موج نوی سینمای دفاعمقدس بیش ازهرچیزی ناشی از تغییر زاویه دوربین فیلمساز است؛ یعنی این سینما در ابتدا به حال وهوای جبهههای نبرد میپرداخت وخود موضوع جنگ، هسته مرکزی فیلم را شامل میشد اما دوربین سینمای دفاعمقدس هرچه در زمان جلوتر میرود بنا بهدلایل مختلف مانند پایان جنگ، ورود کارگردانان جدید به این ژانر، اولویتهای جدید فیلمسازان و...شخصیتهای اصلی و قهرمان خود را در مرکز جهان فیلم قرار میدهد و جنگ به بستری برای روایت چالشهای قهرمان فیلم با خود و جهان پیرامونشان تبدیل میشود.
قهرمانانی از جنس آسمان
قهرمانان سینمای دفاعمقدس طی چهار دههای که بر پرده سینما بودهاند یک سیر هبوطی را پیش گرفتهاند، بهشکلی که این سینما در ابتدای کار خود در دهه ۶۰ بهواسطه اینکه با شروع جنگ تحمیلی همراه بود، قهرمانانی قدیسوار داشت که هیچ آسیب روحی و جسمی به آنها وارد نمیشد اما رفتهرفته این شخصیتها به قهرمانانی زمینی تبدیل شدند که درکشان برای مخاطب راحتتر بود. همچنین عمده فیلمهای دفاعمقدس در دهه ۶۰ نیز فیلمهایی حماسی هستند که دارای مضامینی همچون دفاع از وطن، ناموس و مضامین ملی و ایدئولوژیک بودند.
دهه طلایی سینمای دفاع مقدس
برهمین اساس قهرمانان دهه ۷۰ سینمای دفاع مقدس، نسبت به دهه ۶۰، از نظر شخصیتپردازی شمایل انسانیتری به خود گرفتند. این قهرمانان انسانهایی معمولی هستند که با انتخاب خود مورد توجه مخاطب قرار میگیرند. این قهرمانان تلاش میکنند داشتههای دوران جنگ تحمیلی را حفظ کنند و حتی برای آن جان خود را نیز در طبق اخلاص قرار دهند و حفظ روحیه جهادی دوران جنگ و نجات جان همرزمان سابق، یکی از اصلیترین موضوعات فیلمهای دفاع مقدسی در دهه ۷۰ است. با این دیدگاه دهه ۷۰ را میتوان دهه طلایی سینمای دفاعمقدس نامید؛ چراکه در این دهه فیلمها از نظر موضوع متنوع میشوند. بهعنوان مثال در این دهه شاهد اولین فیلم کمدی در سینمای دفاعمقدس نیز هستیم.
آثار کم اما پخته
دهه ۸۰ شمسی گرچه نتوانست دنبالهرو شایانی برای دهه طلایی ۷۰ باشد اما از نظر شخصیتپردازی میتوان آن را از عجایب سینمای دفاعمقدس دانست. در این دهه از طرفی شاهد تنوع در قهرمانان دفاعمقدس هستیم و از طرف دیگر شخصیتهایی بر پرده سینما ظاهر شدند که پایشان به زمین رسیده و قرص شده و با اینکه حتی یک روز هم در جنگ نبودند اما توانستهاند به قهرمانی از جنس دفاعمقدس تبدیل شوند. سینمای دفاعمقدس دهه ۸۰ هر چند از نظر تعداد فیلم با رکود مواجه شد اما دارای آثار پختهتری نسبت به دهههای قبل از خود است و این خود بر اهمیت این دهه میافزاید.
آغاز موج نو
دهه ۹۰ را میتوان آغاز رسمی موج نوی سینمای دفاعمقدس دانست. در این دهه است که برای نخستینبار کاراکتر در راس یک فیلم دفاعمقدس قرار میگیرد و تمام فیلم در خدمت کاراکتر میشود. همچنین باید اشاره کرد شاهد ژانرهایی نو در سینمای دفاعمقدس هستیم، از برشی از زندگی گرفته تا اکشنهای جاسوسی و فیلمهای سیاسی.
قهرمان به مثابه انسان
در نهایت عصری که امروزه در آن زیست میکنیم در آغاز قرن جدید شمسی مقارن است با تثبیت موج نوی سینمای دفاع مقدس. آنچه در اواسط دهه ۹۰ شروع شد که همان پرداختن به قهرمانان جنگ بود در این دوره بهوفور یافت میشود. آثار این دوره بیشتر از هرچیز بر حالات درونی افراد تاکید دارد و سعی میکند تا از قهرمانان جنگ تحمیلی برخلاف پیشینیان خود صورتی انسانی بسازد و قهرمانانی دستیافتنی را به تصویر بکشد. به طورکلی اصلیترین تفاوت سینمای دفاعمقدس در ایران و سینمای جنگ در غرب به قهرمانسازی در این دو سینما برمیگردد؛ در هالیوود هرچقدر قهرمانی که در سینمای جنگ به تصویر کشیده شده با صفات انسانی همراه است که میتواند هر خطایی از آن سر بزند (معمولا انگیزههای قهرمان به انتقامهای شخصی او برمیگردد) به همان اندازه در سینمای دفاعمقدس قهرمانان انگیزههای انسانی براساس آموزههای دینی از امامان معصوم را به تصویر میکشند، بهویژه فرهنگ مقاومت در برابر ظلم که وجه غالب سینمای دفاعمقدس است. بااینحال سینمای دفاع مقدس در ایران قدمبهقدم در عرصه قهرمانسازی یک سیر تحولی را آغاز کرد؛ سیری که رفتهرفته در آن قهرمانان از آسمان فاصله گرفته و به انسانهایی زمینی و قابل باور تبدیل شدند و همزمان تمرکز فیلمها از مفاهیم انتزاعی به شخصیتهای حقیقی و قهرمانان جنگ حرکت کرد.
همه با هم برابرند!
اگر سررشته کلاف سینمای دفاعمقدس را از ابتدا دنبال کنیم به دهه ۶۰ میرسیم، سالی که انقلاب تازه به پیروزی رسیده بود و زمان زیادی از شروع تجاوز ارتش بعث عراق به خاک ایران نمیگذشت. در این دوران بود که جمشید حیدری با همکاری سیروس الوند در مقام نویسنده در سال ۶۰ دست به تولید اولین فیلم دفاعمقدس به نام «مرز» زد. فیلم مرز با اینکه دارای اشکالاتی در روایت است اما بااینحال به هدف خود که فروش و اقبال مخاطبان به گونهای جدید از فیلم بود، رسید. همین امر باعث شد تا اهالی سینما با قدرت بیشتر وارد این ژانر شوند و سینمای ایران شاهد تولید یکی از مهمترین ژانرهای سینمایی باشد.عمده ویژگیهای دهه آغازین سینمای دفاعمقدس بهواسطه حضور سایه جنگ بر سر مردم شامل مضامین ایدئولوژیکی که با پیروزی انقلاب بر آنها تاکید میشد، مضامینی مانند استقلال، وطنپرستی و دعوت مردم برای اعزام به جبهههای نبرد و از این دست موضوعات بود. نوع روایت در فیلمهای این دوره همچنین بهواسطه اینکه کارگردان اثر خود جنگ را از نزدیک تجربه کرده بود به اتمسفر و حالوهوای رزمندگان در خط مقدم میپرداخت؛ بدون اینکه به افراد شاخص (قهرمانان جنگ و فرماندهان) توجه خاصی نشان دهد.در این دوره جنگ در راس همه امور قرار دارد و فیلمساز سعی میکند جنگ را در قالب بستهای کامل با موضوعات متنوع به مخاطب خود ارائه دهد. در سینمای دفاعمقدس دهه ۶۰ بزرگی و کوچکی افراد از نظر رتبه نظامی و سن اهمیت چندانی ندارد و همه بهعنوان سرباز وطن با هم برابر هستند. این مدل نگاه را میتوان در فیلم «پرواز در شب» رسول ملاقلیپور دید؛ فیلم با اینکه برشی تاریخی از جنگ را بیان میکند (روایت حرکت ایذایی گردان کمیل به فرماندهی مهدی نریمان) و با گردآوری خاطرات ساخته شده است اما همچنان به شکل جدی به سمت قهرمانسازی نمیرود و بر مضامین معرفتی و اتمسفری که بر رزمندگان حاکم است تکیه دارد. اگر بگوییم قهرمانان فیلمهای جنگی دهه ۶۰ قدیسانی بودند که از آسمان هبوط کردند تا از خاک کشور دفاع کنند زیادهگویی نکردهایم. قهرمانهای این دوره معمولا اسم و رسمی معمولی و کلی دارند که هرکدام از آحاد جامعه آن زمان میتوانستند خود را در جایگاه آنها بگذارند.البته قهرمانهای دهه ۶۰ فقط به قدیسان جنگجوی حق علیه باطل که پیش از این به آن پرداخته شد، منحصر نمیشود، زیرا اگرچه این قدیسان از نظر معرفتی دارای روح بلندی بودند اما در بعد رزمی، انسانی عادی هستند تا حدی که کارگردان گاهی در فیلمهای خود مجبور به کودن نشاندادن دشمن میشد. دیگر قهرمان این دوره جنگجویی همهفنحریف بود که به تنهایی به دل دشمن میزد و ضمن اینکه ماموریت را با موفقیت کامل به اتمام میرساند خودش هم سالم به وطن برمیگشت یا زخمی سطحی برمیداشت. این جنس قهرمان در واقع پس از موفقیت فیلم «پایگاه جهنمی»اکبر صادقی متولد شد و میتوان گفت در فیلم «رنجر» احمد مرادپور به بلوغ رسید. همچنین این قهرمانان همهفنحریف که جمشید هاشمپور نماد آنها است، توانستند دردهه۶۰ گیشهها را فتح کنند و پرمخاطبترین و پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینما را رقم بزنند؛ فیلمهایی مانند «عقابها» ساخته ساموئل خاچیکیان و «کانی مانگا» ساخته سیفا... داد.
زنده نگهداشتن آرمانها
دهه ۷۰ شمسی سرآغاز موضوعات متفاوتی از آثار سینمایی دفاعمقدس است؛ فیلمسازان دفاعمقدس در دهه ۷۰ بهعلت پایان جنگ و دور شدن از حالوهوای آن دوران توانستند موضوعات و بخشهایی از جنگ را به تصویر بکشند که تا پیش از آن امکان پرداختن به آنها وجود نداشت. در این دهه فیلمهای شاخص و مهمی وجود دارد که هرکدام فتح بابی هستند برای فیلمهای پس از خود. در این دهه ماشاهداولین فیلم کمدی سینمای دفاع مقدس، اولین فیلم انتقادی با موضوع دفاعمقدس و اولین فیلم فانتزی دفاعمقدس هستیم. ازویژگیهای بارز این دوره میتوان به ورود پرقدرت عرفان ومفاهیم معرفتی درفیلمها اشاره داشت؛به شکلی که کاراکترهای فیلمهای این دوره بهخصوص فیلمهایی که به مقاطع پس ازجنگ میپردازد قهرمانانی عارفمسلک را هستند. با این حال فیلمهای جنگی این دوره همچنان دارای همان ویژگیهای ژانری دهه ۶۰ بودند با این تفاوت که شخصیتهای آنان دیگر آنقدر آسمانی نبودند و بیشتر به ساکنان زمین نزدیک شده بودند. دوربین فیلمسازان این دهه نه کاملا بر جنگ وعملیاتهای نظامی متمرکز است و نه یک تصویر پرتره از کاراکتر را به مخاطب نشان میدهد، بلکه مخاطب دهه ۷۰سینمای ایران کلیت جامعه است؛ جامعهای که از جنگ فارغ شده و اکنون در حال بازیابی هویت خود پس ازیک واقعه تاریخی مانند جنگ تحمیلی است. دراین دوره حاج کاظم «آژانس شیشهای» بهعنوان نماینده نسلی که عمر خود راخرج آرمانهای خود و وطنش کرده ازجامعه خود میخواهد اکنون که جنگ به پایان رسیده به باورهایی که داشته پشت نکند. قهرمانان دهه ۷۰ سینمای دفاعمقدس همچنان پیرو نسل اول این سینما هستند. در این دهه هم شاهد آن قدیسان معروف هستیم که همچنان در بحبوحه جنگ مملو از فضایل اخلاقیاند و در پایان فیلم این فضایل را ارتقا میدهند، گویی که جبهه محل خودسازی است. از جمله فیلمهای جنگی دهه ۷۰ که دارای این قهرمانان هستند میتوان به فیلم «سجاده آتش» احمد مرادپور و «عملیات کرکوک» جمال شورجه اشاره کرد، همچنین این جنس قهرمان را میتوان در فیلم «سفر به چزابه» رسول ملاقلیپور نیز دید. قهرمانهای همهفنحریف دهه ۶۰ به دلیل موفقیتهای چشمگیرشان در دهه ۷۰ هم حضور دارند هرچند که نتوانستند در قامت پیشینیان خود ظاهر شوند. از عمده دلایل این عدم موفقیت را میتوان به پایان یافتن جنگ و تغییر اولویتهای جامعه آن زمان اشاره کرد که اکنون دغدغههایی متفاوت از این قهرمانان داشتند. از جمله کارگردانهایی که این جنس قهرمان را برای فیلمهای خود انتخاب کرده بودند، میتوان به محسن محسنینسب، کارگردان فیلم «یورش» و ایرج قادری، کارگردان فیلم «پنجه در خاک» اشاره کرد.اصلیترین دلیل اینکه به دهه ۷۰، دهه طلایی سینمای دفاعمقدس گفته میشود در واقع معرفی گونه جدید و مهمی از قهرمان در این سینماست؛ قهرمانهایی که نه آنچنان روح بلند و آسمانی داشتند که تبدیل به قدیس شوند و نه آنچنان توان رزمی بالایی داشتند که لشکری را از پای درآورند. این قهرمانان انسانهایی معمولی از دل جامعه خود بودند که معمولی زندگی میکردند و میتوانستند اشتباه کنند، از جبهه و خطمقدم بترسند و حتی برای نجات جان رفیق خود اقدام به گروگانگیری کنند. اولین بارقههای خلق چنین قهرمانی را میتوان در کاراکتر دایی غفور (علی نصیریان) فیلم «بوی پیراهن یوسف» ساخته ابراهیم حاتمیکیا دید.البته بلوغ چنین قهرمانی را در فیلمهایی مانند «آژانس شیشهای» ابراهیم حاتمیکیا و «لیلی با من است» کمال تبریزی هم میتوان مشاهده کرد. کمال تبریزی در واقع با خلق شخصیت صادق مشکینی (پرویز پرستویی) دست به دو اقدام مهم زد؛ اول باز کردن سر شوخی با سینمای دفاعمقدس و دوم ساختن شخصیتی که لزوما عاشق جنگ نیست، حتی از آن میترسد و در طول فیلم است که تکامل پیدا میکند و تبدیل به قهرمانی میشود که دوست دارد به جنگ برگردد. حاتمیکیا نیز قهرمان خود را انسانی عادی معرفی میکند که مثلا برای گذران زندگی راننده تاکسی است وبرای رفاقت باهمرزمانش دست به هرکاری میزند وحتی جلوی تفکر بخشی از جامعه که کاراکتر سلحشور نماینده آن است، میایستد.آژانس شیشهای علاوهبر ترسیم مختصات قهرمان به مثابه انسانی که تلاش دارد از گنجینه رشادتهای دفاعمقدس تحت هر شرایطی پاسداری کند، تصویر کلیشهای جانبازان دفاعمقدس که تا آن زمان شکل گرفته بود را میشکند و جانبازی رابه تصویر میکشد که به فکرساخت دوباره وطن است وبرای مطالبه آن،دست به هر کاری میزند.
