حضرت امامخمینی(ره)، همواره بر استقلال و نفی دخالت بیگانگان در سیاست خارجی تاکید داشت که این اندیشه به مثابه یک الگو به جهانیان ارائه و به چراغ راه ملتهای مسلمان و آزاده در دنیا تبدیل شد و پس از ارتحال حضرت امام خمینی(ره)، حضرت آیتا... خامنهای، بسط این اندیشه را در سرلوحه برنامههای انقلاب اسلامی قرار دادند و اکنون ملاحظه میکنیم که با هدایتهای رهبر انقلاب اسلامی، مقاومت با قدرت و وسعتی بسیار بیشتر از گذشته در حال قدرتنمایی است و عرصه را بر استعمارگران و اشغالگران منطقهای و بینالمللی تنگ کرده است.اگرامروز منظومه مقاومت روزبهروز گستردهتر میشود، به برکت تفکرات و اصول جاودانه و مهمی است که حضرت امامخمینی(ره) آنها را درذهن وفطرت انسانها زنده ساختند. امامخمینی(ره)، معمار اصلی منظومه مقاومت بود و این منظومه با هدایت نایب برحق ایشان حضرت آیتا...خامنهای روزبهروز در مواجهه با دشمنان اسلام و منطقه قدرتمندتر و موثرتر عمل میکند.
ارتباط تنگاتنگ با حرکتهای آزادیبخش
جمهوری اسلامی ایران از بدو تاسیس همواره ارتباط تنگاتنگی با حرکتها و گروههای آزادیبخش منطقه و جهان داشته و بیوقفه از این گروهها حمایت کرده است.گروههای مقاومت نیز باالهام ازانقلاب اسلامی ایران درسال۱۳۵۷،عزم مضاعفی درمقابله با اشغالگران و استعمارگران پیداکردهاند وعملا انقلاب اسلامی در دو بعد اندیشهای و عملیاتی، حامی شماره یک گروههای مقاومت و جنبشهای آزادیبخش بوده است.این موضوعی است که جمهوری اسلامی ایران بارهاآن را رسما اعلام کرده و هم گروههای مقاومت بارها از آن سخن گفتهاند و برای تمام جهانیان نیز کاملا روشن است که ایران رابطهای ناگسستنی با گروههای مقاومت دارد.
بالندگی مقاومت
نگاهی به روند حمایتهای جمهوری اسلامی ایران از گروههای مقاومت و نوع روابطی که در بیش از چهار دهه عمر انقلاب اسلامی با حرکتهای آزادیبخش وجود دارد نشان میدهد حمایت تهران از گروههای مقاومت، حمایتی هدفدار و با طراحی ویژه است و صرفا بهدنبال عملیکردن اهداف گروههای مقاومت نیست، بلکه به دنبال رشد و بالندگی این گروههاست به نوعی که بتوانند روی پای خود بایستند و در مقابل جنایات اشغالگران از خود دفاع کرده و اهداف خود را محقق کنند. یکی از این گروهها، جنبش مقاومت اسلامی فلسطین، حماس است؛ همان جنبشی که در جدیدترین حرکت خود در ۱۵مهر یعنی در عملیات کوبنده طوفانالاقصی، چنان ضربهای به صهیونیستها وارد کرد که هنوز مقامات این رژیم در شوک بهسر میبرند و تلاش دارند با کودککشی در غزه، انتقام آن عملیات را بگیرند.
تلاشهای بینتیجه آمریکا
البته در این چند دهه که از رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی میگذرد، تلاشهای بسیاری از سوی آمریکا و متحدانش برای تغییر سیاست خارجی انقلاب که الهامبخش منظومه مقاومت منطقه است صورت گرفته اما با هدایتهای رهبر انقلاب، هیچیک از این تلاشها به ثمر ننشسته و سیاست خارجی انقلابی، کماکان تبدیل به کابوس غرب در تقابل با جمهوری اسلامی ایران شده است. روسایجمهور آمریکا ازجمله اوباما، ترامپ و بایدن در دوران حضور خود در کاخسفید درصدد بودند ضمن دفرمه کردن استراتژیها و ثوابت بازی ما در قبال منطقه و جهان، استراتژیهای جدیدی را جایگزین آنها کنند. نخستین گام دشمنان نظام در این مسیر، قابل معامله جلوه دادن اصول کلان سیاست خارجی کشور بود. به عبارت بهتر، ایالات متحده آمریکا و دیگر دشمنان نظام، سعی کردند ثوابت و اصول سیاست خارجی کشورمان (که آنها نیز منبعث از آرمانهای انقلاب اسلامی است) را به تاکتیکهایی قابل انعطاف تقلیل دهند و پس از شکستن پوسته و هسته سخت این اصول، آنها را براساس اهداف خود انعطافپذیر کنند.در این خصوص، بازی واشنگتن (هم در دوران اوباما و هم در دوران ترامپ) بسیار پیچیده بوده است، حتی آنها در مواردی حاضر بوده و هستند پوسته ظاهری اصول سیاست خارجی کشورهای مخالفشان حفظ شود اما هسته درونی آن را نرم و منعطف کنند. حتی آنها بر دیالوگهایی که در داخل کشور و میان طرفداران و مخالفانشان در این خصوص صورت میگیرد نیز نظارت کرده و دست به شکلدهی گفتمانی میزنند که پذیرای تزئینی و ویترینی کردن استراتژیها و از درون تهی کردن آنها باشد. با این حال، جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر سیاست خارجی انقلابی خود، رصد واقعبینانه و هوشمندانهای از رویکرد کلان و تاکتیکهای دشمن بهدست آورد و بر مبنای این رصد آگاهانه، پاسخ قاطعانه را به بدخواهان کشورمان داد.
قطبنمای سیاست خارجی
در قاموس سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بازتعریف سیاست خارجی کشور اصالت و موضوعیت ندارد، بلکه بازخوانی و بازتولید آن در مقاطع مختلف از حیات انقلاب است که قطبنمای حرکت رو به جلوی کشور در نظام بینالملل محسوب میشود. یکی از ترفندهای واشنگتن برای استیلا بر کشورهای مخالف خود، ایجاد تغییر در اصول سیاست خارجی آن کشور است. به عبارت بهتر، غرب درصدد بازتعریف اصول و مبانی انقلاب و متعلقات آن (از جمله سیاست خارجی انقلابی) است، نه بازخوانی آنها. در اینجا باید مراقب بازی خطرناک فکری و انتزاعی و تئوریک غرب بود و آن را به صورتی جدی مورد واکاوی قرار داد، زیرا در صورتی که این بازی خطرناک به ثمر برسد، تبعات آن در حوزه و بازه تئوریک محدود نخواهد ماند و در عرصه اجرایی و عملی نیز خود را عیان خواهد کرد. بهعبارت بهتر، غرب درصدد است با تغییر اصول و ثوابت حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، خروجی رویکرد منطقهای ما را به سود گفتمان سازش و به ضرر گفتمان مقاومت هدایت کند. هدف شومی که دشمنان هرگز به آن نخواهند رسید.