ژرمنها که از اصلیترین حامیان نسلکشی غزه محسوب میشوند، از سال گذشته (پس از وقوع عملیات طوفانالاقصی) تاکنون بارها بازی مستقیم خود در زمین تلآویو و کابینه نتانیاهو را علنی ساختهاند. دفاع مطلق اولاف شولتز، صدراعظم آلمان از کشتار کودکان غزه، از مصادیق این اقدامات غیرانسانی و وقیحانه دولت تروریست این کشور اروپایی است.
وقوع عملیات قدرتمندانه و موفقیتآمیز وعده صادق ۲، دولت آلمان را نیز مانند صهیونیستها شوکه کرده است. دویچهوله که تا قبل از وقوع حماسه بزرگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عمق استراتژیک اراضی اشغالی، خط خبری شکست مقاومت را دنبال میکرد، اکنون درصدد سانسور تبعات و نتایج گسترده این عملیات برآمده است. حتی این رسانه دست رسانههای صهیونیستی و آمریکایی را که به شکست رژیم اشغالگر قدس در عملیات وعده صادق ۲ اذعان کردهاند نیز از پشتبسته و مدعی عدم خسارت به نیروی هوایی ارتش رژیم اسرائیل شده است! این رسانه طرفدار نسلکشی غزه و جنگ لبنان در تازهترین گزارش خود مینویسد: «براساس راستیآزمایی دویچهوله، برخی اظهارات درباره خسارات احتمالی ناشی از حملات جمهوری اسلامی به نیروی هوایی ارتش اسرائیل قابل اثبات نیستند. در همینحال رسانههای اسرائیلی به نقل از سخنگوی ارتش اسرائیل حمله موشکی سپاه پاسداران به برخی از پایگاههای نیروی هوایی این کشور را تایید کردهاند!»
یک تناقض آشکار
این القاگری دویچهوله درحالی صورت میگیرد که در درون همین گزارش، نوعی تناقض آشکار وجود دارد؛ جاییکه دویچهوله بهصورت ناخواسته اذعان کرده که خبرسازی آن درخصوص عدمتأثیرگذاری عملیات وعدهصادق ۲ بر نیروی هوایی رژیم اشغالگر قدس و پایگاههای اطلاعاتی و نظامی دیگر آن، با روایتگری رسانههای صهیونیست در اینخصوص همخوانی ندارد! بهعبارتی بهتر، دویچهوله درصدد انکار حقایق و قدر متیقنهایی برآمده که حتی ارتش و رسانههای رژیم اشغالگر قدس نیز طی روزهای اخیر قدرت لاپوشانی آن را نداشتهاند. این رسانه آلمانی جهت آنکه اعتبار ظاهری خود را نیز زیر سؤال نبرد، مدعی شده که ارتش اسرائیل تاکنون به درخواست دویچهوله برای ارائه اطلاعات اختصاصی پاسخی نداده است! سؤال اصلی اینجاست که اگر دویچهوله با عدمپاسخگویی به سؤالات ادعایی خود از سوی ارتش رژیم اشغالگر قدس مواجه شده، چگونه اکنون مدعی راستیآزمایی خود در قبال عملیات وعده صادق ۲ شده است؟! این رسانه صهیونیستی ــ اروپایی به اندازهای در تنظیم این گزارش سفارش شده از سوی موساد و دستگاه اطلاعاتی آلمان عجله داشته که حتی شاکله و صورتبندی اولیه آن را نیز رعایت نکرده است. البته بیاعتباری رسانههای غربی در جریان جنگ غزه و لبنان مدتهاست برای مخاطبان عام و خاص آنها به اثبات رسیده و کسی از مطالعه گزارش ساختگی اخیر دویچهوله چندان متعجب نشده است. مسئولان این رسانه، از همان فرمول نخنمای گوبلز، سخنگوی نازیها تبعیت میکنند: دروغی که میگویید باید آنقدر بزرگ باشد که همه آن را باور کنند. با اینحال نسل سوخته هیتلر در آلمان، حتی قدرت مدیریت ابتدایی این صحنهسازیهای دروغین را نیز ندارند. در حقیقت ما با یک شبکه سیاسی ــ رسانهای آماتور و در عینحال پرادعا در برلین مواجه هستیم .
دولت آلمان باید پاسخگو باشد
بدون شک دولت ائتلافی اولاف شولتز درآیندهای نه چندان دور،باید پاسخگوی شراکت راهبردی، تبلیغاتی، اطلاعاتی و عملیاتی خود با رژیم اشغالگر قدس در جریان جنگ غزه باشد. یکی ازتبعات حداقلی این موضوع، ازبین رفتن اعتبار ماهوی و تحلیلی رسانههای رسمی وابسته به لابی صهیونیسم در برلین و عدماطمینان نسبت به روایتگریهای آتی آنها در قبال تحولات جاری در نظام بینالملل خواهد بود. لازم به ذکر است که فرسایشی شدن جنگ غزه و ناتوانی صهیونیستها در رسیدن به اهداف از پیش تعیینشده نتانیاهو در نوار غزه و لبنان، فرصت تمرکز افکار عمومی دنیا را نسبت به هویت نامشروع رژیم اشغالگر صهیونیستی دوچندان ساخته و این موج آگاهی، به کشورهای گوناگون اروپایی(ازجمله آلمان) کشیده شده است. اکنون مقامات آلمانی درصدد هستند با اقداماتی ازجمله جرمانگاری هرگونه مخالفتی با رژیمصهیونیستی و توجیه جنایات این رژیم سفاک و کودککش در مواضع رسمی و غیررسمی خود، فرصتی برای تنفس حداقلی رژیم اشغالگر اسرائیل فراهم سازند اما چنین اقداماتی صرفا منتج به افزایش هزینههای شراکت برلین و تلآویو در جنایات یکسال اخیر خواهد شد.طی سالهای اخیر، دستگاههای امنیتی و دولتی غرب برای صیانت از رژیم اشغالگر قدس، هرگونه انتقادی از ماهیت صهیونیسم و سیاستمداران این رژیم را مترادف با یهودستیزی تلقی و آن را جرمانگاری کردهاند. نتیجه این روند، سانسور هدفمند جنایات رژیم اشغالگر قدس در رسانههای اروپایی و حمایت محض از کشتار زنان و کودکان فلسطینی است؛ اما درجریان عملیات اخیر طوفانالاقصی، آلمان و فرانسه خوشخدمتی خود به لابیهای صهیونیستی سوسیال ـ صهیونیسم و محافظهکار ـ صهیونیسم را در کشورهایشان به بالاترین نقطه رسانده و هرگونه تظاهرات خیابانی مخالفان جنایات اسرائیل را ممنوع کردهاند. صرفا در دو مورد، مقامات آلمانی بهشرط برگزاری راهپیمایی سکوت و امتناع تظاهرکنندگان مخالف رژیمصهیونیستی از سردادن هرگونه شعار، مجوز برگزاری راهپیمایی محدودی را صادر کردهاند.
لکه ننگ در کارنامه غرب
بدیهی است که نوع مواجهه دستگاههای دولتی و امنیتی آلمان و فرانسه با مخالفان نسلکشی در غزه، لکهننگ دیگری در کارنامه بینالمللی برلین و پاریس محسوب میشود. تنفس مصنوعی اتحادیه اروپا به رژیم اشغالگر قدس درحالی صورت میگیرد که تا قبل از وقوع عملیات طوفانالاقصی، اصرار کابینه نتانیاهو بر شهرکسازیهای غیرقانونی در نوار غزه، یهودیسازی قدس و کشتار ساکنان اردوگاه جنین و ساکنان غزه و کرانه باختری با ابراز مخالفتهای ظاهری و صدور برخی بیانیههای صوری از سوی اروپاییان همراه شده بود. اکنون مشخص شده که این ابراز مخالفتهای مصلحتآمیز، صرفا نوعی ژست سیاسی برای فریب افکار عمومی دنیا بوده و اصالتی نداشته است. در چنین شرایطی، اتحادیه اروپا شریک جرم محرز جنایات رژیم اشغالگر قدس در نوار غزه، کرانه باختری و جنوب لبنان محسوب میشود. شاید بهتر بود افرادی مانند اولاف شولتز و مکرون قبل از انتخاب گزینه بازی کورکورانه در زمین صهیونیستها، عواقب حمایت خود از جلادان غزه را مورد تجزیهوتحلیل قرار میدادند؛ البته از دو کشوری که محاسبات امنیتی و سیاسی نادرست آنها خود را در مواردی مانند شرایط فرامتنی و میدانی جنگ اوکراین و دهها پرونده مشابه در جهان سیاست نشان داده، انتظاری جز این نمیرود!