ممنوعیت نهج البلاغه در رسانه ملی یک شوخی ناشیانه است

کلام امیرالمومنین یکی از پرتکرارترین موضوعات برنامه‌های صداوسیماست

عشق غیور در آینه کربلا

باور عمومی درباره کوفه و انسان کوفی در دوران پرتلاطم امامت سه نفر از آل‌کساء یعنی امام علی(ع) و امام حسن و امام حسین (علیهم‌السلام) همان وصفی است که در نهج‌البلاغه آمده یعنی: اشباه‌الرجال! این وصف امام علی (ع) را به کارنامه این مردم پس از بیعت باحسنین(علیهم‌السلام) که بیفزایید به بی‌وفایی و پیمان‌شکنی و..آنهاهم پی می‌بریداما چرا این مردم درآن دوران که از سرنوشت‌سازترین بزنگاه‌های تاریخ اسلام است چنین ناهمگون و نامتوازن و دم‌دمی ظاهر شدند؟
کد خبر: ۱۴۷۰۱۵۷
نویسنده علی مظاهری - روزنامه‌نگار
 
عشق غیور در آینه کربلا
این پژوهه و ابعادش را همراه با دلایل اهمیت جغرافیای سیاسی کوفه با سیدمحسن بنی‌فاطمه؛ ذاکر اهل بیت بررسی کردیم. سید، فرزند خانواده‌ای روحانی است: «پدر الگویی تمام عیار از یک انسان الهی بودند‌. البته مردم قم، فارس و گلستان مجاهدت‌های این روحانی انقلابی و فداکار را در یاد دارند.» سید دروس سطح عالی حوزه را گذرانده وجدا از پژوهش و نوشتن کتاب، ایجاد و گسترش هیات‌های زیاد در کشور برنامه‌ای است که ازسال۸۴ پیگیر آن بوده است:«درمداحی البته داشتن استاد خوب کافی نیست بلکه شاید مهم‌تر از آن خوب شاگردی کردن است. مقطعی از کلاس‌های حاج‌سعید حدادیان در تهران بهره‌مند شدم اما استاد حاج عباس حیدر‌زاده چشم‌اندازی نو مقابلم روشن کرد. حاج سید‌مهدی میرداماد از دوستان قدیمی‌ام است؛ مثل حاج‌مهدی سلحشور، حاج اسلام میرزایی، مرحوم سید‌جواد ذاکر و حاج رحیم ابراهیمی. »

درآمارهای ارائه‌شده دراسناد مختلف آمده که۲۵تا۳۰هزارنفرازکوفیان عثمانی وغیرعلوی درکربلا حضورداشتندکه گویای پرشماری جمعیت این شهر مهم تاریخی بوده، این آمار باعلویان هم بیشتر می‌شود. درباره کوفه و نقش آن در واقعه کربلا بگویید؟ 
درباره کوفه و مردمانش از دیرباز تحلیل‌های مختلفی بوده و حتی امروز هم سخنانی زده می‌شود و داوری‌هایی می‌شنویم که ناشی از تندروی و جهل است. هر مردمی در هر کجا و در هر دورانی دارای خلقیات و رفتارهای گوناگون و مثبت و منفی هستند که بر آن پایه داوری و شناخت دیگران درباره‌شان شکل گرفته است. مردمان کوفه در یک بازه زمانی و یک مقطع مهم و حساس از تاریخ، رفتارها و واکنش‌هایی از خود نشان دادند که تاثیرات منفی و دامنه‌دار خلقیات بدشان در آن مقطع تاریخی، نقش ماندگار و زشتی داشته که دامنه‌اش پس از آن نیز به گونه‌ای سخت، تلخ و عمیق کشیده شده که هنوز هم به چشم‌ها می‌آید، اما یکی از مناطق بارآور و مهم تاریخ باستان و دوران شکوفایی تمدنی همین کوفه است؛ سرزمینی عزیز و پربرکت که کشتی نوح در آنجا ساخته شده و نماز خواندن کامل در آنجا مانند مسجدالحرام روا و جایز شمرده شده است. از زبان آسمانی اهل بیت امام علی(ع) و امام صادق(ع) در ستایش این مردمان و شهرستان، کم سخن روایت نشده است. اگر وقت بود برخی فرازهای فوق‌العاده و اعجاب‌برانگیز در ستایش کوفه یادآوری می‌شد؛ ازجمله حرم خدا در مکه است، حرم پیامبر(ع) در مدینه است و حرم امام علی(ع) در کوفه، یا معصوم فرمود اگر بنا باشد خانه‌ای در یکی از دو شهر کوفه و مدینه بخرم، مسلما در کوفه خانه می‌گزینم. شخصی نزد امام صادق(ع) آمد و گفت می‌خواهم در مکه یا مدینه مقیم شوم. امام صادق(ع) وی را از اقامت در مدینه و مکه منع کرد و فرمود: بر تو باد عراق، در کوفه سکونت کن، یا امام حسن عسکری(ع) فرمود: جای پایی در کوفه برای من، از خانه‌ای در مدینه محبوب‌تر است. نکته مهم این‌که جامعه‌پژوهی کوفه و بررسی خلقیات و رفتارهایشان باید با نگاهی جامعه‌شناسانه انجام شود. کوفه‌ که از آن سخن می‌گوییم، پس از بصره ساخته شد، یعنی خود کوفه فرهنگ و آیین ویژه نداشت تا دیگران با جذب‌شدن در آن یکدست شوند. یعنی یکی از مهم‌ترین مراکز شکوفایی و ایجاد تمدن اسلامی در سده نخست هجری تاسیس شد. 
عشق غیور در آینه کربلا

