علامه امینی بی شک از بزرگترین و مهمترین روحانیون و علمای شیعه در قرن ۱۴ قمری است. او متولد ۱۲۸۱ شمسی در روستای سردهای شهرستان سراب بود. پدرش شیخ احمد امینی خود مجتهدی چیرهدست و از شهرت بیزار بود، برای همین در گوشهای دور از هیاهو به تحصیل دانش و تدریس مشغول شده بود. پدر، ادبیات فارسی، عربی، منطق و تا اندازهای فقه و اصول را به فرزندش آموخت. از همان کودکی، عشق به قرآن و نهجالبلاغه و خواندن کتابهای حدیثی و اعتقادی در وجودش شعلهور بود. در ۱۶ سالگی برای ادامه تحصیل راهی نجف اشرف شد و تا حدود ۳۲ سالگی در آنجا مشغول تحصیل علوم دینی بود. از جمله استادانش میتوان به حضرات آیات سید محمدحسینی فیروزآبادی، سید ابوتراب خوانساری، میرزا علی ایروانی و میرزا ابوالحسن مشکینی اشاره کرد. علامه همچنین از مراجعی چون سید ابوالحسن موسوی اصفهانی، شیخ علیاصغر ملکی تبریزی و شیخ محمد محسن آقابزرگ تهرانی اجازه روایت داشت.
بازگشت به شوق معشوق
پس از اقامت طولانی مدت در نجف به ایران بازگشت و در تبریز ساکن شد. یادگار این دوران زندگی او کتاب تفسیر فاتحة الکتاب بود اما اقامتش در ایران طولی نکشید چرا که بیقرار زیارت حرم مطهر امیرالمومنین علی (ع) بود، برای همین دوباره راهی نجف اشرف شد.در این زمان بود که دوباره به تحصیل و تکمیل دانش خود روی آورد و بیوقفه به خواندن و یادداشت برداری از کتابهای قدیمی مشغول بود. کتابخانه حسینیه شوشتریها در نجف در آن زمان تنها کتابخانه عمومی شهر بود. عشق او به مطالعه چنان بود که روزها به طور مستمر در این کتابخانه به مطالعه مشغول بود و کتابدار کتابخانه را راضی کرده بود هنگام رفتن در را روی او ببندد و او را با کتابها تنها گذارد. کتابدار در را به روی امینی قفل میکرد و صبح وقتی باز میگشت او را در میان کتابها مشغول مطالعه میدید.
خستگی ناپذیر و عاشق
امینی به همین مقدار هم راضی نبود، برای یافتن کتابهایی که در نجف پیدا نمیشد، کوله بار سفر میبست و با مشقت فراوان به شهرهای مختلف و کشورهای دور میرفت. علاوه بر اینکه تمام شهرهای عراق را برای یافتن آثار تازه و دیده نشده، زیرپا گذاشت، در کتابخانههای مختلف ایران، سوریه، هند، مصر، سوریه، عربستان و لبنان به دنبال منابعی بود که بتواند کار بزرگ پژوهشی خود را به انجام برساند. خودش گفته است برای نگارش الغدیر بیش از ده هزار جلد کتاب خوانده است. او در این سفرها از تبلیغ و ارشاد مردم غافل نبود. اطلاعات عمیق، بیان محکم و تسلط او بر احادیث و روایات باعث میشد در هر شهری بر منبر رود، مردمان آن شهر را شیفته خود کند. یک بار به اصفهان رفت و شبی بر منبر رفت و درباره فضائل علی(ع) سخن گفت. سخن او چنان آتشی در مردم افکند که از او خواستند منبرش را تعطیل نکند. یک ماه در اصفهان ماند و دیگر علمای شهر همگی مساجدشان را تعطیل کردند و پای منبر او نشستند.
یک دریا دانش
تالیفات امینی نشان از گستردگی حوزه دانش او دارد. به جهت طولانی بودن فهرست نوشتههای این اندیشمند تنها به چند کتاب اشاره میکنیم: شهداء الفضیله، تحقیق و تعلیق بر کامل الزیارات، سیرتنا و سنتنا سیره نبینا و سنته و... اما نام امینی با شاهکار جاویدان قلم او یعنی دائرةالمعارف یازده جلدی «الغدیر» به زبان عربی (۲۲ جلد به زبان فارسی) گره خورده است.