در پی شائبههایی که برخی رسانهها مطرح میکنند، نگاهی به محورهای مطرحشده و پاسخ به آنها داشتیم.
خلط مباحث و یک آدرس غلط
در ادامه هجمههای بیمنطقی که اخیرا علیه صداوسیما با پروژهای تحت عنوان کاهش میزان مخاطبان این رسانه راه افتاده در اتهامی جدید بیان کردند که مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما با عبارات تند به ایسپا (مرکز افکارسنجی دانشجویان) تاخته و کارش را بیاخلاقی رسانهای دانسته است! یک آدرس غلط. با مرور پاسخ رئیس مرکز تحقیقات به اظهارنظرهای اخیر، صرفا به نقد به تحلیلهای غیرعلمی برخی رسانهها از این نظرسنجی برمیخوریم. در پاسخ مطرح شد که نمیتوان با استناد به نتایج نظرسنجیای که از تعدادی دانشجو و آن هم بهطور مشخص درباره تماشای فیلم و سریال آمده، به نتیجه برای کل جامعه مخاطبان تلویزیون رسید. باید در تحلیل شرایط نظرسنجی نیز لحاظ شود و بدیهی است این دانشجویان اگر در خوابگاههای دانشگاه ساکن باشند بیشتر با موبایل سرگرم هستند.همچنین به نتایج نظرسنجی دیگری از ایسپا ارجاع داده شد که در آن میزان مخاطبان صداوسیما ۶۹.۲درصد اعلام شده است.برای اطلاع مخاطبان، نتیجهای که ایسپا منتشر کرده بود نیز آورده شد: «مرکزافکارسنجی دانشجویان ایران(ایسپا)اردیبهشت۱۴۰۳طرح نظرسنجی وضعیت اجتماعی ــ فرهنگیدانشجویان دانشگاههای دولتی را با همکاری معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اجرا کرد. دراین گزارش متغیرهای متعددی مورد بررسی قرار گرفته از جمله اوقات فراغت دانشجویان، میزان استفاده دانشجویان ازپیامرسانها و شبکههای اجتماعی، سبک موسیقی مورد علاقه، تماشای فیلم وسریال،منبع پیگیری اخبارو... .دراین نظرسنجی با۲۲۵۰نفر ازدانشجویان دانشگاههای دولتی در سراسر کشور مصاحبه حضوری انجام شد. دربخشی از نتایج این نظرسنجی آمده است ۱۱.۵درصد از این دانشجویان فیلم یا سریال مورد علاقه خود را از تلویزیون ایران میبینند. ۱۲.۵درصد نیز اخبار روز را از صداوسیما دنبال میکنند.» همانطور که در ابتدا گفتیم، پس از انتشار این نتایج در مهرماه امسال و تحلیلهای بیاساسی که برخی رسانهها درباره اندکی میزان مخاطبان صداوسیما ارائه کردند، محسن شاکرنژاد، رئیس مرکز تحقیقات در گفتوگو با جامجم گفت: «این تعمیم دادن، غلط است. خود ایسپا هم توضیح داد و اذعان کردکه این درباره یک گروه است وقابل تعمیم نیست، اما این شیطنتها کماکان ادامه پیدا کرد و یکی ازمسئولان دولتی اعلام کرد که مرجعیت خبری به بیرون از مرزها رفته؛ اصلا اینطور نیست. ایسپا پیش از این درباره منبع اخبار هم اعلام کرده که منبع اصلی اخبار مردم،صداوسیماست.اگر دوستان ایسپا را معتبر میدانند ــ که از نظر ما معتبر است ــ چرا این رقم و اعلام مرجعیت خبری رانمیبینند؟مرجعیت رسانهای کماکان دردست رسانهملی است.»
همانطور که در این گفتوگو تأکید شده نقدی به اعتبار نظرسنجی ایسپا وارد نیست؛ بلکه صحبت این است که درصدهای مطرح شده کل جامعه را نمایندگی نمیکند و نباید در تحلیلها، این مهم را به فراموشی سپرد و صرفا با بزرگنمایی یک عدد و بدون در نظر گرفتن زمینههای آن به شیوه استقرایی عمل کرد.
شاهد دیگری بر این مدعا، سخنان اخیر معاون سیمای رسانهملی در خبرگزاری فارس است که گفت: «در مورد نظرسنجی انجام شده باید بگویم که ایسپا مرکز معتبری است و نظرسنجی هم که منتشر کرده، معتبر است. اردیبهشت ۱۴۰۳ ایسپا یک نظرسنجی از دانشجویان انجام داده که طیف خاص با یک مصرف رسانه خاص در ایران و جهان هستند. سؤال میکند که شما اوقات فراغت خود را چگونه میگذرانید. نمیگوید که شما مخاطب تلویزیون هستید یا خیر؟ ۴۰درصد چیز دیگری میگویند و حتی در این نظرسنجی پادکست بالاتر از فیلم و سریال قرار دارد و ۱۸درصد افراد نظرسنجی میگویند که فیلم و سریال میبینند. در ادامه سؤال میکند که این فیلم و سریال را از کجا میبینید؟ کاملا طبیعی است که دانشجو گزینه اولش دانلود از اینترنت باشد و گزینه سومش از طریق صداوسیما باشد.»