 
دلیل ساخت کوفه، استراتژیک به نظر می‌رسد؟
دلیل تاسیس کوفه را اگر ندانیم بخش مهمی از حوادث و چرایی‌شان را درنمی‌یابیم و همچنان در شبهه می‌مانیم. فتوحات در روم و ایران نیاز به پشتیبانی و آمادگی داشت. دوری از مدینه و مکه یعنی مراکز بنیادین تمدنی اسلامی، همچنین افزونی نیروها و تراکم‌شان در انبار و به‌ویژه مدائن باعث نارضایتی مردم و مختل‌شدن اوضاع شهر و امورشان شده بود که ناگزیر، خلیفه دوم دستور داد گروهی با رهبری عمرو عاص به بررسی پرداختند و پس از مشورت‌هایی، ساخت مرکزی برای ۴۰هزار نفر در مکانی با امکانات مناسب در سورستان تایید شد، یعنی همان‌جایی که کوفه نام دارد، نخستین شهری است که ساخته و سپس مردم‌پذیر شد. محاسبه پشتوانه حمایتی از ۴۰ هزار نفر لشکر و ساخت سازه‌های سکونتی، تولیدی، خدماتی و مسجد برای حمایت از حدود ۱۲۰هزار نفر به ایجاد شهری متفاوت منجر می‌شود که جمعیتش مصنوعی و وارداتی است و این ناهمگونی فرهنگی، خودش از مهم‌ترین مؤلفه‌هایی است که نمی‌توان از آن گذشت. سورستان کهن یا کوفه جدید از نظر جغرافیایی تقریبا در قلب عالم اسلام آن روزگار واقع بود که به ایران، حجاز، شام و مصر دست داشت. مدینه از نظر نیروی انسانی کشش یک جنگ تمام‌عیار را با شام نداشت ولی کوفه از نظر کثرت جمعیت و نزدیکی به مناطق پرجمعیت، توانایی مقابله با هر تجاوزی را داشت.
 
