اگر این بیانات در کنار الگوی سوم زن در جمهوری اسلامی برپایه بیانات مقام رهبری و همچنین پیام نوروزی ایشان در خصوص تحول برمبنای دو رکن اساسی تحول و پیشرفت قرار دهیم، درمییابیم که تلفیق این موارد و حصول به اهداف آنها، به حضور جدیتر زنان و بانوان در جامعه و مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی نیاز دارد. در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، مفاهیم نوینی از مشارکت زنان در عرصه مسائل مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بر پایه مبانی دینی شکل گرفتهاست که میتواند زمینهالگوسازی برای دیگر کشورهای دنیا باشد. اما در ابتدای امر میبایست این ساختار در کشور به بهترین شکل تدوین و اجرایی شود و دستاوردهای آن به طور ملموس قابل تبیین و عرضه باشد تا در گام دوم فرصت صدور آن فراهم شود. این نقشسازی در مبانی دینی در حالی است که قانون اساسی کشور در ماده ۴۹ برحق مشارکت و در ماده ۱۱۶ نیز به حق انتخاب شدن زنان اشاره دارد. همچنین در بند ۱۵سیاستهای کلی برنامه هفتم توسعه نیز با توجه به تحکیم نهاد خانواده، بر رفع موانع رشد و شکوفایی بانوان تاکید شدهاست. با وجود این تاکیدات دینی و تقنینی اما ساختارهای دولتی مردانه، توزیع نابرابر قدرت، موانع سازمانی و ضعف در عدالت جنسیتی را میتوان جزء موانع مهمی دانست که بر سر ارتقای توانمندسازی زنان در ایران اسلامی وجود دارد. شکستن موانع بر سر ارتقای جایگاه حضور اجتماعی زنان در جامعه، به همتی مضاعف از سوی سازمانها و نهادهای فعال در بخشهای مختلف نیاز دارد. اگر جایگاه و منزلت زنان و بانوان را در جامعه بر پایه مبانی دینی و اصول ارتقا ببخشیم، میتوانیم شاهد بروز و ظهور نوآوریهایی در بخش مدیریت کشور باشیم.
اگر نگاهی به آمار حضور بانوان درعرصههای مختلف بیندازیم، مشاهده میکنیم ۴۷درصد دانشجویان دکتری داخل، ۲۷درصد اعضای هیات علمی، ۷۳۵ نفر از مدیران عامل شرکتهای دانشبنیان و ۲۳۰۰نفر ازاعضای هیات مدیره شرکتهای دانشبنیان را زنان و بانوان تشکیل میدهند و هرچند به نظر می رسد این آمار و ارقام نشاندهنده حضور زنان در مسئولیتهای اجتماعی است، اما باید بدانیم ارتقای هرچه بیشتر این مهم، به تقویت کارآمدی مدیریتی و مدیریت تحولآفرین زنانه در کشور کمک میکند. در عصر اطلاعات و ارتباطات، حضور زنان و بانوان در عرصههای مدیریت میتواند در گذار از حکومتداری مردانه، زمینهساز ایجاد حکمرانی زنانه باشد. حکمرانی که در آن نمونهای از مدیریت نرم با حضور بانوان در گذار از حکومتداری سخت مردانه، دیده میشود. درتبیین این موضوع باید بیان شود که حکومتداری مردانه عقلانیت ابزاری و دستوری و حکمرانی زنانه عقلانیت ارتباطی است. ضمن آنکه حکومتداری مردانه ابلاغی ودستوری وازبالا به پایین و حکمرانی زنانه اقناعی و از پایین به بالاست. حضوری که به ارتقای سرمایه اجتماعی منتهی خواهدشد و آثار و نتایجی مثبت به همراه خواهدداشت. پس بیایید در گام دوم انقلاب با اتکا به مبانی و منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص بانوان، با حکومتداری مردانه خداحافظی و به حکمرانی زنانه سلام کنیم.