اینکه پاسخهای روشنگرانه صداوسیما و مدیرانش را به «نقد تند و تیز علیه ایسپا» تعبیر میکنند، از اساس گمراهکننده و خلط مبحث است تا با بیاخلاقی رسانهای، بار دیگر فضارا برای به کرسی نشاندن حرف خود و پوشاندن حقیقت، غبارآلود کنند.همین که نتایج این نظرسنجی انجامشده در اردیبهشت ماه، الان محل بحث و دستاویزی برای حمله به صداوسیما قرار گرفته، خود نشان از آبشخور این نوع اظهارنظرها و اغراض پشت آن دارد.
«این همه» کیست؟
واژه «همه» در گفتارعلمی با آن کلمهای که بهصورت روزمره استفاده میکنیم، تفاوت بسیاری دارد. باید برای هر اظهارنظری درباره «همه مخاطبان تلویزیون» یا «همه مردم ایران» داده علمی ارائه کرد. اگر منتقدان به آمار مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما ــ بهعنوان مرکزی با سابقه ۶۰ ساله که صحت نتایج نظرسنجیهای آن بارها اثبات شده است ــ تردید دارند، با زبان علم و آمار سخن بگویند و نتایجی معتبر را ارائه دهند. اگر نتایج ایسپا را هم بپذیرند و نگویند که مرکز تحقیقات صداوسیما بهدلیل وابستگی به رسانهملی نتایجی خوشایند خود را ارائه میدهد، باز باید بر آمار ۶۹.۲درصدی مخاطبان صداوسیما که این مرکز منتشر کرد، اذعان کنند. عددی که فقط ۰.۸درصد با عدد نتایج نظرسنجیهای مرکز تحقیقات تفاوت دارد.
مشاهده میدانی! با چه ابزاری؟
میگویند آمارهای ارائهشده از سوی مرکز تحقیقات درباره تعداد مخاطبان رسانهملی، شباهتی به آنچه نظرات مردمی که در جامعه میبینند، ندارد. سؤال اینجاست کدام مردم؟ کدام جامعه؟ اگر کسی در مجامع علمی از مشاهده میدانی سخن بگوید، حرفش چندان اعتباری ندارد. پس چطور میشود سازوکار نظرسنجیهای علمی مرکزی باسابقه همچون مرکز تحقیقات رسانهملی با حضور کارشناسان، پرسشگران و پژوهشگران حرفهای را زیرسؤال برد و آن را با مشاهدات محدود خود قیاس کرد؟ بدیهی است که ایران، فقط تهران نیست. بسیاری از رسانهها در تهران متمرکز هستند و به همین خاطر فقط دایره محدود اطراف خود را میبینند و گمان میکنند نظر این جمع، نظر کل جمعیت کشور را نمایندگی میکند.اصول اولیه این است که وقتی در نظر داریم نتایج یک نظرسنجی را به کل کشور تعمیم دهیم. قطعا باید کل جامعه ایران در تهران، شهرهای بزرگ و کوچک و روستاها را در نظر بگیریم. مثل این است که عدهای میگفتند چرا صداوسیما در ایام انتخابات برای تهیه گزارش، سراغ مردی تراکتورسوار در یک روستا میرود یا یک جمع کوچک را در محل رأیگیری روستا نشان میدهد. واضح است، صداوسیما رسانه همه مردم ایران است، البته نه آن «همه» که عدهای باور دارند. وقتی میگوییم همه آیا منظور فقط جمعی است که در اطرافیان خود میبینیم یا در مکانهای تجاری، تفریحی، تاکسی و صف نانوایی در شهر تهران؟
انتخابات و یک نظرسنجی دقیق
احتمالا شیوههای روز دنیا در انجام نظرسنجیها را قبول دارید. مرکز تحقیقات صداوسیما نیز از همین شیوههای علمی رایج بهرهمیبرد (برای آشنایی با این روشها میتوانید به گزارش مفصل روزنامه جامجم درباره چندوچون کار این مرکز رجوع کنید که سوم مرداد ۱۴۰۳ منتشر شده است). نتایجی که پیش از این در زمان انتخابات مجلس و ریاستجمهوری نیز درباره میزان مشارکت و... ارائه داد، با ضریب خطای اندک، نزدیکی بالایی به واقعیت داشت و نشان از فعالیت حرفهای و بدون سوگیری دارد. ارقام و آمار خود گویا هستند، پس نمیتوان با لفاظی و بدون ارائه مدرک، اساس کار مرکز را زیرسؤال برد.
مسأله مرجعیت خبری
در روزهای حساس منطقه که باید حواسمان به دشمن مشترک و جنایات او باشد، عدهای با طرح مسائل نادرست درباره مرجعیت اصلیترین رسانه کشور سعی در انحراف افکار عمومی دارند. پس مسألهای که به یکباره و مدام در رسانهها طرح میشود، تعداد مخاطبان صداوسیما نیست که اگر نقد سازنده و برخاسته از دلایل متقن بود، قابلیت پذیرش داشت. فقط جریانی است از یک منبع مشخص برای دور شدن اذهان از دشمن مشترک. در این مورد به نتایج نظرسنجی درباره پاسخ موشکی ایران به رژیمصهیونیستی اشاره میکنیم که نه از طرق مرکز تحقیقات صداوسیما که از سوی «مرکز تحلیل اجتماعی متا» انجام شده است. طبق نتایج بخشی از این نظرسنجی ۸۲.۹درصد از پاسخدهندگان اعلام کردهاند عملیات وعده صادق۲ موفق بوده است. پرسش اینجاست که این تعداد، اخبار مربوط به این موفقیت ایران را از کدام منبع خبری دنبال کردند؟ آیا از رسانههای خارجی و فضای مجازی؟ رسانههای خارجی که ضد عملیات ایران سخن گفتند و بر پیروزی آن اتفاقنظر نداشتند! این صداوسیما بود که به پوشش لحظه به لحظه این رویداد پرداخت. چطور میتوان بر این آمار که مستقیم و غیرمستقیم بر مرجعیت این رسانه صحه میگذارد چشم بست؟ آیا میتوان اخبار، برنامهها و آثار نمایشی را که در صداوسیما تولید، تأمین و پخش میشوند و در فضای مجازی به اشتراک گذاشته میشوند، را منفک از عملکرد این رسانه دانست؟ اگر هم با اغماض چنین باشد، باز به تغییرات جهانی در حوزه رسانه با گسترش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بازمیگردد و مختص به صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیست. بسیاری از رادیو و تلویزیونهای جهان با آن مواجه هستند.
رسانهای برای همه مردم ایران
در ادامه این جریان برنامهریزی شده علیه صداوسیما، ایراد خندهداری که بهتازگی شنیدهایم این است که چرا برای آمار بالای مخاطبان سریال «طوبی» ــ که اخیرا از شبکه یک سیما پخش شد ــ رسانهملی، دو شبکه اجتماعی و پیامرسان فیلترشده را هم در نظر داشته است؟! پاسخ اینکه اگر این دو بستر که بسیاری از مردم از آنها استفاده میکنند، از سوی معاونت فضای مجازی سازمان صداوسیما پایش نمیشد و فقط رفتار کاربران پیامرسانهای داخلی مدنظر قرار میگرفت، صدای منتقدان بلند میشد که معلوم است صداوسیما فقط در بسترهای مجازی داخلی بیننده دارد یا احتمالا میگفتند صداوسیما نظر بخشی از مردم ایران را که در این شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند، نادیده گرفته است.حالا که رسانهملی، بهعنوان رسانه همه مردم ایران عملکردی جامع داشته، طیف وسیعی از مخاطبان را پایش کرده و به موفقیتی چشمگیررسیده باز میخواهند با فرافکنی آن را نادیده بگیرند. ۴۰۰ میلیون انتشار و بازدید فقط از یک سریال تلویزیونی در فضای مجازی، عدد بزرگی بوده که گویا به مذاق عدهای خوش نیامده است. پس بیراه نیست بگوییم این هجمهها به خاطر توفیقات نسبی که صداوسیما دردوره جدید داشته است، صورت میگیرد. در ادامه بایدگفت مبرهن است که صداوسیما مطابق قانون به رعایت اصولی درانعکاس اخبار و ساخت سریال و برنامه الزام دارد. اینکه در برخی رسانهها تصویر سیگار کشیدن بانوان، بیان الفاظ ناشایست وعشقهای مثلثی که بنیان خانواده ایرانی را هدف قرار گرفتند، با طمع جذب مخاطب به کار گرفته میشود، به این معنی نیست که رسانهملی نیز باید این موارد را در قالب فیلمها و سریالهای خود نشان دهد که اگر چنین هم میکرد، واویلا سر میدادند که چرا سازمان صداوسیمای کشور مروج این بیاخلاقیها شده است.