روایت تاریخ از کارنامه روحانیت(بخش سی‌ وهشتم)

اسلام التقاطی ضدروحانیت

ورود مکاتب غربی به کشور وتأثیر‌شان بر افکار برخی جوانان وروشنفکران و فقدان شناخت صحیح از اسلام ناب از یک سو و یأس برخی صاحبان افکار از نجات کشور و مبارزه با استبداد، استعمار و عقب‌ماندگی، نوعی التقاط بین مکاتب را به همراه آورد.
کد خبر: ۱۴۶۶۷۰۸
نویسنده سعید مستغاثی - مستندساز و کارشناس سینما
 
اسلام التقاطی ضدروحانیت
 
این نوع تفکر دردهه۳۰ شمسی به تدریج نضج گرفت وسازمان‌هاوتشکل‌هایی پدید آورد. جریان التقاطی پیامدهای زیانبار فراوانی برای کشور داشته است؛ به‌طوری که اکنون بخش مهمی از این جریان بر همان موضع پیشین پای می‌فشارد.در تاریخ معاصر ایران، التقاط در پی ورود مکاتب غربی به ایران و همزمان با انقلاب مشروطه به تدریج رخ نموده است. پس از ورود مکاتب غربی نظیر لیبرالیسم، سوسیالیسم و ناسیونالیسم به ایران، نخست به دلیل فقدان شناخت عمیق و توجه به شعارهای ظاهری و تحت‌تأثیر احساسات، برخی گمان می‌بردند که اندیشه‌های وارداتی با دین اسلام سازگاری دارد. برخی نیز با آگاهی از ناسازگاری آنها با دین اسلام به دلیل بافت عمیق مذهبی و عکس‌العمل حافظان دین، ‌یعنی روحانیت، در قالب افکار التقاطی ایده‌های خود را مطرح می‌کردند. سرانجام پس از یک دوره فعالیت و نشو و نمای جریان‌های فکری مختلف از جمله مارکسیسم و ملی‌گرایی پس از شهریور۱۳۲۰شمسی و ناتوانی گروه‌های چپ مانند حزب توده در مبارزه با سلطنت، برخی افراد که به گمان خویش می‌خواستند هم دین خود را حفظ کنند و هم از مکاتب جدید بهره ببرند و طرحی نو در اندازند،به التقاط روی آوردند. با پیروزی انقلاب اسلامی، ‌دو شاخه اخیر جریان التقاطی کوشیدند قدرت را در دست بگیرند اما درسایه هوشیاری رهبر انقلاب اسلامی،امام خمینی(ره)وطرد افکارواعمال آنان از سوی مردم، در رسیدن به هدف ناکام ماندند. بخشی ازآنان نیز به دلیل ماهیت ضد‌مردمی و جنایات بیشمارشان برای رسیدن به قدرت، ناچار به فرار از کشور شدند و بخش دیگر با مشی مسالمت‌آمیز هدف خود را پی می‌گرفتند. این بخش اکنون درقالب نهضت آزادی و نیروهای ملی/ مذهبی به عنوان اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی علیه نظام اسلامی فعالیت می‌کنند. پیش ازاین، ‌التقاطیون بیشتر در پی آن بودند مارکسیسم یا ملی‌گرایی را با اسلام بیامیزند، اما امروزه صاحبان جریان التقاطی عمدتامی‌کوشند ازعنصر لیبرالیسم برای التقاط با اسلام بهره ببرند و از اصلاح دین، قرائت‌های مختلف، ‌سکولاریسم و پلورالیسم دینی سخن می‌گویند.