اقتضای وصف «اسلامی» مقاومت نیز مبتنیبر مبانی نظام جمهوری اسلامی ایران در قانون اساسی، اتخاذ راهبردهایی ویژه در سطح روابط بین ملتهاوکشورهای اسلامی بهویژه نسبت به حمایت همهجانبه از جنبشهاوگروههای دارای رویکردحقطلبانه و استکبارستیزانه در جریان «مقاومتاسلامی» است. نمود حمایت از مقاومت اسلامی بهرغم افتوخیز در ادوار مختلف دولتها و مجالس، در سطوح مختلف حکمرانی وسیاستگذاری جمهوری اسلامی ایران، بهویژه بامحوریت حمایت ازآرمان آزادی واستقلال ملت فلسطین و جنبشهای مقاومت همسو با این آرمان، تجلی یافته است. از یکسو، تجلی روح استکبارستیزی مردم ایران که از اولین سنگبنای آن آغاز انقلاب اسلامی بود و توسط معمار کبیر انقلاب در مسائلی مانند برافراشتن علم اعتراض به لایحه کاپیتولاسیون بهدرستی هدایت شد، در کالبد میثاق ملی قانون اساسی حلول یافت و از سوی دیگر با انعکاس اندیشههای داهیانه مقام معظم رهبری در سیاستهای کلی نظام تأثیر بسزایی در جهتدهی مسیر قانونگذاری و هدایت دولت به برنامهریزی در جهت تأمین و تضمین آزادی ملت ایران و سایر ملتها بهویژه امت اسلامی از چنگال سلطهگران و استعمارگران داشته است. پایه نظام جمهوری اسلامی در نفی هرگونه ستمگری و سلطهگری که مبنای حمایت از مقاومت اسلامی است را در نص اصول قانون اساسی ابتدا باید از اصل دوم قانون اساسی ادراک کرد. بر این اساس، جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا که از راه نفی هرگونه ستمگری و سلطهگری و سلطهپذیری، قسط و عدل و استقلال را تأمین میکند. عملیات طوفانالاقصی و پس از آن، جنایات حیرتآور رژیم موقت صهیونیستی علیه مردم مظلوم غزه ولبنان،زمینه را برای حمایت مجدد دولت و ملت برآمده از انقلاب اسلامی ایران از مظلومان فراهم آورد. به بیان دیگر میشود چنین نگاشت که تحولات یک سال اخیر در منطقه، باردیگر اذهان را به سمت درونمایه انقلاب اسلامی هدایت کرد و روشن ساخت که یکی از اساسیترین بنمایههای نظام جمهوری اسلامی ایران، پشتیبانی از هر جبههای است که فارغ از آیین، دین و قومیت، موردظلم و تعدی مستکبران واقع شده باشد.