درباره خواننده‌ای که رویاهایش را می‌خواند؛

با من بخوان

کم‌کم دارد زمستان‌نفس‌های آخرش ‌را می‌کشد و دوباره ننه‌سرما چشم‌انتظار عمونوروز است که‌ از راه‌ برسد اما این‌بار شاید دیرتر به دیدارش بیاید، چرا که باد صبا با وزشی نرم‌وآرام خبری‌ زود بهنگام را برای ننه‌سرما آورده‌است، می‌گویید چه‌خبری؟
کد خبر: ۱۴۴۹۳۵۳
نویسنده میلاد اله‌بخش - تهران
 
این که ماه تابان‌ونقره‌ای رمضان در واپسین روزهای فصل سپید برف زمستان زودتر از نوروز مهمان خانه‌اش می‌شود حتی در گوش ننه‌سرما این زمزمه را می‌کند که سفره هفت‌سین امسال عجین شده با سفره‌ سحر و دعای «اللهم‌انی‌اسئلک» است.ننه‌سرما با این حال که می‌داند صبوری ندیدن عمونوروز برایش تا پایان ماه‌رمضان‌ سخت است اما خدا را شاکر است که عید بهار طبیعت توام با عید بهار بندگی و ماه‌مهمانی خدا شده است.پس آن‌که بادصبا این خبر را به سمع‌ و نظر ننه‌سرما رسانید، ننه او را مامور هدایت ابرها کرد تا بروند و بر دانه‌های سبزه‌های نوروزی که توسط مادربزرگ‌ها تازه کاشته‌شده‌اند، ببارند تا جوانه بزنند و برکت‌وزندگی را همگام با برکت ماه‌مهربانی‌ و معنویت در سراسر خانه‌ها نمایان کنند.ماموریت دیگر بادصبا رساندن خبر چشم‌انتظاری ننه‌سرما به عمونوروز بود که به او بگوید بعد از نماز عیدفطر منتظر کوبیدن در توسط اوست که عمو بعد از شنیدن این خبر خندید و به باد گفت: راه زیادی را پیموده‌ای، اندکی درنگ‌کن که باز برایت کارهای واجبی دارم که قبل از پدیدار شدن هلال‌زرین ماه‌رمضان باید آنها را انجام‌دهی، بادصبا که از نفس ‌افتاده‌بود رو به عمو گفت: ممنونم از لطف‌تان عموجان واقعا نیازمند استراحتی کوچک بودم. عمو تا این‌را از زبان باد شنید باز لب‌هایش از خنده غنچه زد.بعد از مدتی عمونوروز به بادصبا رو کرد و گفت: برو به برادرهایم‌ و حاجی فیروزها بگو بر طبل‌وسازهای خود بکوبند و مردم را از فرارسیدن عیددرعید امسال شادوپیروز گردانند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها