نمایش چنین فیلمی در جشنواره فجر این سؤال مهم را مطرح میکند که اساسا چه کسی مسئولیت تعیین ذائقه هنری یک جامعه را بهعهده دارد؟ سوالی که پاسخ به آن شاید بتواند تا اندازه قابل توجهی ابعاد پنهان جریان غالب فیلمهای کمدی را در سینمای ایران آشکار کند. فراموش نکنیم در دهههای گذشته کمدیهای پرفروش ایران را فیلمهایی همچون اجارهنشینها، زرد قناری، مردی که موش شد، لیلی با من است و...تشکیل میدادند کهبیرون از لایه ابتدایی که داستانی طنزآمیز داشتند، در لایههای پنهان خود سعی در انتقال مفاهیم پنهان و مهمی داشتند. بدون آنکه با مذهب،عرف جامعه در تضاد باشند و بدتر اینکه تن به حوزههای غیراخلاقی همچون شوخیهای مکرر و مهوع جنسی بدهند.
حاشیهسازی برای سینمای استراتژیک
گرچه آثار حاضر در جشنواره چهل و دوم شمایی از سینمای استراتژیک را به نمایش گذاشتند اما نمیتوان از مواردی مثل صبحانه با زرافهها که میتواند تمام ماهیت سینمای ایران را تحت تاثیر قرار دهد به سادگی گذشت. حضور فیلم سروش صحت در جشنواره فجر یکی از موارد بیملاحظگیاست که نگاه پرخطای برگزارکنندگان جشنواره در مورد سینمای استراتژیک و راهبردهای جشنواره را زیرسؤال برد.
اوردوز جشنواره با یک فیلم مبتذل
صبحانه با زرافهها، فیلم سینمایی تازه سروش صحت، از نظر ساختار و روایت تکرار سریال « مگه تموم عمر چند تا بهاره ؟» است با شخصیتهای مشابه و حتی پاساژهای موسیقی منطبق با سریال. فیلم درژانر کمدی ابزورد است و داستان چند مرد را روایت میکند که در عروسی دوستشان شرکت و داماد را تشویق به مصرف مواد مخدر میکنند. داماد هم پس از مصرف مواد دچار اوردوز میشود. آنها داماد را از مراسم خارج میکنند و به پزشکی مست نشان میدهند. تشخیص مرگ است اما به جای چارهاندیشی، همراه با پزشک برای فرار از موقعیت به ویلای مجردی شان در شمال میروند. صبح داماد به هوش میآید و میفهمد چه بلایی سر زندگیاش آمده اما بازهم با بیقیدی دوستانش مواجه میشود . آنها همچنان به فکر مصرف مواد مخدر و روابط خارج از عرف خود هستند. در این رفت و برگشت یکی از رفقا به دست داماد در نزاعی ناخواسته، کشته میشود. تفاوت سریال با فیلم دراین است که فیلمساز با توجه به نظارت سست در سینما، در تکرار صحنههای مصرف مواد و شوخیهای زننده جنسی و نمایش رذایل انسانی در آن گشادهدستی کرده. در این مسیر هیچ رویکرد اخطار به مخاطب رخ نمیدهد و بازدارندگی اجتماعی ندارد و عملا به فیلمی ضد اجتماعی و مروج بیاخلاقی و بی بندوباری تبدیل میشود. فیلمی که از مرزهای جهانبینی ایرانی و دینی عبور میکند و حتی ارزشهای عرفی جامعه را زیر پا میگذارد. این روند با بزک ظاهری انجام میشود تا زیر پوسته بهظاهر اخلاقی به ضد اخلاق بدل شود؛ مجتبی با بازی بهرام رادان، عنکبوتی را بدون دلیل میکشد تا این کشتن بدون دلیل موجودی بیآزار، سلسله اتفاقات را رقم بزند. در پایان فیلم، بار دیگر به صحنه کشتن عنکبوت فلشبک میزند؛ موضوعی که اگر با یک نگاه فرهنگی بسط مییافت شاید میتوانست تاثیرگذار باشد اما بیش از ۹۰ دقیقه شوخی جنسی و استفاده مکرر از مواد مخدر، همین خرده روایت را هم به تظاهر تبدیل کرده است.
رفیقکشی همراه با عیاشی
جالب آنکه محوریت موضوع فیلم به گفته صحت، بخشش است اما دوز مسائل دیگر در این فیلم آنقدر بالاست که همین بخشش هم به حاشیه فیلم بدل شده است. او در رگههایی از قصه فقط بهصورت مستقیم به موضوع بخشش اشاره کلامی دارد و حتی همین بخشش هم بیشتر بر روابط خارج از عرف شخصیتها تأکید دارد. بخشش میان دو دوست از جنس مخالف برای اینکه بتوانند بیشتر به رابطه ناپایدار غیراخلاقی و ضد اجتماعی خود ادامه دهند. بخششی از اشتباهات و قصورهایی که نهفقط خردگرایانه نیست، بلکه در ادامه، روندی آسیبزا به خود میگیرد. اشتباهاتی که حتی تا فروپاشی خانواده و به خطر انداختن جان انسانها هم پیش میروند.نکته این است که مردان این فیلم همگی زنباره، عیاش و خیانتکارند. کسانی که با وجود داشتن همسر، خود را مجاز به ارتباط با سایر زنان نیز دانسته و نهفقط این عمل را قبیح نمیدانند، بلکه از زرنگیهای خود میدانند. صحت در فیلم خود تصویری از مردان ایرانی به نمایش گذاشته که فرسنگها با واقعیت موجود مردان ایرانی متفاوت است.
فیلمی ضد فرهنگ ایرانی
این فیلم رامیتوان یک کمدی هزل وهجو درنظرگرفت که ازنظر تکهپرانی جنسی، ترویج مصرف موادمخدر ومشروبات الکی و روابط ناشایست چیزی کم ندارد اما این همه ماجرا نیست، زیرا فیلم یک اثر بهشدت ضد جهانبینی ایرانی و اندیشه دینی است. در طول داستان افراد مرزهای اخلاقی ورفتاری راپشت سرمیگذارند ومیبینیم که جماعت داستان ازگذشته زندگیشان تا امروز انواع گناهان را با گشاده دستی و بیپروایی تجربه کردهاند اما درپایان فیلمساز، جملگی را شامل رستگار به تصویر میکشد. فیلم صبحانه با زرافهها در بی پروایی استفاده از شوخیهای رکیک وترویج و عادی سازی ناهنجاریهای اجتماعی رکورددار است ولی بیشترین آسیب آن محتوای فیلم در جابهجایی خیرو شر وانکار مفهوم عاقبت عمل انسان است.مفهومی که غرب با تمام قوا در ترویج آن اقدام میکند تا نهادهها و ارزشهای جوامع مختلف را ازمیان برداردودراین مسیر بیشترین نقطه فشار را برفرهنگ ایرانی گذاشته است. صبحانه با زرافهها بهشدت دچار یاسانگاری است. دنیای ایرانیان را پوچ وبیهدف نشان میدهد. پوچی دنیای فیلم دررفتار آدمهای قصه ورهنمون فیلمساز به دنیایی که تنها مرگ راه رهاییبخش آن است جای هیچ تردیدی در اثر مخرب آن باقی نمیگذارد.
یک پرسش جدی
امسال فیلمهای استراتژیک متعددی در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد که براساس جایگاه راهبردی جشنواره قابل توجه است. تولید این فیلمها ارتباطی با کیفیت جشنواره و حتی نگاه برگزارکنندگان ندارد اما حضور فیلمی درقواره صبحانه با زرافهها این شائبه را ایجاد میکند که برگزارکنندگان اصولا دارای نگاه راهبردی هستند یا خیر؟ این سؤال وقتی جدیتر میشود که امسال سیمرغهای اصلی به نحوی اهدا شد که اعتبار جشنواره و جوایز آن زیر سؤال رفت. جشنواره فیلم فجر در ادوار مختلف مورد تهدید بیاعتبارسازی بوده و به نظر میرسد جریانهای پنهان تصمیمسازی بار دیگر در این مسیر موثر بودهاند.