همزمان با اوج گرفتن جنایات رژیمصهیونیستی در غزه و لبنان و همچنین با قوت گرفتن جریان مقاومت خاصه پس از پاسخ موشکی مقتدرانه سپاه در عملیات وعده صادق۲، پیاده نظامی نیروهای موسوم به اپوزیسیون برانداز جمهوری اسلامی برای صهیونیستها جلوه دیگری به خود گرفته است؛ این گروه با تنزل پاسخ موشکی ایران، این حق مشروع را برای تلآویو در نظر گرفتهاند که بدون فوتوقت بتواند علیه کشورمان عملیات نظامی و ایذایی ترتیب بدهد.حمایت براندازان از حمله نظامی ایران، در حالی است که اینان همواره مدعی ایراندوستی بوده و ادعا داشتند که جمهوری اسلامی کمترین نسبت را با عناصر میهندوستی دارد. شدت گرفتن جنایات صهیونیستها اما چگونه موجب برملا شدن ذات ضدایرانی براندازان شد؟این روزها با بررسی اردوگاه براندازان خشونتطلب، به وضوح میتوان شوق وافر اینان از خونآشامی نتانیاهو در غزه و لبنان را دید. رژیم موقتی صهیونیستی باهرجنایت وترور،موجی از خوشحالی رادرمیان براندازان برمیانگیزد. این خوشحالی اما محدود به جنایات نتانیاهو در غزه و لبنان نیست و بهطورحیرتانگیزی، احتمال تکرارشان در خاک ایران را نیز شامل میشود.پس ازعملیات مشروع وعده صادق۲که به نابودی بخشی ازمراکز راهبردی رژیمصهیونیستی منجر شد، خشونتطلبان این فضا را ایجاد کردند که این، ایران است که در حال متشنجکردن وضعیت بوده و درچنین شرایطی، تلآویو حق دارد به طور جدی به ایران پاسخ نظامی بدهد. اطلاعیه رضا پهلوی که در آن اسرائیل را دوست مردم ایران دانسته و موهومات خود درباره پرکردن خلأ قدرت پس از دوره سرنگونی را مطرح کرده بود، یا خط تحلیلی شبکه اسرائیلی «ایران اینترنشنال» که خواستار بمباران اتمی محل اقامه نماز جمعه نصر شده بود، ازجمله گراهای نظامی خشونتطلبان بود که به کارفرمایانشان در تلآویو ارسال شد.این اقدامات نشان میدهد که براندازان خشونتطلب، برخلاف ادعای همیشگیشان مبنی بر ایراندوستی، مطلقا هیچ دغدغه ملی و میهنی ندارند و برای رسیدن به هدفشان، یعنی کسب قدرت و بیش از آن، کسب منفعت بیشتر حاضرند هر امری حتی وطن را ابزار قرار بدهند.
از طرف دیگر، این موضوع تقریبا بر هر فرد منصفی مسلم شده که امر مبارزه برای براندازان یک کسبوکار سودآور است تا یک روش برای آنچه خودشان احقاق حقوق ایرانیان میپندارند. در واقع خشونتطلبان با عقد قراردادهای میلیون دلاری با مراکز و نهادهای قدرت در کشورهای غربی، خاصه در آمریکا، پروژههای این کشورها در ایجاد ناامنی روانی میان ایرانیان را پیش میبرند. برای نمونه تیر ۱۴۰۲ دادگاه منطقه کلمبیا در آمریکا، در پرونده شکایت مسیح علینژاد از جمهوری اسلامی، ایران را به پرداخت بیش از سهمیلیون دلار غرامت به او، محکوم کرد؛ مبلغی که قرار شد از محل داراییهای مسدود شده ایران در آمریکا یا اروپا پرداخت شود؛ موضوعی که رسما دزدی از اموال مردم ایران محسوب میشد.فضاسازیهای اخیر براندازان و حمایت آنها از حمله نظامی اسرائیل به ایران، آشکارا نشان میدهد براندازان در واقع پیاده نظام صهیونیسم هستند و هیچ ماموریتی جز ویرانی ایران ندارند. آغاز به کار شبکه سلطنتطلب «من و تو» که سر در آخور شبکههای مالی محافل یهودی دارد، آن هم در اوج تنشهای منطقهای وحرف وحدیثها پیرامون احتمال تجاوز تلآویو به ایران، نشان میدهد که اصل کارکرد وجودی این شبهرسانهها، درواقع ناامنسازی وپریشانسازی ساختار روانی مردم ایران است تا به اینصورت، زمینه مناسب برای مشروعیتبخشی به عملیاتهای صهیونیستها در ایران ودرمنطقه، فراهم شود.تلاش شبهرسانههای دریوزهای نظیر ایراناینترنشنال و منوتو برای رودررو قراردادن مردم با حاکمیت، در شرایطی است که واقعیت جامعه ایرانی، اساسا هیچ انطباقی با اوهام آنها ندارد. حضور پرشور مردم در نماز جمعهنصر و امیدآفرینی خطبههای رهبر حکیم انقلاب اسلامی در سطح جامعه، نشان داد که صف مردم ایران از صف مزدوران فاندبگیر مستقر در لندن و سایر نقاط، جداست و هیچوجه اشتراکی نمیتوان میان این دو صف یافت.