کوفه حتی نقش اساسی در فتوحات مسلمانان دارد!
فتوحات (به قول خود اعراب و مسلمانان آن زمان: غارات) و افزونی ثروت و رفاه‌طلبی و ساخت کوفه باعث هجرت مسلمین به آنجا شد تا جایی که مکه و مدینه تا حدود زیادی خالی از صحابه و چهره‌های تاریخی شد. آن معنویت و‌... در پرتو مال و دارایی، رنگی دیگر گرفت. رفاه‌طلبی فزون از حد مردم مدینه که در دوره خلفای پیشین به آن مبتلا شدند، روحیه جنگی برای آنان باقی نگذاشت و فقط ۲۵ سال از رحلت پیامبر صلی‌ا...‌علیه‌وآله ‌گذشت اما مردم دور شدند از آن تحول معنوی و الهی که با تعلیمات آن حضرت دریافته بودند. از سوی دیگر مردم مدینه به‌ویژه برخی از اصحاب، علاقه‌ای به امام نداشتند، حتی برخی خود را مجتهدتر از آن می‌دانستند که سخن امام را بشنوند. ولی بین امیرالمؤمنین علیه‌السلام و مردم کوفه علاقه‌ای متقابل وجود داشت. گروه‌های مهم دیگری یمانیان هستند که توسط امام علی مسلمان شدند و علوی خوانده می‌شدند که بعدها شیعه علی خوانده شدند. همچنین کثرت حضور اصحاب با‌سابقه پیغمبر ـ صلی‌ا...‌علیه‌وآله ـ درکوفه بیش ازهر نقطه دیگر عالم اسلام بود.هژمونی دیگری درکوفه اثرگذاربود: موالیان یعنی ایرانیان که از دو خلیفه ستم کشیده بودند اما از وجود نازنین ابی‌الائمه داوری درست و راست و عدل و دادستانی چشیده بودند و بسیار به ایشان ارادت داشتند ولی با بقیه اعراب ناسازگار بودند و پیشینه تمدنی و رفتارهای تاریخی آنها زمینه اختلاف فرهنگی و ناهمگونی‌شان شده بود. دوستان اهل بیت یا علویان (بعدها شیعه علی نامیده شدند) یا رهبرانی مانند مالک‌اشتر بودند که به امام توصیه جنگ با معاویه را می‌کردند و خود را غیرمشروط در اختیار امام قرار می‌دادند یا به‌قول نهج‌البلاغه در شمار اشباح الرجال بودند. رهبران قبیله‌ای که هیچ تمایلی به جنگ نداشتند اما برای حفظ موقعیت خویش به ظاهر با امام همراه جنگ می‌شدند و علاوه بر اینان توده‌های وسیعی از کوفیان بودند که در ظاهر متمایل به امام ولی از مواجهه با هر خطری گریزان بودند. دست‌کم شمار موالیان بیرون از آمار خانوار و فرزند دوران امام علی‌(ع) دست‌کم ۲۰هزار نفر کمتر نبودند. شماری مقدس و قرآن‌خوان و نمازگزار که اهل عبادت بودند اما چیزی از روح ایمان و باورهای ناب اسلام محمدی همچنین بویی از تفکر و اندیشگری و تعقل قرآن‌پذیر و خداپسند نبرده بودند از این‌رو کنشگری‌های این خشک‌مغزهای مقدس به رخدادهایی بزرگ منجر شد؛ اینها را با نام خوارج می‌شناسیم. خطرناک‌ترین‌ آدم‌هایی بودند که فهم اندک و اعتقاد شدید داشتند. افرادی هم شکاک بودند که تحت تاثیر تبلیغات خوارج قرار داشتند بدون این‌که جزو آنان باشند و پیوسته درحال تردید بودند؛ گویا این عده در اصل دین تردید و تزلزل داشتند.  گروه بزرگ دیگری اهل پیشه و زبردستان صنعت وخدمات شهری بودند که با آمادگی شرایط پیشرفت و آسایش در کوفه به آن‌سو کوچیدند. اینها عموما فکر زندگی‌شان بودند وچندان ادعاهای پیچیده‌ای نداشتند و گروهی خنثی و معمولا بدون درد دین به‌شمار می‌رفتند که آنها را زیر عنوان بی‌تفاوت‌ها می‌گذارم. بیشترین سهم مردم کوفه در کربلا از آن افراد بی‌تفاوت بود که قصدی جز دنیا‌خواهی نداشتند. 
 
