کارگردان فیلم اولی و جوان ملاقات باجادوگر سابقه کارگردانی سریالهای موفقی مانند «سقوط یک فرشته» و «چوبخط» را در رسانهملی دارد که همین سابقه خود گواهی میدهد که او با کارگردانی آشنایی دارد. نویسنده فیلم امیرمهدی ژوله نیز که نقش اصلی فیلم را برعهده دارد هرآنچه از او در یادها مانده به نوشتن شوخیها در سریالهای تلویزیون و چهره شدنش در برنامه خندوانه برمیگردد. این دو عامل در کنار تیم بازیگری قوی میتواند نوید یک کمدی قابل قبول را به هر مخاطبی بدهد اما سه عامل اصلی فیلمنامه، شخصیتپردازی و تقدیر! باعث شده با فیلمی بلاتکلیف روبهرو باشیم.
داستانی ساده و کلیشهای
یکی از ضعفهای اصلی ملاقات با جادوگر به فیلمنامه این فیلم برمیگردد، ملاقات با جادوگر در واقع براساس طرحی از پیمان عباسی و توسط ژوله و بهرامیان بازنویسی شده اما وقتی به تماشای فیلم مینشینید کاملا مشخص است که جهان فیلم و شوخیهای آن، همه برگرفته از جهان فکری ژوله است. امیرمهدی ژوله آنچنان که خود بارها به شوخی هم گفته است سریدوز! بوده و فردی است که استعدادش در نوشتن شوخی است نه فیلمنامهکمدی و همانطور که در فیلم هم مشخص است ملاقات با جادوگر از داستانی ساده و گاهی کلیشهای بهره میگیرد که دیالوگهایش پر از شوخیهایی است که مشخصا ژوله برای خودش طراحی کرده و بار اصلی کمدی فیلم بر دوش کاراکتر اصلی فیلم است و برای دیگر بازیگران یا شوخیای طراحی نشده یا اینکه شوخیهایش قدرتی برای خنداندن مخاطب ندارد.
کورسوی مثبت!
یکی از نکات مثبت فیلم ارجاعات سینمایی آن به فیلمهای داخلی و خارجی است که علاوه بر اینکه فیلم ادای دینی میکند به سینمای ایران و جهان، میتواند توجه مخاطبان حرفهای را به خود جلب کند؛ مخصوصا اینکه بسیاری از ارجاعات سینمایی در یکسوم ابتدایی فیلم جایگذاری شده و میتواند کاری کند تا مخاطب با دقت بیشتری فیلم را دنبال کرده تا مبادا چنین اشارتی را از دست بدهد بهویژه اینکه یکی از این اشارههای سینمایی در دیالوگ فیلم قرار دارد و ادای دینی است به فیلم اعتراض و دیالوگ معروف مهدی فتحی در این فیلم.
شخصیتهای کوچک
شخصیتها در فیلم ملاقات با جادوگر علاوه بر اینکه در فیلمنامه درست پرداخت نشده است با ترکیب شوخیهای نهچندان مناسب مخاطب را در مواجهه با شخصیتهای فیلم سردرگم میکند. نخستین شخصیتی که ظاهرا تلاشی در جهت شخصیتپردازی آن نشده، شخصیت آرش قائدی با بازی امیرمهدی ژوله است. برای ساختن شخصیت و ویژگیهای شخصیتی آرش قائدی بهعنوان یک آقازاده که میخواهد به آمریکا مهاجرت کند کار خاصی صورت نگرفته جز اینکه او شخصیتی ابله و احمق است در صورتی که وقتی لفظ آقازاده پشت اسم کاراکتری میآید در ذهن مخاطب تصاویری نقش میبندد که هیچکدام از آنها روی پرده دیده نمیشود. همچنین ژوله بهعنوان یک کمدین که نقش اصلی یک فیلم را در اختیار دارد، نتوانسته از عهده ایفای نقش بربیاید با اینکه میتوان گفت اکثر شوخیهای این فیلم بر گُرده او قرار دارد و به زیست شخصی او برمیگردد مانند رؤیای خوانندگی آرش که برگرفته از حضور ژوله در برنامه جوکر بود.کاراکتر دیگری که داستان فیلم براساس آن پیش میرود عطا مشرقی با بازی مانی حقیقی است. آنچه از این شخصیت پیش از حضور آن در قاب تصویر میبینیم کلاهبرداری در اِشل بینالمللی است که سر کارتلهای مواد مخدر کلاه گذاشته و از زندانهای امنیتی فرار کرده است اما وقتی مانی حقیقی در نقش عطا مشرقی ظاهر میشود در حد و اندازه چنین کاراکتری ظاهر نمیشود و نه خطرپذیری خاصی از او و نه حتی بهره هوشی را که در حد و اندازه این شخصیت باشد در بازی حقیقی نمیبینیم. دیگر شخصیتها هم هر یک بهگونهای دارای ضعفهایی هستند. فیلم ملاقات با جادوگر به خاطر درونمایه آن که موضوعی سیاسی درباره اختلاس مسئولان و فرار آنها به کشور کاناداست در ارائه تصویری از این موضوع بسیار عقیم است مخصوصا درباره شخصیت قائدی با بازی علیرضا خمسه و تا جایی که بازیای از او در این فیلم میبینیم آن چیزی نیست که از او در آثار دیگر سراغ داشتیم. این موضوع به شخصیتپردازی و باورپذیری مخاطبان از یکی از کاراکترهای مهم فیلم و همچنین روایت داستان ضربه زده؛ ضربهای که باعث شده حضور شخصیت قائدی به عنوان یک مسئول دولتی و اثرگذار در داستان به کمترین حد خود برسد.
یک سرنوشت کمدی
از دلایل عجیب اما اثرگذار در بلاتکلیفی فیلم تقدیری است که انگار در سرنوشت آن نوشته شده، آن هم یک سرنوشت کمدی. فیلم ملاقات با جادوگر در واقع تولید سال ۹۸ است اما از همان زمان تا امروز هر بار که میخواست رنگ اکران را به خود ببیند حادثه ای رخ داده که مانع این امر شده. تا آنجا که پس از تولید فیلم و مهیا کردن کارها برای اکران فیلم به پاندمی کرونا میرسد و پس از آن تا به امروز به گفته بهرامیان، کارگردن فیلم هر بار که فیلم خواسته برای اکران برسد اتفاقی افتاده و اثر در شرایط ویژهای قرار گرفته که امکان حضور این فیلم بر پرده نقرهای فراهم نشده. بدیهی است چنین اتفاق و فاصلهای میان تولید و اکران یک اثر آن هم در گونه کمدی میتواند در جذابیت فیلم اثرگذار باشد؛ چرا که یکی از ویژگیهای آثار کمدی، پرداختن و شوخی کردن با مسائل روز جامعه است و چنین فاصلهای میتواند باعث کاهش جذابیت اثر بشود. اما ضعفهای موجود در این فیلم را نمیتوان تنها به این موضوع نسبت داد.
یک جُوالدوز به خود!
چند سالی است که فیلمهای ایرانی به جای اینکه سوزنی به خود بزنند و جوالدوزی به مردم، این ضربالمثل را از آخر به اول میخوانند و اجرا میکنند و در فیلمهای ایرانی تصویر مثبتی از جامعه ایران به نمایش درنمیآید. اگر زمانی این پدیده صرفا در فیلمهای به اصطلاح اجتماعی دیده میشد که برای گروه فیلمآن حتی نام فلاکت! را انتخاب کرده بودند چند سالی است که وارونه نشان دادن جامعه ایرانی به دیگر گونههای سینمایی هم سرایت کرده و نمونههای آن را در کمدی مانند فیلم ملاقات با جادوگر و حتی گونه کودک مانند فیلم شهر گربهها به کارگردانی سیدجواد هاشمی میبینیم.فیلم ملاقات با جادوگر از آن دست فیلمهایی است که در این دسته قرار میگیرد، مثلا وقتی که شخصیت سارا به ایران برمیگردد و میترسد از اینکه در فرودگاه پلیس مردم را بیدلیل بگیرد و فیلم صحه بر ترس او میگذارد و در فیلم اتفاقا پلیس بدون دلیل چند نفر را از صف گذرنامه و ورود به ایران بیرون میکند یا نوع مواجهه شخصیت حوری (نسیم ادبی) با جنس مخالف خود که برای اینکه کمدی به نظر برسد به شکلی بازنمایی شده که حوری تقریبا هر مردی را در فیلم میبیند به شکلی اغراقگونه تلاش میکند تا او را جذب خود کند که حتی این مورد را درباره مردان متاهل هم انجام میدهد. درباره این نوع از شخصیتپردازی باید این نکته را گوشزد کرد که اصولا در فیلم، شخصیتها جامعه خود را نمایندگی میکنند، فارغ از اینکه مخاطب در این زمینه آگاهی دارد یا خیر اما وارونه نشان دادن شخصیتها برای صرفا خنده میتواند باعث شکلگیری ذهنیتی منفی از جامعه شود که تبعات منفی آن بیشتر گرفتن چند لحظه خنده از مخاطب است.
همچنین در فیلم ملاقات با جادوگر مانند دیگر کمدی روی پرده یعنی پول و پارتی صحنهای از رقص تانگو میان امیرمهدی ژوله و یکی از هنروران اتفاق میافتد که ظاهرا نشان از علاقه دستاندرکاران تهیه و صدور مجوز دولتی به این نوع از حرکات موزون است! تنها نکتهای که درباره این موضوع وجود دارد اینکه ماهیت این رقص از مفهوم عشق گرفته شده و به همین دلیل انجام این رقص میان دو مرد تا جایی که به یاد داریم جز در فیلمهایی که محور اصلی آنها به موضوعی خاص میپردازد در اصطلاحا سینمای غرب سابقه نداشته و سینمای ایران بهدلیل نبود مدیریت درست توانسته قفل این مرحله را بشکند!
اگر کمی دقت میشد...
فیلم ملاقات با جادوگر اگر کمی در جزئیات دقت میکرد، میتوانست خیلی بهتر از چیزی که امروزه با آن روبهرو هستیم خودنمایی کند. ملاقات با جادوگر از آن دست فیلمهایی است که وقتی به تماشایش مینشینی، متوجه میشوی که چقدر جای کار کردن دارد و میتوانست بهتر از این باشد با این حال همچنان از بعضی فیلمهای کمدی که روی پرده است کمدی سالمتر و بهتری را ارائه میدهد. خلاصه اینکه فیلم ملاقات باجادوگر یک فیلم بلاتکلیف است. امیرمهدی ژوله به عنوان بازیگر اصلی توانایی خلق موقعیت کمدی را ندارد و همچنان در موقعیتهای استندآپ کمدی خندوانه متوقف مانده است .