اولویتهای جدید سینمای دفاع مقدس
سینمای دفاعمقدس دهه ۸۰ برخلاف دهه طلایی ۷۰ دچار افت کمی و کیفی آثار شد؛ البته بدیهی است چراکه از یک طرف زمان قابلتوجهی از جنگ گذشته است و از دیگر سو، اولویتهای جدیدی در جامعه مطرح شد. اما این باعث نشد تا این ژانر سینمایی گوشهگیر شود و ما در دهه ۸۰ نیز شاهد فیلمهای شاخص و کارگردانانی هستیم که حتی پختهتر از فیلمهای گذشته سر برآوردهاند. فیلمسازان دفاعمقدس بعد از دو دهه کسب تجربه با دیدی متفاوت وارد دهه ۸۰ شمسی شدند و در این دهه شاهد فیلمهای متنوعی از نظر موضوع و مفهوم هستیم. تنوع در این دوره تا حدی است که از طرفی اثری مانند «میم مثل مادر» آخرین اثر رسول ملاقلیپور حضور دارد و در طرف دیگر فیلم «اخراجیها» قرار دارد. اخراجیها به عنوان دومین اثر کمدی دفاعمقدس، توانست بهواسطه معرفی شخصیتهایی جدید در ژانر دفاعمقدس که از دل جامعه بیرون آمده و درپی هوسهای زمینی خود به روح آسمانی جنگ تحمیلی آشنا میشوند در گیشه به فروش خوبی دست پیدا کند و حتی دنبالههای آن هم ساخته شود.از ویژگیهای آثار این دوره میتوان به پختگی این آثار در زمینه روایت و داستان اشاره کرد؛ به گونهای که کارگردانان در این دهه به دنبال بخشی از جنگ هستند که پیش از این به آن کمتر پرداخته یا پرداخته نشده بود. قهرمان فیلمهای این دوران با وجود هبوط زمینی خود اما توانستند پای خود را روی زمین قرص کنند و تن به رشادتهای مختلفی بدهند. در این دهه دیگر خبری از قهرمانان قدیسوار و همهفنحریف دهه ۶۰ و ۷۰ نیست و انسانهای قهرمانی که ابراهیم حاتمیکیا و کمال تبریزی به سینمای دفاعمقدس معرفی کرده بودند در این دهه تثبیت میشود.در دهه ۸۰ برای نخستین بار است که دوربین فیلمسازان به شکلی جدی به سمت زنان میرود و بخشی از پشت جبهه را به موضوع آثار سینمایی روایت میکند. گرچه پیش از این در همان دهه ۶۰ فیلم «باشو غریبهای کوچک» تا حدودی به این بخش از جنگ پرداخته بود یا احمدرضا درویش در دهه ۷۰ با فیلم «سرزمین خورشید» راوی رشادتهای زنان در جبهههای نبرد شد اما این رخشان بنیاعتماد است که در فیلم «گیلانه» به موضوع زنان و رابطه آنها با دفاعمقدس میپردازد. بنیاعتماد دوربین خود را به پشت جنگ بر میگرداند و مادری را به تصویر میکشد که همه زندگی و جوانیاش را به پای پسرش که در جنگ، معلولشده ریخته اما از امید برای زندگی و سلامت دوباره او دست نمیکشد.ازجمله فیلمهای شاخص این دوره، میتوان به فیلم «دوئل» احمدرضا درویش با روایت قصهای خیالی در بستر رویدادی تاریخی در جنگ تحمیلی و فیلم «اتوبوس شب» ساخته کیومرث پوراحمد با بازی درخشان خسرو شکیبایی اشاره کرد.
به سوی قهرمانان نو
دهه۹۰ شمسی آغاز۳۰سالگی وتحول سینمای دفاعمقدس است؛ دراین دوره زاویه دوربین فیلمسازان روی قهرمانان و شخصیتهای حقیقی جنگ تمرکز دارد و به حالات درونی و نحوه مواجهه آنان با چالشهایی که در بستر جنگ برای آنان اتفاق میافتد، میپردازد. در حقیقت فیلمسازان دراین دوره سعی کردندتا برای نسل جدیدی که جنگ راندیده،الگوسازی کنند.از کارگردانان این دوره که به قهرمانان جنگ پرداختهاند، میتوان به ابراهیم حاتمیکیا، نرگس آبیار و محمدحسین مهدویان اشاره کرد. حاتمیکیا با ساختن فیلم «چ» در واقع با یک تیر، دو نشان میزند؛ از یک طرف غائله کردستان را به تصویر میکشد و از سوی دیگر به نقش شهید مصطفی چمران در پایان دادن به آن میپردازد.دیگر فیلمی که در همان سال ساخته شد، فیلم تحسین شده «شیار ۱۴۳» بود؛ این فیلم از این جهت درخور توجه است که درباره یک شخصیت حقیقی در جنگ است اما فرمانده جنگ نیست بلکه درباره مادر شهید داوود عبداللهی است. یا محمدحسین مهدویان با فیلم «ایستاده در غبار» راوی زندگی احمد متوسلیان از دوران نوجوانی تا فرماندهای لشکری میشود که باید در دروازههای خرمشهر با دشمن بجنگند اما سرنوشت او فرسنگها دورتر از مرزهای ایران رقم میخورد.شخصیتهای اصلی فیلمهای این سه کارگردان بهعنوان آغازگر موج نوی سینمای دفاعمقدس دیگر قهرمانانی استعارهای و به معنای عام آن نیست که نماینده طیف خود باشند؛ بلکه در این فیلمها سعی شده است تصویری پرترهای از قهرمانان جنگ به تصویر کشیده شود و مخاطب به درون دنیای شخصی این شخصیتها سفر کند و با زیست شخصی آنها آشنا شود تا بتواند هر چه بهتر از این قهرمانان الگوگیری کند.