به هر روی، آنچه امروز هوشیاری جوانان و نیروهای مذهبی را می‌طلبد، مسأله التقاط اسلام با لیبرالیسم است. پیروان جریان مورد نظر، معتقد بوده و هستند که اسلام ناقص است‌، از این ر‌و ظاهرا کوشیدند با استفاده از مکاتب لیبرال و ناسیونالیستی آن را کامل کنند. این نکته از پیشنهاد آنان برای عنوان نظام سیاسی پس ازپیروزی انقلاب اسلامی آشکارمی‌شود که دربرابرپیشنهاد«جمهوری اسلامی»از«جمهوری دموکراتیک اسلامی» سخن گفتند. کلمه «دموکراتیک» زاییده همان مبنای التقاطی بود که البته با مخالفت شدید رهبر انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) روبه‌رو شد. امام بر«جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» پای فشردند. مهندس مهدی بازرگان همچنین اعلام کرد که قرآن، حکومت وخلافت را از آن مردم می‌داند.به اعتقاد وی در هیچ جای قرآن و سنت، نوع و خصوصیات حکومت اسلامی مشخص نشده است. مهم‌ترین مشکل اعضای نهضت آزادی و البته سایر گروه‌ها و گروهک‌های التقاطی این بود که به جای این‌که دین را از متخصصان، یعنی مراجع تقلید وروحانیت اخذ کنند یا خود در حوزه‌های علمیه به تحصیل جدی بپردازند، به مطالعات فردی بسنده کردند و ازمنابع غیراسلامی یعنی علوم تجربی غربی یا مکاتب اومانیسم، لیبرالیسم، سوسیالیسم و...بهره گرفتند. این روش، هم آنان را ازاسلام ناب وروحانیت اصیل به تدریج دور ساخت وهم پیامدهای زیانباری برای جامعه ایران به همراه آورد. شاخه سوم جریان التقاطی که در سازمان مجاهدین خلق و گروهک فرقان تجلی یافت، ‌ترکیب اسلام و مارکسیسم را مبنا قرار داد. افراد این گروه‌ها به این نتیجه رسیدند که سوسیالیسم یا مارکسیسم به دلیل طرح شعارهای مساوات‌طلبانه و توزیع ثروت و مالکیت، ‌به اسلام نزدیک‌ترند. در نهایت این تفکر به فاشیسم و تروریسم انجامید. آنان نیز خود را از روحانیت، علما و فقها بی‌نیاز دیدند و برای تفهیم علوم دینی و قرآنی، هیچ تخصصی را لازم ندانستند. براین اساس تدوین ایدئولوژی و آموزش اعضای خود را محور کار قرار دادند. تدوین ایدئولوژی نیازمند مطالعات اولیه بود. در این باره اعضای سازمان به مطالعه کتب مورد نظر خود پرداختند. منابع مطالعاتی آنها علاوه بر آموزه‌های ایدئولوژیک نهضت آزادی و مطالعات فردی‌، چند دسته را تشکیل می‌داد:
برداشت‌های شخصی و تفسیر به رای از منابع اصیل اسلامی مانند قرآن و نهج‌البلاغه؛
آثار مهندس بازرگان مانند «راه طی شده» و «خدا در اجتماع»که شهید آیت‌ا...مطهری درسال‌های ۱۳۵۴-۱۳۳۰ به نقد آن پرداخت.
کتب مارکسیستی مانند کتابچه «سرخ» مائو یا «منشأ تکامل و حیات» نوشته اپارین (مارکسیست) و «چه باید کرد؟» از لنین رهبر انقلاب کمونیستی شوروی؛
 
کتاب‌هایی درباره مبارزات مسلحانه مردم کوبا و الجزایر به ویژه جریان سوسیالیسم آن.

آنان براساس مطالعات یاد شده کتب التقاطی زیر را برای آموزش اعضای خویش تدوین کردند:
 شناخت، توسط حسین روحانی و محمد حنیف‌نژاد با رجوع به منابع مارکسیستی.
 راه انبیا، ‌راه بشر، به‌وسیله محمد حنیف‌نژاد؛ همان نگرش چپ
 تکامل، به قلم علی میهن‌دوست؛ نوعی علم‌گرایی غربی
 اقتصاد به زبان ساده، ‌نوشته محمود عسکری‌زاده؛ اندیشه‌های سوسیالیست‌های اروپایی

امام حسین، نوشته احمد رضایی؛ نگرش به امام حسین(ع) منهای اسلام و قرآن و خطبه‌های امام حسین(ع).همه این کتاب‌ها آمیزه و التقاطی از اسلام و مارکسیسم بودند. یا بهتر است بگوییم: ظاهر اسلامی و باطن مارکسیستی.جدایی از روحانیت و بی‌اعتقادی به تقلید از مراجع عظام، مطالعه کتب انحرافی، تأثیر‌پذیری ازاحساسات جوانی، فساداخلاقی درون سازمانی ومهم‌تر ازهمه نافرمانی از ولایت فقیه و رهبر انقلاب اسلامی امام خمینی(ره)، ‌سازمان مجاهدین خلق(منافقین) را به سرنوشت شومی درانداخت که بسیاری از اعضای آن، ‌در آغاز، ‌حتی گمان چنین سرنوشتی را نمی‌بردند و این یک «عبرت» و «تجربه» تلخ سه نسل متوالی است.

خطرناک مثل  گروه فرقان
این گروه ازجمله تشکل‌های دارای تفکر التقاطی بود.تفکرالتقاطی چنان‌که گذشت ازنظر ایدئولوژیک ترکیبی ازچند مکتب فکری است؛ مثلا دو مکتب اسلام ومارکسیسم(چنان که در افکار مجاهدین خلق پیش آمد)یاسه مکتب، مانند اسلام، لیبرالیسم و ناسیونالیسم؛ چنان که در اندیشه‌های نهضت آزادی می‌توان چنین التقاطی را بازیافت.دوری ازروحانیت اصیل، ضعف بینش اسلامی، هوس رسیدن به قدرت و تأثیر‌پذیری عمیق از مارکسیسم از مشکلات بنیادی این گروه بود. این تشکل را اکبر گودرزی که حدود ۲۵ سال داشت سال ۵۷ بنیان گذاشت. او به گونه‌ای سطحی با اسلام آشنا بود و مطالعات مارکسیستی داشت. پس از شکل‌گیری افکارش که عمدتا در سال‌های ۵۰ تا ۵۵ بود، تفکری التقاطی از اسلام و مارکسیسم پدید آورد.در سال ۵۶ کلاس‌هایی با موضوع تفسیر قرآن بر بنیاد همین افکار در مناطق مختلف تهران مثل نازی‌آباد، سلسبیل، قلهک و جوادیه برگزار کرد و نیروهایی را برای خود فراهم آورد. مهم‌ترین محور فکری ایدئولوژی فرقان در چهارچوب تفکر «اسلام منهای روحانیت» معنی پیدا می‌کرد. آنها روحانیت را که از آن به عنوان «آخوندیسم» تعبیر می‌کردند، از اساس باطل می‌دانستند. آنان به زعم باطل خود می‌خواستند اسلام را از دست روحانیت آزاد کنند. هرچند در واقع دنبال به دست‌ گرفتن قدرت سیاسی بودند.راهبرد گروه کم‌شمار فرقان، ترور یا حذف فیزیکی بود. بر این مبنا، پس از پیروزی انقلاب اسلامی دست به ترور برخی از موثرین انقلاب و روحانیون مبارز زدند. نخست سپهبد محمدولی قرنی، پس ازآن آیت‌ا...مطهری و آیت‌ا...مفتح، شیخ مهدی عراقی و پسرش حسام و آیت‌ا...سید محمدعلی قاضی طباطبایی را ترورکردند.دراین میان، ترور حضرت آیت‌ا...خامنه‌ای و آیت‌ا...هاشمی رفسنجانی ومرحوم آیت‌ا...عبدالرحیم ربانی شیرازی ناکام ماند. اعضای این گروه و رهبر آن پس از این ترورها دستگیر شدند.اکبر گودرزی در۱۸دی۵۸دستگیر و۳خرداد۵۹ تیرباران شد اما بخشی از تفکر فرقان باقی ماند، زیرا کمتر توجهی به نقد تفکر فرقانیسم مبذول گردید.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها