فیلم «ترس از اشک‌های واقعی» ساخته امیر‌احمد قزوینی

معجزه رنج

در جایی از فیلم«‌ترس از اشک‌های واقعی» پیر‌مرد اهل معرفتی به ابراهیم، بازیگر سرگشته صحنه تئاتر که به‌دنبال معجزه است، رنج کشیدن را برای رسیدن به مفهوم واقعی زندگی یا همان معجزه‌ای که در جست‌وجوی آن است، توصیه می‌کند؛ رنج مقدسی که ابراهیم بریده از خانواده و غرق در برهوت خودشناسی نافرجام با آن بیگانه نیست ولی حالا فقط باید آن را جدی و تعیین‌کننده بداند‌.
در جایی از فیلم«‌ترس از اشک‌های واقعی» پیر‌مرد اهل معرفتی به ابراهیم، بازیگر سرگشته صحنه تئاتر که به‌دنبال معجزه است، رنج کشیدن را برای رسیدن به مفهوم واقعی زندگی یا همان معجزه‌ای که در جست‌وجوی آن است، توصیه می‌کند؛ رنج مقدسی که ابراهیم بریده از خانواده و غرق در برهوت خودشناسی نافرجام با آن بیگانه نیست ولی حالا فقط باید آن را جدی و تعیین‌کننده بداند‌.
کد خبر: ۱۴۸۱۹۸۸
نویسنده سید‌ محمد سلیمانی - منتقد سینما

البته مراد از رنج در زندگی ابراهیم به‌عنوان بازیگر جوان تئاتر که زندگی شخصی پرفراز‌و‌نشیبی داشته‌، در فرم روایی ویژه‌ای که فیلمساز برای معرفی و پرداخت شخصیت‌ها انتخاب کرده‌، معنای رایج و مصطلح آن نیست، بلکه جان‌مایه اوست برای سفری اودیسه‌وار به زادگاهی که خانه‌ها و کوچه‌هایش آمیزه‌ای از رنج و سرخوشی را پیش روی سرگشته جوان قرار می‌دهد. در اینجا صحنه نمایش و عرصه زندگی برهم‌گذاری هوشمندانه‌‌ای دارند و نشان از خلاقیت فیلمساز در به‌تصویر کشیدن دنیای واقعی پیرامون ذهنیت‌ها و خودآزاری‌های ابراهیم است .

در سینمای تجربی، آنچه که می‌تواند آفتی مهم و مخرب تلقی شود، پیش افتادن فیلمساز از فرم روایی و موقعیت‌های دراماتیک موجود در نهاد اثر براساس ذهنیت‌های کاملا شخصی و استیریلیزه بدون در‌نظر گرفتن قابلیت‌های موجود در ایده اولیه اثر است. کارگردان ترس از اشک‌های واقعی در جاهایی تا مرز افتادن به این وادی و ساختارشکنی‌های فاقد منطق داستانی متناسب با فرم و محتوای اثر پیش می‌رود ولی خیلی زود با درکی درست از تجربه در سینما و اصولی که باید در متن اثر بنا و حفظ شود، با ورودی آگاهانه به واقعیت ملموس پیرامون شخصیت اصلی، موقعیت‌های دراماتیک اثر را تقویت و مخاطبانش را حفظ می‌کند. ابراهیم در مسیر بازگشت به خویشتن و رفتن به سراغ مادری که سال‌ها پس از مرگ همسر هنوز نتوانسته اشک بریزد، در مواجهه با مجید، دوستی قدیمی که او هم با جلوه دیگری از هنر یا پرفورمانس، نمایش و زندگی را در‌هم‌آمیخته‌، به‌طور کامل از واقعیت نمایشی فاصله نمی‌گیرد‌؛ ضمن این‌که حضور مجید و هنرجویانش که در سطح شهر پراکنده شده‌اند و هرازگاهی با پرفورمانسی متأثر از آثار سینمایی شناخته شده همچون «هامون‌» و «دلشد‌گان» به تعریف جدیدی از هنر واقعی می‌رسند.

بازسازی سردابه قرون وسطایی هامون و لحظاتی از دلشدگان هم ادای دینی است به دو نگاه متفاوت به روایت در سینما که اتفاقا فیلمساز از هر دو در ایجاد ساختار روایی و فرم بصری در «ترس از اشک‌های واقعی» بهره گرفته است‌. فیلم از یک‌سو با کشمکش‌های درونی ابراهیم در صحنه تئاتر و زندگی همراه است و از سوی دیگر با عبور از نوعی استحاله کند و بطئی او را در فضایی جدید که همیشه در ذهنش زنده بوده است، به تصویر می‌کشد. همراهی ابراهیم با مجید و هنرجویانش همان موقعیت خطیری است که فیلمساز در قالب یک اثر تجربی توانسته بی‌آن‌که از قواعد تجربه عبور کند، خود را در آن بیازماید بی‌آن‌که اثر را یکسره به وادی خیال‌پردازی و شکستن بی‌دلیل زمان و مکان سوق دهد‌. هرگاه پرفورمنس جدیدی در مقابل دیدگان ابراهیم در بافت قدیمی شهر یزد شکل می‌گیرد، مجید هم به‌عنوان ناظر و کارگردان وارد صحنه می‌شود و با نوعی فاصله‌گذاری، شخصیت‌ها و مخاطبان در موقعیت‌های واقعی قرار می‌گیرند. حضور ابراهیم در محله «فهادان‌» یزد که بافت قدیمی این شهر تاریخی را در خود جای داده است، همراه با دوربین سیال فیلمساز، مقدمه‌ای خوش‌عکس و البته مؤثر برای ورود به بخش مغفول‌مانده زندگی یک بازیگر جوان نمایش است که خسته از فضای شبه‌روشنفکری تنیده شده در پیرامون خود، به خانه پدری پناه می‌برد و سرانجام در سکانس موثر گفت‌وگوی دو نفره با مادر، پیش از آن‌که با اشک مادر مواجه شود، خود اشک می‌ریزد و سرانجام، اشک‌های واقعی در جایی جاری می‌شود که ابراهیم در نقش هملت از رنج‌‌ها و عقوبت‌ها سخن می‌گوید و با خنجری برهنه، معجزه رنج را تجربه می‌کند .

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
کری‌خوانی صبح‌گاهی

گفت‌وگوی جام‌جم با هاشم بیگ‌زاده و مجید یحیایی، مجریان برنامه «صبحانه ایرانی »شبکه دو

کری‌خوانی صبح‌گاهی

نیازمندی ها