شاخصهای که هر چند از خاستگاهی مطایبهآمیز برآمده اما به شکل معنادار و عجیبی اشتراکات فراوانی در پدرانمان دارد و آن چیزی نیست جز علاقه وافر به شنیدن اخبار سیاسی. احتمالا این تصویر که کنترل تلویزیون در اختیار تام و تمام پدران است، تصویر پرتکراری برای ما بوده اما سوی دیگر این تصویر قفل شدن کانالهای تلویزیون برای شنیدن پرتکرار اخبار سیاسی است. بهگونهای که برخی از آنها به شکل عجیبی از هیچکدام از بخشهای مختلف خبری تلویزیون نمیگذرند و هرقدر هم این اخبار تکراری باشد چیزی از علاقه آنها به دوباره شنیدن و دیدنشان کم نمیکند اما حالا پیمایش صورتگرفته نشان میدهد باید کمکم این مؤلفه را از خصوصیات رفتاری ثابت آنها جدا کنیم، چراکه اساسا نتایج دادههای پیشرو نشان میدهد اخبار سیاسی از اقبال کمتری برای جامعه ایرانی برخوردار است. اینکه چقدر این موضوع میتواند جای پژوهش داشته باشد یا آیا اساسا این رفتار تازه و بیعلاقگی آشکار نشان از واکنش به اتفاقات روزمره است یا نه، جای دیگری برای بررسی میطلبد اما آنچه روشن است اینکه به شکل آشکاری طی دو دهه اخیر، علاقه جامعه ایرانی به اخبار سیاسی کاهش یافته است. نتایج آخرین پیمایش ارزشها و نگرشها نشان میدهد بیتفاوتی نسبت به اخبار سیاسی در کشور گسترش یافته است. درصد افرادی که اخبار سیاسی را کم یا خیلی کم پیگیری میکنند، نسبت به پیمایش سالهای ۸۲ و ۹۴ به بیشترین میزان خود رسیده است اما از پدران و نسلهای پیشین هم که بگذریم باید به یک آورده دیگر این پیمایش هم توجه کرد و آن درصد بالای بیتفاوتی به این اخبار از سوی جوانان است. نکته مهم دیگر در این نتایج، بیتوجهی به اخبار سیاسی در میان جوانان است. ۲/۷۲ درصد از افراد ۱۵ تا ۲۹ سال اخبار سیاسی را کم یا خیلی کم پیگیری میکنند. این درصد در میان افراد ۵۰ سال به بالا، حدود ۵۱درصد است. این نتایج میتواند نشانههایی از افزایش بیتفاوتی نسبت به رویدادهای سیاسی در جامعه ایران داشته باشد.