همین رویکرد تاسیس کوفه به‌عنوان پایگاهی نظامی باعث شد که در این شهر جنگجویان زیادی هم وجود داشته باشد که برای مزد بیشتر شمشیر بزنند!
جنگ‌سالاران و نظامیان و رزمندگانی که لشکر مسلمین را شکل می‌دادند نقش مهمی در قدرت و چیرگی این شهر داشتند که درآمد و زندگی‌شان از جنگجویی می‌گذشت و خودشان را برسلطه و صاحب همه‌چیز می‌شمردند و در منازعات، اثرگذار و فصل‌الخطاب و از ۲۰هزار نفر کمتر نبودند. از این جنگجوها نام عبیدا... ابن‌حر جُعفی را نمی‌توان یاد نکرد. او در بزنگاه‌های مهمی با خالی‌کردن پشت هم‌پیمان‌هایش روند حوادث تاریخی را دگرگون کرد. جنگسالاران مشهوری به الحمرا یعنی سفیدپوست یا سرخ‌گونه هم برای پول به هر‌کاری دست می‌زدند و بدنه لشکرها را پر می‌کردند و به‌قول طبری شمشیر تیز برنده جباران بودند. شماری که آمارشان چندان کم نبود، امویان بودند و منشور فکری‌شان با بنی‌امیه گره‌خورده بود ساکن کوفه بودند؛ مانند عمرابن‌سعد، پسر همان عمربن ابی ‌وقاص که با امام‌علی(ع) نیز بیعت نکرد. رهبری طرفداران حزب اموی در کوفه برعهده افرادی مانند عمرو بن‌حجاج، یزید‌بن حرث، عمرو‌بن حریث، عبدا...بن‌مسلم، عمر‌بن‌سعد و... بود که با گذشت ۲۰ سال حاکمیت امویان در کوفه از نظر مالی و موقعیت اجتماعی نسبت به سایر قبایل کوفه برتری یافته بودند. شیفتگان علوی نیز که از یمن با زاد و رود و داروندارشان به سوی کوفه کوچیدند و به عشق امام‌علی(ع) به آنجا آمدند چندین قبیله بزرگ بوند. از علویان که بعدها شیعه نامیده شدند برخی نارسایی‌ها و رفتارها در بزنگاه‌هایی حساس سر زد که روند تلخی به حادثه‌ها و دامنه‌هایشان داد. پس نمی‌توان حتی یک تیره و دسته و مردم را در یک طیف کنش و واکنش همگرا دید و بررسید چگونه می‌توان آن همه ناهمگونی و تفاوت مهاجران به آنجا را از اطراف جهان آن روزگار با یک چشم دید و سنجید یا همه را با یک چوب راند، بسیاری از خوبان در آن شهر بودند. امام‌(ع)علی با حدود ۱۰۰۰ نفر از مدینه به‌سوی خوارج تاخت در حالی که مالک‌اشتر ۱۲هزار علوی کوفی را در جنگ جمل به سپاه امام آورد. این همه رنگارنگی و ناهمگونی فکری و فرهنگی را در نظر بگیرید که در کاسه شهری به‌شدت احساس‌زده و متلاطم در مدتی اندک ریخته شده.
 
با وجود این‌می‌بینیم که روایات بسیاری از حضور ولایت‌مداران واقعی هم در این شهر شده است!
باتوجه به روایاتی که از امامان در ستایش کوفه و کوفیان آمده نمی‌توانم بپذیرم که همه را سیاه‌ ببینم. مگر نه این‌که پس از قیام سیدالشهدا(ع) چهار قیام مهم و اثرگذار تاریخی در کوفه رخ‌داده نه در هیچ کجای دیگر قلمرو اسلامی؛«قیام توابین»، «قیام‌ زید‌ابن‌علی»، «قیام مختار» و «قیام ابن طباطبا» از فرزندان امام حسن که برای خونخواهی و ادامه راه امام‌حسین(ع) رخ داد. درحالی که گفتیم آن همه شهر و کشور بزرگ اسلامی خاموش بودند. هر جامعه که احساس‌زده شد و فقط با احساس زیست و داوری کرد و ... می‌تواند به جامعه کوفه تبدیل شود. این زنگ‌خطری است برای همه ما که جامعه احساس‌زده چنان می‌شود که پتانسیلی خطرناک را در خود آزاد می‌کند؛ یعنی حتی امام خود را می‌تواند تنها بگذارد. در نتیجه گروه احساس‌زده و همچنین گروه پرشمار بی‌تفاوت اگر بهنگام عمل می‌کردند یا دست‌کم خرد داشتند و با تعقل کار می‌کردند، حوادثی تلخ و صعب مثل کربلا رخ نمی‌داد. زیرا همان سیاهی‌لشکر ۳۰ هزار نفری کربلا فقط خنثی و سیاهی‌لشکر بود و با تعقل اگر می‌آمدند آن چند ۱۰نفری که مدیر و برنامه‌ریز و کارگزار و دست‌اندرکار رخداد کربلا و آن جنایات بودند، نمی‌توانستند این چنین جنایتی بکنند و خون هادی امت و کشتی‌نجات‌شان را بریزند. کافی است کسی شرایط کوفه را بسنجد و فضای کوفه را بشناسد برای امروز روز ما به‌ویژه در تبعیت از ولایت کمک مهمی به‌شمار می‌آید. مثلا یکی از چهره‌های مهم دعوت‌کننده اصلی که مردی جاافتاده و عابد و زاهد است و پسرخاله پسردایی امام علی(ع) است سلیمان صُرد خزاعی نام دارد همین عالم و عابد، جایی که می‌بایست از خود زیرکی و بینش و واکنش ولایتمدار داشته باشد، اتفاقا واکنشی نامناسب داشت؛ زمانی که مسلم اعلام کرد باید امشب قیام کنیم گفت بنا نبوده امشب باشد مگر این که خود امام حسین(ع) دستور فرماید. همین بهنگام عمل‌نکردن باعث شد قیام مسلم نارسا شود. حضرت آقا چهل و چند سال پیش درباره بهنگام عمل کردن شیعه به سخنرانی پرداختند که بسیار مهم است و بایستی آن را در جایگاهی ویژه‌ قرار داد و یکی از بنیادهای مانیفست شیعه‌ دانست؛ یعنی بهنگام عمل کردن که به فرمایش حضرت آقا، ویژگی شیعه باید همین باشد و اگر در امثال جناب سلیمان بود آن رخداد و آن کربلا این چنین جگرسوز شکل نمی‌گرفت. مدینه، پیامبر را دوست نداشت! رخدادهای مختلف انقلاب ما را با صدر اسلام سنجه کنید. از رحلت پیامبر فقط ۲۵ سال گذشته که اصحاب مهم و برجسته ایشان مدینه را ترک می‌کنند این کم اهمیت نیست. مگر چه به روز مدینه آمده بود که اصحاب ایشان از آنجا کوچ می‌کنند. این گزاره حضرت سجاد پس از شهادت پدر ارجمندشان را مقیاس بگیرید تا دریابید چرا امامان ما کوفه را ستایش کرده‌اند: به امام سجاد توصیه می‌کنند چرا قیام نمی‌کنید می‌فرمایند در تمام مکه و مدینه (به روایتی حجاز) فقط ۲۰ مرد که خواهان ما‌ باشد و ما را دوست بدارد، نمی‌یابید! این حرف سنگینی است. در شهر مدینه؛ شهر پیامبر دوست‌دار خاندان ایشان که در قرآن هم توصیه شده این قدر کم باشد. 
 
همین خالی شدن صحابه از مدینه به شهر شام هم قدرت اهریمنی می‌بخشد؟
شامیان چشم‌شان رابه اسلام اموی باز کردندنه اسلام نبوی وعلوی. امویان از دیرباز با شامیان در ارتباط بودند. این داستان برمی‌گردد به دوران جناب هاشم و برخورد امیه و...نخستین والی شامیان نیز از سوی خلیفه [از همان شجره ملعونه] یعنی معاویه بود. [پسر کسی که تمام جنگ‌های کفر و شرک و نفاق و یهود را با پیامبر، رهبری و برنامه‌ریزی و اداره می‌کرد. پدر کسی که به کشتار خاندان پیامبر برای انتقام کشتگان بدر یعنی مشرکان و کفار دوزخی، فخر داشت]. معاویه سیاس بود و با فریب و فرقه‌سازی و اعمال شیطانی به‌ویژه با ابزار ترس حکومتش را شکل داد و اداره می‌کرد. امام علی از مدینه به کوفه آمد زیرا موقعیت استراتژیک شام از دوران باستان برای همه فرمانروایی‌ها مهم بوده از روم تا ایران و در بامداد تمدن اسلامی، پایتخت را به کوفه آوردند تا به شام نیز دست یابند منتها آن جنگ‌ها و حوادث مهندسی‌شده و بحران‌‌سازی مصنوعی باعث شد امام به شام دست نیابد! تا این که منازعه میان کوفه و شام به روندی دائمی تبدیل شد، در زمان امام حسن ادامه یافت و به صلحی انجامید که همه آگاهند؛ به‌ویژه آن اقرار معاویه که «من فقط خواهان فزون‌خواهی و قدرت و علو هستم مرا به دین شما کاری نیست!» که خودش معیاری بسیار روشن برای بررسی آن ماجراهاست. تا زمان امام حسین که با روی کار آمدن یزید به روندی متفاوت رسید و آن نبرد نابرابر و دیرجنبیدن کوفیان و ... به شهادت خاندان پیغمبر رسید و اسارت آل‌ا... .
 
اما فتنه شام هم به دست بانوی بزرگ کربلا خنثی شد.
اکنون در بازه اسارت خاندان پیامبر شاهد کاری کارستان هستیم که بانو زینب در حالت ظاهرا اسیری به انجام رساند و در اوج نشاند. کاری که امام علی و امام حسن و امام حسین نتوانستند به دلایل بسیاری به انجام دادنش دست یابند و آن کار کارستان همانا شناساندن اسلام راستین و حقیقی به مردم شام و رسانه‌ای کردن پیام اسلام ناب محمدی در شامِ بی‌خبر بود. این دستاورد بسیار بزرگی است. بانو زینب امیر بود، اسیر نبود. ایشان چشم شامیان را به اسلام حقیقی گشود. دفاع از شهدای کربلا و مرام‌شان و چرایی قیام‌ بخشی از پیام بزرگی بود که بانو زینب توانست کاملا رسا آن را ابلاغ فرماید و کاری پیامبرگونه صورت دهد. کار امام سجاد هم فوق‌العاده است. منم فرزند مکه و منم فرزند زمزم و صفا، منم فرزند آخرین پیامبر خدا، منم فرزند چراغ هدایت و معیار بهشت و دوزخ، منم فرزند کشتی نجات امت و...که شامیان شوکه و حیرت‌زده می‌شوند؛ مگر اینها خارجی نیستند پس من فرزند پیامبرم چه سخنی است! یعنی چه!‌ تا اذان گفته شد...ودر این اتفاقات وشهادت بانوی سه ساله و...بود که روند حوادث به کلی دگرگون گردید و ستم عمله قدرت یزید و کارکنانش به خاندان وحی تغییر و به شکلی کاملا محسوس و آشکارا درجه‌اش پایین آمد و فروکش کرد. مثلا سفارش یزید به کاروان بازگشت که: با آنها با احترام رفتار نما آنها را تند مبر.هرجا خواستند بنشینند یا بیاسایند می‌توانند. فرمان آنها را بپذیر. حتی در واقعه حره، یزید دستور می‌دهد به‌جز علی ابن حسین(ع)وخاندانش دیگران را ازدم تیغ بگذرانید. چرا چنین شد! زیرا اهل‌بیت با رهبری امام سجاد(ع) وبانو زینب(س) در دوران اسارت بود که نمایی جامع از اسلام ناب محمدی ارائه دادند و جایگاه خاندان وحی را به روشنی تبیین کردند و ارتباط قرآن وخاندان و بنیادهای الهی اسلام را درست معرفی کردند. خداوند که اراده کند حق را آشکار بگرداند با ابزارهای ساده وحتی غیر‌عادی، حق راسرجایش نشان می‌دهد؛وگرنه اسیردست بسته چه کاری می‌تواند انجام بدهد. 
 
این رخدادی است بزرگ و آغاز راه اربعین که از منبر شام آغاز می‌شود.
معرفی اسلام حقیقی و اتمام حجت با شامیان، یعنی کسانی که اسلام حقیقی را نمی‌شناختند. یکی از دلایل وجود امام، رساندن حقیقت به مردم است و روشن کردن دین و تکلیف برایشان، زیرا کشتی نجات است؛ علم‌آور، هادی، حقیقت‌گو و حقیقت‌گراست. می‌دانیم چه انقلاب و واکنش‌هایی برانگیختند، حتی حرم خود یزید براوشوریدند ودیگر ادیان ونمایندگانشان و...مردمان در پیروی از خاندان وحی همصدا شدند. انقلابی که در کنارش نخستین مجلس عزاداری برای حضرت سیدالشهدا(ع) را تجربه کرد که با نورافشانی و علم‌آوری و روشنگری امام سجاد(ع) و بانو زینب(س) برگزار شد و این را برای برگزاری اربعین می‌توان به‌عنوان بال در نظر گرفت.
 
و جابر ابن عبدا... انصاری که بال دوم پیاده‌روی اربعین را باز کرد.
جابر ابن عبدا...انصاری باآن جایگاهی که داشت، بال دیگر اربعین شد.او بایدخودش را به کربلا می‌رساند و آن آیین پیاده‌روی و نیایش خدا و ستایش خاندان وحی رابرگزار می‌کرد.می‌دانید که اربعین در حوادث آخرزمانی بسیار مهم و تعیین‌کننده است. یاد بیاورید که ابوالبشر ثانی، یعنی نوح در کوفه کشتی ساخت و درآخرزمان نیز مردم نیز باید سوار کشتی نجات بشوند، اما در کجا؟ در کوفه به‌عنوان مرکز حکومت امام زمان(عج).
 
برخی عقیده دارند که اربعین؛ معرف امام زمان(عج) هم هست؟
هرکسی نتوانست یاری کند سیدالشهدا را، می‌باید خودش را به زیارت ایشان برساند؛ فرموده و سفارش اهل‌بیت است، یعنی کاری که جابر انجام می‌دهد و به لطف خدا اثرگذار می‌شود و این همه کوشش برای پیوستن به سیدالشهدا و در شمار یاری‌کنندگان‌شان درآمدن به این خاطر است که: امام زمان(عج) هنگام معرفی‌ خودشان به جهانیان می‌فرمایند: انا الامام القائم. اما همه که قائم‌شناس نیستند. یا می‌فرمایند: انا صمصام الانتقام منم شمشیر کین‌گشا، اما انتقام چه و کدام کین و برای چه که این را نیز همه جهان که خبر ندارند تا می‌فرمایند: إن جدی الحسین و قتلوه عطشانا، یعنی منم فرزند همین حسین که او را با عظمت اربعین‌اش می‌شناسید. یعنی امام زمان(عج) را از طریق امام حسین(ع) شناسایی می‌کنند و حضرت سیدالشهدا و کربلا و قیام‌شان از طریق اربعین است که جهانی ‌می‌شود. این اربعین با حضرت سجاد(ع)  و بانو زینب(س) در شام، بال نخستش را گشود و جابر ابن عبدا... به‌عنوان زائر که به کربلا شتافت بال دیگر اربعین گشود تا ببینیم میلیون‌ها نفر از سراسر جهان به بزرگداشت و برپایی اربعین می‌شتابند و رخداد بزرگی که تمام دنیا را هوشیار می‌سازد تا جایی که به ظهور آقا می‌انجامد.
 
اتحاد قلبی اسلامیان هم در این آیین هویداست.
اربعین؛ رودخانه‌ای بیکران، پرشور، روشنگر و ژرف که تمام نحله‌های مذهبی اسلام و دیگر ادیان در آن یکی و همگرا به سوی نور می‌شتابند و خودشان را به این جریان ناکرانمند سیدالشهدا می‌رسانند و در فرآیندی متعالی قرار می‌دهند. 
 
آینه در کربلاست و آیین اربعین خودشناسی آزادیخواهان است.
حرکت عاشورا براساس فطرت است و خدا به گونه‌ای رقم زده که بشریت تا قیامت در محضر وجدانش بتواند حقیقت را ببیند و دریابد و بشناسد و همین که آیینه کربلا را برابر روی وجدانش بگذارد، می‌تواند حقیقتا تحلیل کند و به حقیقت برسد. کل یوم عاشورا؛ برای همه این‌گونه است. وجدانی که به شما می‌دهد وقتی در برابر آیینه‌ای به‌نام کربلا قرارش دهی و به ارزیابی بپردازی، حقیقت گمشده بشریت را به آنی می‌یابی و کشف می‌نمایی. مثلا همین ‌که رخداد را بررسی کند به پرسشگری‌های بی‌شماری می‌رسد. مگر می‌توان شهادت شش‌ماهه را با زدوخورد فامیلی و جنگ عربی و چه و چه لاپوشانی کرد؟!

اربعین و کربلای غزه 
حماسه کربلا ابعادی تراژیک دارد و کسی انکار نمی‌کند، اما واژه حماسه بسیار برازنده‌اش است. درواقع به قول آن شهید بزرگوار در کربلا تجلی عقل سرخ را به‌عینه می‌بینیم.  می‌دانیم که در انقلاب حضرت‌مهدی(عج) رخدادی باعظمت باید شکل بگیرد؛ یعنی مستضعفان و مظلومان خدامحور جهان بایستی به گرد یک رهبر دادخواه متحد شوند و علیه ظلم قیام کنند. یعنی به وجود شخصیتی نیاز داریم که این اتحاد همدلانه را شکل دهد؛ شخصیتی همگراساز یا اجماع‌ساز که بتواند رهبری این حرکت عدالت‌خواهی جهانی را پیش ببرد. زمانی که حضرت‌مهدی(عج) تشریف می‌آورند همان اجماع‌ساز در میان تفکرات و اندیشه‌ و ادیان است که به جنگ ستم خواهد رفت، اما این رویداد مهم پیش‌نیاز دارد و ما این پیش‌نیاز را در گردهمایی جهانی اربعین است که ملاحظه می‌کنیم. امروز اربعین مفهومی جهانی پیدا کرده است. اربعین همان حضور همگانی ادیان و تفکرات و دیدگاه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی و مذهبی است که در برابر چشم جهان حضوری عاشقانه به‌هم‌می‌رسانند؛ مبدا: نجف! مقصد: کربلا!  این اتفاق بزرگی است و پیش‌نیاز انقلاب بزرگ جهانی حضرت‌مهدی(عج) است که اربعین به‌روشنی پاسخگوی پیش‌نیاز این انقلاب جهانگیر است. در اربعین می‌بینید که همه با رویکردهای مختلف گردهم‌می‌آیند تا خدمت حضرت‌سیدالشهدا(ع) در کربلا بروند و این حرکت بی‌گمان بیانگر بسیاری مسائل و لایه‌های مختلفی است که پیرامون قیام جهانی حضرت‌مهدی(عج) رخ خواهد داد. از سوی دیگر شاهد رخدادی مهم در جایی دیگر هستیم، اتفاقی که در غزه رخ می‌دهد؛ امروز غزه، نماد مظلومیت در جهان شده است و همه دیدگاه‌ها و افکار و ادیان تایید می‌کنند مردم مظلوم غزه در مظلومیت و شرایطی ویژه به‌سرمی‌برند. بیش از ۴۰هزار شهید که بسیاری‌شان کودک هستند، خودش نشانگر اوج مظلومیت غزه است. همچنان‌که در فلسطین شاهد دیدگاه‌های مختلفی هستیم و اکنون همه یکپارچه فریاد دفاع از غزه را سرمی‌دهند؛ این همدلی و یکپارچگی به دیگر نقاط دنیا نیز رسیده است. در جهان و در دل اروپا و آمریکا اعتراض به سیاست‌های غرب درباره شرایط مردم غزه و فلسطین به اوج ویژه‌ای رسیده. سنگین‌ترین بمب‌ها با میزان بسیار بالاتری از جنگ دوم جهانی بر سر مردم مظلوم و کودکان و مدارس ریخته می‌شود.  این رخدادی را که در غزه ملاحظه می‌کنیم و در نوع خود یک کربلاست زیرا مظلوم‌کشی در آنجا در حال رخ‌دادن است، بایستی به شعاری ضمیمه کنیم که در مسیر راهپیمایی اربعین توسط رهروان حسینی زمزمه و مکرر می‌شود. ظاهرا در غزه به کشتار پیروان مذاهبی از اهل‌سنت می‌پردازند اما احیای حق‌شان و حتی خونخواهی‌شان به گردن پیروان شیعه افتاده؛ دقت بفرمایید، حزب‌ا... و مردم شریف ایران و... این اتفاق و همدلی رخداد بسیار بزرگی است و حرکت و رویکرد ساده‌ یا گذرایی نیست. به عبارت دیگر، سده‌ها و سال‌ها سمپاشی دشمن به‌ویژه سیاست‌های استعماری انگلیس برای به‌جان‌هم‌انداختن مذاهب اسلامی و گروه‌های مختلف شیعه و سنی به‌راستی همگی شکست خورده، زیرا در درجه نخست، اربعین به یک حرکت فراگیر و روزافزون جهانی تبدیل شده و می‌شود. شانه‌به‌شانه سنی و شیعه در مسیر راهپیمایی اربعین همراه با پیروان دیگر ادیان گام برمی‌بردارند. آن‌هم در دورانی که دشمنان ما داعش و گروه‌های افراطی وهابی را با چه میزان سرمایه‌گذاری کثیف، تولید و تبلیغ کرده‌اند. همزمان، برنامه راهبردی شیعه (پیروان اسلام ناب محمدی) در حال برگزاری است. از سوی دیگر رخداد غزه همانند اتفاقی اجماع‌ساز رخ می‌دهد؛ تراژدی غم‌انگیزی که اسرائیل کودک‌کش جنایتکار رقم زده باعث شده اجماع و همدلی میان سنی و شیعه و دیگر تفکرات مختلف در جهان شکل بگیرد، آن‌هم با محوریت این نگره که باید همگی علیه ستم به‌پاخیزیم که همین رویکرد جهانی ان‌شاءا... به ظهور حضرت‌مهدی(عج) منتهی می‌شود! 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها