اهمیت یک عملیات قاطعانه
عملیات مقاومت اسلامی عراق در هدفقراردادن پایگاه آمریکا در اردن که به سه کشته و۳۵زخمی منجر شده است از ابعاد و اهمیتهای فراوانی برخورداراست.اینعملیات، نقطه آشکارساز افزایش هزینههای اشغالگری آمریکا در منطقه محسوب میشود. بدیهی است که در چنین شرایطی خروج ازمنطقه، تنها راه پیشروی اشغالگران بهشمار میآید و راهکار دیگری در این خصوص متصور نیست. تاکنون در میان کشورهای درگیر در جنگ غزه دراردن عملیات خاصی علیه آمریکا صورت نگرفته بود واین نوع عملیات نشان دادکه بانک اهداف مقاومت ترکیبی است و میتواند عملیاتهای جدیدی در مناطق جدیدی انجام دهد.
این حمله براساس ورود مقاومت عراق به مرحله دوم جنگ است که این مرحله دوم مشتمل بر دو گزاره است:اول، حمله به بنادر مهم اسرائیل و بهویژه بندر حیفا و دوم، حمله به مناطق و پایگاههایی است که تاکنون علیه آنها عملیات صورت نگرفته است. براساس این دو گزاره میتوان گفت که مقاومت نیز وارد ابعاد جدیدی از عملیات کنشگرایانه خود در برابر دشمنان و اشغالگران آمریکایی شده است.
تبلور مقاومت ترکیبی
امروز با مقاومتی ترکیبی در برابر یک جنگ ترکیبی (هیبریدی) تمامعیار مواجه هستیم، نبردی که مصادیق متعددی در گذشته، حال و آینده داشته و خواهد داشت. استراتژیستها و صاحبنظران حوزه روابط بینالملل جملگی بر سر یک مسأله اتفاقنظر و اجماع دارند: اینکه فواید نبرد در جهان امروز نسبت به گذشته تغییر پیدا کرده است. دشمنان امروز در حال پیادهسازی راهبردها و تاکتیکهای خود در قالب «جنگ ترکیبی پیشرفته» هستند. در جنگ ترکیبی سلاحها در حال شلیک مداوم است، اما دشمن کاری میکند شما آنها را نبینید و حتی بعضا صدای آنها نیز شنیده نشود! ترکیبی از عرصهها و لایهها و ابزارها و تکنولوژیهای مدرن را به کار میگیرد تا ذهنیت، باورها و محاسبات ما را در عرصههای فرهنگی، اقتصادی و امنیتی مختل ساخته و در نهایت، ما را در چندین جبهه بهصورت همزمان زمینگیر سازد اما اکنون جبهه مقاومت اثبات کرده است که نهتنها ابعاد این جنگ ترکیبی را بهخوبی میشناسد، بلکه در عرصه میدانی و نظامی نیز دشمن را میان ابتکار عمل و تاکتیکهای ثمربخش خود گرفتار ساخته است. این قدرت میدانی و فرامتنی، منبعث از گفتمان مقاومت و متعلقات آن است. بدون شک هر اندازه زمان سپری شود، شاهد تبلور بیشتر این مؤلفههای ابتکاری و قاطعانه در میدان نبرد با اشغالگران خواهیم بود. اکنون مطالبه ملتهای منطقه مبنی بر اخراج همه اشغالگران آمریکایی، شکل جدیتر و عملیاتیتری به خود گرفته و این بدترین خبر ممکن برای دموکراتها و جمهوریخواهان جنگطلب در واشنگتن محسوب میشود.
نتیجه حمایت از رژیمصهیونیستی
این مسأله باید برای همگان روشن شود هر بازیگری که به رژیم اشغالگر قدس کمک و از این رژیم حمایت کند مشمول خسارت خواهد شد. برخی کشورهای عربی با کمک به این رژیم همچون احداث غیررسمی کریدور زمینی بهجای بندر ایلات علنا به این رژیم یاری رساندهاند. برحسب این گزاره باید کشورهایی که حمایتکننده و کمککننده به آمریکا و اسرائیل هستند، هزینه بدهند. در این میان چند روز گذشته امارات هزینه حمایتها و مشارکت خود در حمله به یمن را همراه با آمریکا داد و اکنون نیز اردن بهدلیل حمایتهای خود این هزینه را باید متحمل شود. دراینمیان،قطعا واشنگتن نتیجه بازی خود در حمایت از رژیمصهیونیستی را مشاهده میکند و در آینده نیز این شکست و تباهی ابعاد جدیتری پیدا خواهد کرد. این حمله از آن جهت مهم بود که آمریکاییها تاکنون به تلفات خود در حملات گذشته اذعان نمیکردند و عبارت ضربهمغزی را به کار میبردند، اما در این حمله برای اولینبار آمار کشتههای خود را اعلام کردند. درکنار این مسأله بود که برخی تندروهای آمریکایی در کنگره و سنا در مواضعی اعلام کردند که این اقدام توسط ایران صورت گرفته تا بدین طریق اولا ایران را مجددا متهم به گسترش درگیری در منطقه کنند و ثانیا سطح کنش را از گروههای مقاومت به سطحی بالاتر یعنی ایران تعمیم دهند. مقاومت عراق نشان داد که توان انجام عملیاتهای جدید با گرفتن تلفات ازآمریکاییها را داردوچنانچه جنگ غزه متوقف نشود وحملات آمریکاییها به گروههای مقاومت ادامه داشته باشد، اولا سطوح جدیدی از اقدامات اتفاق خواهد افتاد و ثانیا آمریکاییها نیز تلفات خواهند داد.