نوجوانی خودتان چطور گذشت؟
به خوبی همه خاطرات با حال و بامزه ام مربوط به دوران نوجوانی ام است و همیشه برای من جزو دوران خوب زندگی ام به حساب میآید. اساسا از همان نوجوانی بود که به سینما علاقهمند شدم. البته این را بگویم اگر من به این کار علاقهای پیدا نمیکردم قطعا درس را رها میکردم و سراغ و رزش میرفتم، چون در همان نوجوانی به صورت حرفهای ورزش میکردم، اما پای هنر که به زندگی ام باز شد، ورزش رفت در جایگاه دوم.
از حضور در خنداننده شو بگویید.
از سال ۸۹ تا امروز در حال کار کمدی هستم؛ به خصوص نوشتن قبل از آن کارهای جدی زیادی برای تلویزیون تئاتر و امثال آن انجام میدادم. به عنوان نویسنده در کنار آقای جوان قرار گرفتم و بعد با توجه به این که معتقدم باید به جوانان و نوجوانها در عرصه هنر میدان داد، با پیشنهاد ایشان مربیگری در خنداننده شوی ۳ را هم با کمال میل پذیرفتم. اساسا من در هر یک از پروژههای خودم حداقل از چند بازیگر با تجربه و مشهور و باقی از بازیگران تازه کار و دغدغهمند استفاده میکنم دنبال ایجاد فرصت برای تازه کارها هستم.
مربیها با هم کل کل ندارند؟
به آن معنا و مفهوم جدی و تعصب آمیزنه درست است هر کدام از بچهها در گروه یکی از ما قرار دارد، ولی اصولا به همه کمک میکنیم یک دلیلش این است که نگران کیفیت اصل برنامه هستیم. دومین مساله آینده این جوان هاست که میتوانم به طور قطع و یقین بگویم دوسه نفر از آنها در سریال بعدی من نویسنده یا دستیار یا بازیگر خواهند بود. در خندوانه همیشه به روی همه آنها باز است.
فرمول یک استنداپ کمدی خوب چیست؟
با محدودیتهایی که در حال حاضر وجود دارد، ما بیشتر از هر چیزی عنصر اغراق را در کار بچهها میبینیم و گاهی هم آشنایی زدایی. به نظر من طنز شبیہ یک آیینه است که اگر جلویش را نگیریم، میتواند کثیفی و لکههای زندگی را نشانمان بدهد و بعد از یک داستان تراژدی و تلخ مخاطب به خنده برسد. متاسفانہ مسیر کمدی ما به مسیری غیر از این یعنی هجو و هذل و دیگر موارد سوق پیدا کرده است. از طرفی گاهی مجبوریم حرف مهم نزنیم و شوخی بزرگی نکنیم که به کسی برنخورد آستانه تحمل همه ما پایینتر از قبل آمده است. برای همین است که خیلی اوقات موضوع استند آپ شرکت کنندهها خودشان و خانواده شان میشود؟ دقیقا کمدی یک خودزنی تمام عیار است و این روزها تمام قصهها و داستانهای کمدینها به خودشان برمیگردد به دلیل کم شدن آستانه تحمل جامعه و برخی محدودیت ها، فرد مجبور به تغییر نوع بیان آن داستان میشودای کاش ما که به غم نگاهی بزرگ داریم به شادی و خنده هم این نگاه را داشته باشیم این دو در کنار هم معنا پیدا میکنند برای مثال تا شما شاد نباشی نمیتوانی غم را حس کنی و با وجود این بعدها حتی احساس غم را هم از دست خواهیم داد.
با چه چیزی نباید شوخی کرد؟
اصولا خود من و همه که کسانی که کار طنز انجام میدهیم از تمام خط قرمز و ممیزیها خبر داریم و حتی گاهی این ممیزی را خودمان برای دیالوگها قرار میدهیم. ای کاش آستانه تحمل ما بیشتر وبیشتر شود تا بتوانیم از فضاهای بیشتری استفاده کنیم. برای مثال ما نمیتوانیم با بخشهای خاصی شوخی کنیم و از این مسأله میترسیم نمونه اش در برنامه خندہ بازار بود کہ کار بہ شکایت و اینها هم رسید. من میگویم با همه چیز میتوان شوخی کرد و شوخی به هیچ عنوان به معنی تحقیر نیست ما خودمان در این حرفه باید و نبایدها را میدانیم اصولا کسی که نام خودش را هنرمند میگذارد به هیچ عنوان تحقیر و بی احترامی نمیکند. اگر کسی تحقیر میکند، نام او را نباید هنرمند گذاشت.
نفر اول مسابقه از تیم شما خواهد بود؟
باید بشود حالا من گفتم کل کل نداریم، ولی این خبرها هم نیست. البته اینجا مردم آینده این بچهها را معلوم میکنند و بارها رامبد جوان هم تذکر داده که احساسی رای داده نشود. به این دلیل که مقام اول خنداننده شو خیلی بزرگتر از آن است که شما فکرش را میکنی و این فرد به طور مستقیم در تلویزیون فعالیت خواهد کرد. ان شاءا... این دوستانی که در اینجا انتخاب میشوند لایق کسب این رتبه اول
باشند.