این موضوع در کشورهای دیگر هم به نوعی مصداق دارد، انتخاب جورجا ملونی نخستوزیر ایتالیا، اقبال به لوپن در فرانسه و البته سرآمد همه اینها انتخاب خاویر میلی به عنوان رئیسجمهور آرژانتین ازجمله مصداقهای آشکار موفقیت عوامگراها در سیاست روز است. این موضوع از جایی جالب توجه میشود که بدانیم همواره کشورهای غربی، کشورهای جهان سوم را بهواسطه این اقبال به باد تمسخر میگرفتهاند! سخنان ترامپ در طول کارزار انتخاباتیاش و طی چهار سال ریاست جمهوریاش معمولا به عنوان نمونه شاخص گفتمان پوپولیستی تلقی میشود. اخلاقی کردن موقعیتهای پیچیده سیاسی و تقسیم بازیگران صحنه سیاست به آدمها و گروههای خوب و بد، و تاکید روی تماس مستقیم خودش با انبوه هوادارانش در اجتماعات محلی و از طریق حساب شخصی توییتری از ویژگیهای آشکار پوپولیسم بهشمار میرود و حرکت خود او با جنبش برگزیت(خروج از اتحادیه اروپا) در بریتانیا و سایر احزاب راستگرا مانند جبهه ملی ماری لوپن در فرانسه و جنبشهای مشابه در اتریش و سایر کشورهای اروپایی، در یک راستا به حساب میآید. در این میان البته که دادههای آماری نظامهای استدلالی جالبتوجهی را پیش روی ما میگذارد. آشکارترینشان اینکه عوامگراهای نیمقرن پیش، عموما از جریان چپ بودهاند و طی ۵۰ سال اما حالا راستگراهای پوپولیسم بر صدارت نشستهاند. براساس دادههای منتشرشده توسط WEF، درصد رای احزاب پوپولیست چپگرا در طول ۱۰۰ سال گذشته روند نزولی، و درصد رای احزاب پوپولیست راستگرا، روند صعودی داشته است. عوامگرایی در کشورهای آمریکای لاتین سابقهای بسیار طولانی دارد. نتایج یک پژوهش که درباره برخی از مهمترین کشورهای جهان انجام شده، نشان میدهد آرژانتین بیش از سایر کشورها سابقه رهبری پوپولیستها را در تاریخ خود دارد. از سال ۱۹۰۰کشور آرژانتین ۴۸سال تحت رهبری عوامگراها بوده و البته به شکل معناداری ایتالیا با ۳۵سال در رده دوم این دسته از کشورها قرار دارد. داده جالبتوجه دیگر، اقبال به عوامگراها درسیاست است.براساس دادههای منتشرشده توسط دانشگاه استنفورد، طی ۱۰۰سال گذشته، تعداد احزاب پوپولیست درقدرت افزایش چشمگیری داشته است. بیشترین عدد ثبتشده متعلق به سال ۲۰۱۵ است.