در اینجا قصد نداریم به تحلیل و صورتبندی راهبرد رژیم اشغالگر قدس درجنگ کنونی بپردازیم،اما در این معادله، فرامتن و حقیقتی وجود دارد که نمیتوان بهسادگی از آن عبورکرد. این فرامتن،نشاتگرفته ازنوع مواجهه غرب با نسلکشی کودکان غزه و همراهی فاجعهبار آن با صهیونیستها در این جنگ نابرابر است. دراین خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است موردتوجه قرارگیرد:
نخست اینکه برخی منابع خبری، از سکوت غرب در قبال نسلکشی کودکان و زنان فلسطینی یا سنگاندازی در روند مذاکرات آتشبس توسط آمریکا و بازیگران اروپایی انتقاد میکنند، ولی اشارهای به چرایی و چگونگی اینگونه حمایتهای بیحدوحصر ندارند. واقعیت این است که ماجرا به یک «حمایت کلی» محدود نبوده و شاهد ادغام تار و پود حکمرانی غرب با حکمرانی نامشروع صهیونیستی هستیم. در این معادله، نسبت طرفین غالب و مغلوب است، تا جایی که صهیونیستها حدود و ثغور راهبرد، رفتار و حتی گفتار مقامات آمریکایی ــ اروپایی را در قبال جنگ غزه و پدیدههایی مشابه آن تعیین میکنند. دستگاههای امنیتی آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه سردادن هرگونه شعار و برپایی هرگونه تظاهراتی علیه جنگ غزه را بهمثابه عبور از خطوط قرمز ملی خود تعبیر کرده و دستگاه قضایی این کشورها نیز روی به جرمانگاری این اعتراضات آزادیخواهانه آورده است.
نکته دوم،مربوط به فراگیری وتعلق همهجانبه سیاستمداران آمریکایی و غربی به رژیم اشغالگر قدس است.دراینجابایداز مرزبندیهای متعارف سیاسی و حزبی عبور کرده و تسلط لابیهای صهیونیستی برغرب را شامل اکثریت قریببهاتفاق احزاب و جریانهای سیاسی در آمریکا و اروپا، اعم از محافظهکار، سوسیال ــ دموکرات،دموکرات و جمهوریخواه بدانیم.برهمین اساس،ما شاهد اشغال عملی غرب،توسط صهیونیستها هستیم! اززمان اشغال فیزیکی فلسطین توسط رژیم نامشروع صهیونیستی، سیاستمداران این رژیم از موشه دایان و مناخم بگین گرفته تا نتانیاهو و بنی گانتز، در یک نقطه با یکدیگر مشترک بوده و آن برخورد اسارتگونه نسبت به موجودیت رژیم اشغالگر و متعلقات آن است.التماس سران دوحزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا به لابیهای صهیونیستی آیپک، جی استریت و... درآستانه انتخابات ریاستجمهوری ماه نوامبر، تنها یکی ازنمونههای این تعلق و وابستگی وقیحانه محسوب میشود.
نکته پایانی،معطوف به جنگ غزه وتبلور مفهوم «فلسطین آزاد»درنظام بینالملل است.سلطه واشغالگری اعمالی اما غیراعلامی رژیم اشغالگر قدس بر غرب، درجریان جنگ غزه به گزارهای «علنی» و«رسمی» تبدیل شده است. شاید تا قبل از وقوع جنگ غزه و آشکارسازی بازی مطلق آمریکا ــ اروپا درزمین صهیونیستها،بسیاری ازشهروندان غربی این گزاره رانفی کرده یانسبت به آن بیتفاوت بودند اما درطول۱۱ماه اخیر،معادله کاملا تغییریافته است.اعتراضات گسترده وبیسابقهای که دو سوی آتلانتیک را فراگرفته و خیابانهای واشنگتن، لسآنجلس، نیویورک، برلین، پاریس و لندن را مملو ازحامیان فلسطین کرده، ثمره و خروجی درک اشغال غرب توسط صهیونیستهاست.افکارعمومی دنیا امروز واژگان اشغالگری و آزادی را براساس روایتسازیهای غرب تصور و تصدیق نمیکنند.امروز فلسطینیانی که در نوارغزه، با دستانی خالی وارادهای استوار درمقابل دشمن صهیونیستی وشبکه غربی وابسته به تلآویوایستادهاند نماد«حریت وآزادی»هستندوغرب نماد«اشغالشدگی» است.اراده گسترده ومحسوسی درمیان شهروندان آمریکایی و اروپایی جهت گذار از این وابستگی شکل گرفته که قطعا در آیندهای نهچندان دور ثمرات عینی آن را شاهد خواهیم بود... .