عملیات «طوفان الاقصی»، رژیم صهیونیستی را در وضعیتی قرار داد که به اذعان کارشناسان و تحلیلگران بینالمللی در طول تاریخ اشغال فلسطین توسط صهیونیستها سابقه نداشته است. این واقعه و عملیات مهم، تمام معادلات و محاسبات منطقهای را تغییر داد و قواعد بازی را به گونهای عوض کرد که حالا برای بررسی و تحلیل وضعیت منطقه، شاخصهای متفاوتی را مورد بررسی قرار داد. اما تحول تمام این قواعد، تغییری در صهیونیستها ایجاد نکرد و آنها تمامیتخواهی همراه با نژادپرستی خود را با خوی وحشیگری و خونریزی در تمام این مدت به منصه ظهور گذاشتهاند. حمله به رفح، نقطه آشکارساز توحش صهیونیستها و در عین حال، نقطه نهایی شکست آنها در جنگ خواهد بود. چنانچه استراتژیستهای غربی نیز اذعان کردهاند، اساسا هدف نتانیاهو و بایدن مبنی بر نابودی حماس، تحقق نخواهد یافت و از سوی دیگر طولانیتر شدن جنگ، هزینههای راهبردی و بلندمدت دیگری را برای دشمنان رقم خواهد زد.
اهداف واهی واشنگتن و تلآویو
در اینجا بار دیگر روی اهداف واهی آمریکا و رژیم اشغالگر غاصب در جنگ غزه متمرکز خواهیم شد. نخستین ورود زمینی رژیم صهیونیستی به نوار غزه، قریب سه هفته پس از آغاز جنگ به شمال نوار غزه، انجام شد. اهداف اعلامی صهیونیستها این بود که مراکز اصلی فرماندهی حماس در شمال نوار غزه قرار دارد. صهیونیستها که مدعی «از بین بردن حماس» و «آزادی اسیران» خود بودند، با ددمنشی تمام هر آنچه از وحشیگری در چنته داشتند، ارائه کردند اما حاصل آن، چیزی جز تخریبهای وسیع برآمده از وحشیگری صهیونیستها و سیراب کردن حس خونریزی آنها نبود. آنها به هیچیک از اسیران خود در جریان عملیات زمینی نرسیدند و «از بین بردن حماس» نیز در حد سخن باقی ماند. به عبارتی، اهداف اعلامی صهیونیستها تاکنون واهی بوده و آنها در تحقق آن حتی در حمله به مناطق غیرنظامی ناکام بودهاند. در مرحله دوم عملیات زمینی، صهیونیستها در زمانی که شمال غزه را ویران کرده، خط حائلی بین شمال و مرکز به وجود آورده بودند - و بر اثر این اقدام بیشتر جمعیت شمال را به مرکز و جنوب کوچانده بودند- به خانیونس هجوم بردند. این بار بهانه صهیونیستها، این بود که حماس و رهبران آن ازجمله یحیی السنوار در خانیونس حضور دارند.
حالا پس از گذشت هفت ماه و اندی از حملات وسیع صهیونیستها به غزه و ویران کردن شمال و مرکز نوار غزه، نوبت به رفح در جنوب نوار غزه رسیده است. صهیونیستها مدعیاند گردانهای اصلی حماس- که چهارگردان هستند- در این منطقه قرار دارند و هدف حمله زمینی به منطقه رفح را، از بین بردن این گردانها ذکر میکنند اما همه میدانند که این، بهانهای بیش نیست.
خشم ساکنان اراضی اشغالی از نتانیاهو
در این میان باید متوجه شکافها و اختلافات شدیدی که پس از حمله جدید صهیونیستها به رفح در اراضی اشغالی رخ داده، باشیم. شاهد این مسأله، اظهارات نتانیاهو در جمع نمایندگان خانوادههای اسیران رژیم صهیونیستی، چند روز پیش از آغاز حمله به رفح است؛ آنجا که گفت: «این ایده که ما جنگ را قبل از دستیابی به تمام اهداف آن متوقف خواهیم کرد، غیرقابل قبول است. ما وارد رفح خواهیم شد و تیپهای حماس را، با توافق [آتشبس] یا بدون توافق، از بین خواهیم برد تا به پیروزی کامل دست یابیم.» این جملات نتانیاهو از میل سرشار او برای کشتار مردم غزه و بیتوجهی محض به آنچه مذاکرات آتشبس خوانده میشود، حکایت دارد.
اما کار به جایی رسیده که برخی مقامات رژیم صهیونیستی، مخالفت نتانیاهو با آتشبس را نماد شکست محض تلآویو و حماقت کابینه جنگ تلقی کردهاند.
صهیونیستها در رفح هم زمینگیر میشوند
عدنان منصور، وزیر خارجه سابق لبنان در خصوص حمله صهیونیستها به رفح به جامجم میگوید: « حمله رژیم اشغالگر به رفح، از یک سو منجر به بیداری جهانی و خیزش عمومی بیشتر علیه این رژیم میشود و از سوی دیگر، هزینههای شکست آنها را در جنگ شدیدا افزایش خواهد داد. بدون شک در جریان حمله به رفح، نتانیاهو و دیگر سران صهیونیست به اهداف خود دست نخواهند یافت. بیدلیل نیست که بسیاری از تحلیلگران در اراضی اشغالی و آمریکا نیز ورود به رفح را مصداق یک خطای فاحش از سوی تلآویو میخوانند. با این حال، مقاومت در برابر تلآویو، دست بسته عمل نخواهد کرد.»
این سیاستمدار لبنانی در تشریح مذاکرات قاهره میگوید: « نتانیاهو به دلیل موقعیت بسیار لرزان و متزلزلی که دارد، تصور میکند ادامه جنگ منجر به بقای بیشتر آن در قدرت میشود. این در حالیست که این اقدام تنها بر بحرانهای غیرقابل مهار جاری در تلآویو و واشنگتن خواهد افزود. تاکید میکنم که مقاومت، تسلیم صهیونیستها نخواهد شد .»