کسی که خوب حرف میزند، نصیحت میکند و تخصصش راهنمایی و مشاوره است اما خود در بزنگاه عمل از بیمارانش عقب میماند و نمیتواند از پس شرایط دشوار و آدمهایی که قصد آزارش را دارند، بربیاید. همین پرداخت ساده نشان میدهد زندگیکردن در عمل سختتر از آن چیزی است که کتابها و سخنوران میگویند، عموما لحن طنازانه فیلمنامه نیز از چنین موقعیتهای کمیکی، یعنی تضاد شخصیت و تحصیلات دکتر با حقیقت زندگیاش بهره میبرد که این موقعیتها در بطن خود، تلخی نهفته و عمیقی دارند. ساختمان پزشکان آینه تمامقد جامعه است که به سبب طنزی که در کلام و کمدی که در موقعیتهای آن خودنمایی میکند، چاشنی اغراق دارد و از این رو میتوان آن را آینه درشتنمای جامعه دانست و با تماشایش گفت شخصیتها و قصههای این ساختمان شبیه خود زندگی است؛ زندگیای که سخت است اما از دور میشود به آن پوزخند زد. جنس کمدی ساختمان پزشکان کهنه نمیشود و چندان بسته به کلام نیست که تاریخمصرف داشته باشد؛ از دغدغههایی نشات میگیرد که از زمان پخش این مجموعه یعنی سال ۱۳۹۰ تا دستکم امروز همچنان وجود دارد. شاهد دیگر این مدعا، لحظههای بانمکی از مجموعه است که هنوز بهصورت ویدئوهای کوتاه در فضای مجازی منتشر و دیده میشود. از این رو پخش این مجموعه برای مخاطبان غیرفارسیزبان هم میتواند تا حد زیادی مثل مخاطبان داخلی سرگرمکننده و کمدیاش قابل درک باشد، زیرا همانطور که اشاره شد، کمدی موقعیت بنیه ساختمان پزشکان است و این جنس از کمدی را میتوان یک زبان بینالمللی دانست که بر خلاف طنز کلامی که بیشتر اسیر چارچوب فرهنگی یک کشور است، نیاز به ترجمان چندانی ندارد. بیشترین بار طنز کلامی کل مجموعه، مربوط به سکانسهایی است که شخصیت خانم شیرزاد یا همان منشی مطب دکتر ملکی و افشار، در آن حضور دارد. شخصیتی ساده و شیرینعقل که مدام کلمات را اشتباه میگوید و با لحن و حرکاتی اغراقشده اما بجا که بازیگر طراحی درستی برایش داشته است، بیش از سایر شخصیتها با مخاطب ارتباط برقرار میکند. شیرزاد نیز در موقعیتی متناقض با ویژگیهای شخصیتیاش قرار دارد. در واقع او که برای روبهراهکردن امور یومیه خود نیز ناتوان است، وظیفه برنامهریزی یک مطب با دو دکتر را بر عهده دارد! در همان ابتد همین تناقض عامل بسیاری از ماجراها و اتفاقاتی میشود که خنده بر لب میآورد. یکی از نکات مثبت این مجموعه را میتوان همین دانست و گفت در حالی که زنان سهم اندک و نقش کمرنگی در آثار کمدی دارند، این نقش یکی از معدود نقشهایی است که بخش اعظم بار کمدی در یک اثر ایرانی را به دوش میکشد. دلیل موفقیتش هم از یک سو انتخاب صحیح بازیگر و از طرف دیگر متنی است که بهخوبی در مرز میان شوخی و رعایت عرف بندبازی میکند.