اما آن قسمتی که به ما مربوط است، قرار گرفتن نام ایران در میان پنج کشوری است که بیشترین میانگین فرونشست و بیشترین وسعت مناطق متاثر از این پدیده را دارد.درواقع ما به لحاظ شاخص اول؛ بعد ازفیلیپین، دومین کشور جهان هستیم وبه لحاظ شاخص دوم؛ سومین کشور پس از چین و اندونزی.این رتبهها گواه عیانی است براین که بخش قابلتوجهی از ما ایرانیها روی زمینی کاملا سست و غیرقابل اعتماد راه میرویم. ما همان مردمی هستیم که زمینهای کشاورزیمان دچار فرونشست میشود و قابلیت کشت را از دست میدهد و آن وقت مجبور میشویم به جایی دیگر کوچ کنیم و در زمینهای مطمئنتر زراعت کنیم یا اینکه کشاورزی را ببوسیم و کلا کنار بگذاریم، به شهرها مهاجرت کنیم و بشویم یکی از مهاجران زیستمحیطی یا نه، یکی از افرادی باشیم که فرونشست زمین، ترکهای عمیق بر خانه و کاشانهمان انداخته وسقف بالای سرمان را بلای جانمان کرده است.فرونشست زمین که یکی از مخاطرات مرموز و پیچیده به شمار میرود در کشورمان تابهحال خسارتهای زیادی بهبار آورده و استانهای کرمان، البرز، تهران، گلستان، قم و همدان تا امروز بیشترین خسارتها را متحمل شدهاند که البته به سبب تدریجی بودن فرآیند فرونشست و این که عمق فاجعهاش مانند سیل وزلزله ناگهانی ظاهر نمیشود،کمتر موردتوجه قرارگرفته است اما خطرجدی است؛ جدی به اندازه ناپایداری زمین و پایین رفتن زمینی که روی آن زندگی میکنیم؛به اندازه۲۰سانتیمتر درسال که گریبانگیراین شش استان شده است.
حقایقی که باید به خاطر بسپاریم
آمارهای جهانی میگوید حدود۳تا۵درصد ازکل پهنههای فرونشستی زمین، دارای نرخ بالای۱۰سانتیمتر در سال است. این در حالی است که درچند استان کشور ما ودرچند پهنه از گستره استانها، نرخ فرونشست زمین بالای۱۰سانتیمتر درسال است. اینها گفتههای علی بیتاللهی،عضوهیات علمی مرکزتحقیقات راه وشهرسازی به تسنیم است که میخواهد با این گفتهها نشان دهد که اوضاع فرونشست درایران تاچه اندازه وخیم است و۴۹درصد ازجمعیت کشورمان، درپهنههایی زندگی میکنند که گرفتار فرونشست است. اختلال در سرویسدهی تاسیسات زیرساختی وشریانهای حیاتی مانندخطوط راهآهن، مترو، اتوبانهای بینشهری، راهها و معابر شهری و بینشهری، فرودگاهها، خطوط آب و فاضلاب، گاز وخطوط فشار قوی نیرو که ممکن است در مسیر خود از مناطق پرخطر عبور کنند. اما این فقط بخشی ازپیامدهای فرونشست زمین است؛زیرا درمطالعهای که مرکز پژوهشهای مجلس در اینباره انجام داده، فهرست مخاطرات فرونشست زمین حسابی پروپیمان است: خطر وقوع سیلاب، اختلال در مدیریت آب، مرگ آبخوانها، تشدید پیامدهای خشکسالی،کاهش تنوع زیستی و ارزشهای اکولوژیکی طبیعت. به فرونشست زمین صفتهای مختلفی داده میشود؛ ازجمله زلزله خاموش یا سرطان بیصدای دشتها، ولی پرسش این است که چرا برای این خطر جدی که تابهحال شمههایی از خطرآفرینیهایش را نیز برای ما رو کرده فکری نمیشود؟!
بیتوجهی به قانون، آغاز فرونشست زمین
قانون تاسیس وزارت نیرو، قانون توزیع عادلانه آب، سیاستهای کلی نظام درحوزه منابع آب، قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور، قانون افزایش بهرهوری بخش کشاورزی و منابع طبیعی، قانون تعیین تکلیف چاههای آب فاقد پروانه بهرهبرداری، سند آمایش سرزمین و برنامه ملی کاهش خطرحوادث و سوانح فقط بخشی ازقوانین، اسناد وبرنامههایی است که مستقیم و غیرمستقیم برای مهار فرونشست زمین درکشورمان نوشته شده است.موضوع این است به دنبال اضافهبرداشت از منابع آب زیرزمینی و افت سطح این آبها، بافت اسفنجی آبخوانهای زیرزمینی دچار تراکم میشود و از بین میرود که این مسأله امکان آبگیری مجدد را از آبخوانها میگیرد و به عبارت بهتر، استعداد آبخوانها برای ذخیره و انتقال آب نابود میشود که با مرگ آبخوانها، فرونشست زمین آغاز میشود. قوانین و اسنادی که در بالا به آنها اشاره شد،همگی تدوین شده تامانع از مرگ آبخوانها شود اما از آنجا که این قوانین و اسناد درسالهای متمادی مورد بیمهری قرارگرفته، فرونشست زمین نیز افسارگسیخته شده است. فقط از بابت ضعف در مدیریت منابع آب کشور،مرکز پژوهشهای مجلس گزارش قابلتاملی راتهیه کرده است.براین اساس،میزان برداشت از منابع آب کشور برای امسال باید ۸۱.۵میلیارد مترمکعب بود در حالی که تا امروز این رقم به۹۸میلیارد مترمکعب افزایش یافته است. اختلاف این دو عدد یعنی تحمیل فشار مضاعف بر منابع آب زیرزمینی، یعنی دقیقا همان فشاری که به گفته محققان دو دانشگاهی که نامشان در ابتدای گزارش ذکر شد، باید مهارشود؛ بهویژه ازطریق تغییر الگوی کشت وهماهنگ کردن آن با اقلیم هر منطقه.