یکی از آنها که از زبان تولیدکنندهها بهطور پرتکراری شنیده میشود، وجود کار بدون کارگر است! آنها میگویند عدم تناسب افزایش دستمزد کارگران با تورم سالانه باعث میشود کارگران قید کار را بزنند و راهی بازار کاذب شوند؛ چراکه در آنجا از درآمد بالاتری برخوردارند. پدیدهای که اگر به رویه تبدیل شود، میتواند آسیب جدی به وضعیت تولید و صنعت وارد کند. این موضوع ذاتا محدود به ایران نیست و همین حالا هم بازارهای جهانی کار با تهدیدهای بسیاری روبهرو هستند؛ از ورود هوش مصنوعی به بازار کار که میتواند به بیکاری بخش قابلتوجهی از نیروی کار بینجامد گرفته تا کاهش محسوس مهارت در بازارهای کار و جایگزینی آن با مدارکی که چندان ارتباط و مناسبتی با کارهای پیشرو ندارد. در کنار این موارد حرکت برخی کشورها به سمت سالمندی هم به شکل آشکاری از تعداد نیروی کار کم کرده و این معضل خود بهتنهایی میتواند مناسبات بازار نیروی کار را در جهان تغییر دهد. چین، ژاپن و روسیه همین حالا هم با بحرانی به نام بحران نیروی کار مواجهند و شتاب ایران به سمت پیر شدن، ایران را هم در این فهرست قرار خواهد داد. از سوی دیگر با تغییرات سریع و پیدرپی در فناوریها و سایر جنبههای زندگی در جهان معاصر، دانشها و مهارتهای مورد نیاز و اولویت فراگیری و تسلط بر آنها نوبهنو تغییر میکند و انطباق با وضعیتهای مستمرا دگرگونشونده و عقبنماندن ازرقباوکسب موفقیتهای شغلی، مشروط به کسب دانش و مهارتهایی خواهد بود که تسهیلگر و لازمه دستیابی به هدفهای مشاغلند. مجمع جهانی اقتصاد، در «گزارش آینده مشاغل ۲۰۲۳» و طبق نتایج نظرسنجی «آینده مشاغل»، اولا مهارتهایی را گزارش کرده که از نظر سازمانها درحال حاضر برای مشاغل موردنیازند وثانیا مهارتهایی را معرفی میکند که از نظر سازمانهای پاسخگو، طی پنج سال آینده، اهمیتشان کاهش یا افزایش مییابد. بر اساس این گزارش، سازمانها، سهم بزرگی را برای مهارتهای تفکر از جمله مهارت تفکر تحلیلی و تفکر خلاق قائلند و مهارتهای استقامت، انعطافپذیری و سرعت و مهارتهای خودآگاهی، کنجکاوی و یادگیری بلندمدت را در اولویت بعدی مهم میدانند.