دفاع مقدس بدون روتوش
شروع قرن جدید شمسی برای سینمای دفاعمقدس مساوی است با تثبیت موج نوی دفاع مقدس، الگوسازی و توجه به قهرمانان جنگ. اکنون سینمای دفاعمقدس در جایگاهی ایستاده که مخاطب هدف، خود دیگر آشنایی خاصی با جنگ ندارد و از طرف دیگر توسط دشمن شبهاتی نیز ایجاد میشود. وظیفه سینمای دفاعمقدس اکنون شناساندن افرادی است که توانستند این جنگ نابرابر را مدیریت کنند چرا که در شرایط سخت است که عیار افراد مشخص میشود.در دوران حاضر بیشتر ازهرچیزی سعی شده است تا چهره بدون روتوش جنگ به مخاطب نشان داده شود. اکنون تمرکز فیلمسازان دفاعمقدس روی موضوعاتی است که تا پیش از آن اصلا به آنها پرداخته نمیشد. موضوعاتی مانند کمکاریهایی که در اوایل جنگ اتفاق افتاد مانند تعللی که در ابتدای تجاوز ارتش بعث به خاک ایران رخ داد مانند آنچه در فیلم «آسمان غرب» محمد عسگری روایت شد یا کارشکنیهایی که در میانه جنگ به علت اینکه عدهای منفعت شخصی را برمصلحت کشورمقدم میدانستند،ایجادمیشدمانند آنچه درفیلم «منصور» ساخته سیاوش سرمدی به تصویر کشیده شد.مهمترین نکته درباره قهرمانانی که امروزه در فیلمهای دفاعمقدس به آن پرداخته میشود توجه به نقش خانواده و همسران شهدا در بالندگی و شاخص شدن این شخصیتها در تاریخ جنگ است.این همان وجه اشتراکی است که میتوان در قالب فیلمهای دفاع مقدسی که در سالهای اخیر اکران میشود، دید؛ از شهید بروجردی در فیلم «غریب» که با خانواده خود به کردستان پر خطر نقل مکان میکند تا شهید مهدی باکری در «موقعیت مهدی»، شهید علیاکبر شیرودی در فیلم «آسمان غرب»، شهید مهدی زینالدین در «مجنون» و شهید احمد کاظمی درفیلم «احمد».
از عرش به فرش!
گاهی بد نیست اگر از عرش به فرش رسید! اگر سیر تحول قهرمانهای سینمای دفاعمقدس را فارغ از اینکه در هر دهه چه تغییراتی داشته را دنبال کنیم خواهیم دید که تحول قهرمانان این ژانر صرفا اتفاقی یکباره در دهه ۹۰ نبوده و از همان دهه نخستین خود یعنی دهه ۶۰ حرکت خود را آغاز کرده است تا به این نقطهای برسد که اکنون در آن قرار داریم.کاراکترهای سینمایی این ژانر در ابتدای راه خود به گونهای تصویر میشدند که گویی فرشتگانی از آسمان برای دفاع از کشور ایران نازل شدهاند اما رفتهرفته به زمین رسیدند و درنهایت تبدیل به انسانهایی شدند که گوهر وجودشان در کوران حوادث شکلگرفت. بهطورکلی قهرمانان سینمای دفاعمقدس را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: قهرمان در قامت انسان، قهرمان در قامت قدیس و قهرمان همهفنحریف. قهرمان در قامت انسان، قهرمانی است که معمولا پیشزمینهای عاطفی دارد و پر از صفات انسانی است. این قهرمان یک انسان مقدس عاری از گناه نیست، بلکه میتواند اشتباه کند اما درنهایت به رستگاری برسد. این نوع از قهرمان را میتوان بیشتر از هر کارگردانی در آثار ابراهیم حاتمیکیا جستوجو کرد و شروع خلق چنین قهرمانهایی با فیلم «هویت» حاتمیکیا بود. حتما این تصویر را در فیلمهای جنگی دیدهاید، فرماندهی در حال خواندن تعقیبات نماز است که خبر ناگواری را به او میدهند اما واکنشی که از او میبینیم مانند قدیسی است که درنهایت آرامش با گفتن ذکری، غمی که از خبر وارد شده را درک میکند. چنین برداشتی مدتها بر فضای سینمای دفاعمقدس حاکم بود و باعث شد مخاطب رفتهرفته از چنین قهرمانان دستنیافتنیای دور شود و فیلمها نیز جذابیت خود را از دست بدهند. شاید بتوان یکی از نمونههای موفق از این نوع قهرمان را در فیلم «حماسه مجنون» جمال شورجه دید که البته خود شورجه نیز این نوع از قهرمانسازی را دنبال نکرد.درنهایت قهرمان همهفنحریف قرار دارد؛ این نوع از قهرمان که بهشدت تحت تاثیر قهرمانان فیلمهای هالیوودی مخصوصا رمبوی سیلوستر استالونه بود قهرمانی را به تصویر میکشید که وظیفه دارد ماموریتی دشوار را در خاک دشمن انجام دهد و طی این عملیات دشوار کاملا سالم برمیگردد یا نهایت اینکه زخمی میشود. این قهرمان که با موفقیت فیلم «پایگاه جهنمی» توانست وارد سینمای جنگ شود در فیلم «رنجر» احمد پورمراد به بلوغ خود رسید. نماد قهرمان همهفنحریف در سینمای جنگ را میتوان جمشید هاشمپور بهواسطه ارائهای که در فیلم «افعی» داشت دانست و توانست برای سالها قهرمان یکهبزن سینمای جنگ شود و فیلمهایش گیشهها را فتح کنند.خلاصه اینکه قهرمان ایرانی شاید از برخی جهات با نمونه خارجی خود شباهتهایی داشته باشد، اما مهمترین عامل تفاوت آن با نمونه غربی نگرشش نسبت به دنیاست. به بیان دیگر، معنویت و ایمان قلبی و مفاهیمی مانند شهادت باعث شد تا سینمای دفاعمقدس در ایران قهرمانانی منحصربهفرد معرفی کند، برخلاف قهرمان فیلمهای غربی که معمولا اهدافی مانند انتقام را دنبال میکنند. فراموش نکنیم که سینمای غرب و حتی شرق در سالهای اخیر توجه بیشتری به مفاهیم معرفتی و معنویت در فیلمهای جنگی خود داشتهاند و فیلمسازان موج نوی سینمای دفاعمقدس باید همیشه این نکته را در نظر بگیرند که توجه به افراد نباید مانع پرداختن به موضوعاتی همچون ایثار، شهادت و معنویت شود.
آثار شاخص سینمای دفاع مقدس در دهههای مختلف
دهه ۶۰
کانی مانگا سیفا... داد
عقابها ساموئل خاچیکیان
دیدهبان ابراهیم حاتمیکیا
مهاجر ابراهیم حاتمیکیا
پرواز در شب رسول ملاقلیپور
دهه ۷۰
از کرخه تا راین ابراهیم حاتمیکیا
حمله به اچ ۳ شهریار بحرانی
سفر به چزابه رسول ملاقلیپور
لیلی با من است کمال تبریزی
آژانس شیشهای ابراهیم حاتمیکیا
دهه ۸۰
دوئل احمدرضا درویش
اتوبوس شب کیومرث پوراحمد
روز سوم محمدحسین لطیفی
میم مثل مادر رسول ملاقلیپور
اخراجیها مسعود دهنمکی
دهه ۹۰
چ ابراهیم حاتمیکیا
شیار ۱۴۳ نرگس آبیار
ایستاده در غبار محمدحسین مهدویان
۲۳نفر مهدی جعفری
تنگه ابوقریب بهرام توکلی
دهه ۱۴۰۰
غریب محمدحسین لطیفی
موقعیت مهدی هادی حجازیفر
منصور سیاوش سرمدی
آسمان غرب محمد عسگری
مجنون مهدی شاهمحمدی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم