به گزارش جام جم آنلاین با قطع کامل صادرات نفت به عنوان اهرم براندازی شاه، محمدرضا پهلوی از اصلیترین منبع درآمد خود محروم و مراحل سقوط او تشدید و تسریع شد.
از دهه ۵۰ ببعد، بتدریج ایران بر اثر افزایش سریع و غیر منتظره درآمدهای نفتی به اقتدار مالی بسیاری رسید و به همین واسطه اعتماد به نفس سیاسی محمدرضا شاه هم طبیعتا همزمان با آن افزایش پیدا کرد. این البته توام شد با مساله تحولات خیلج فارس و مساله قدرت گرفتن بیشتر نظامی ایران در این منطقه. در این شرایط مشاوران اقتصادی حکومت پهلوی مدام به شاه تذکر میدادند که با توجه به بهبود اوضاع اقتصادی اگر هزینهها و درآمدهای حکومت با هم تعادلی نداشته باشد و با برنامه ریزی دقیق، درآمدهای حاصل از فروش نفت، بدرستی هزینه نشود مشکلاتی را برای رژیم ایجاد خواهد کرد.
در کنار این مساله آرایش قدرت در بین نیروهای اجرایی و مدیریتی حکومت پهلوی در سپهر سیاسی ایران تغییر پیدا کرد. از سال ۵۶ بود که موضوع تغییر دولت و نخست وزیر بعد از ۱۳ سال مطرح شد و دولت آموزگار به جای دولت هویدا بر سرکار آمد.
دولت جدید البته در ابتدا شعارهای بلندپروازانه اقتصادی سر میداد و تلاش میکرد در کنار ارائه وعدههایی مبنی بر ایجاد گشایشهایی در عرصه سیاسی جای خود را در بین مردم باز کند، اما برآوردن مطالباتی که بواسطه طرح همین شعارها در بین افکار عمومی ایجاد شده بود از حد توان دولت آموزگار خارج بود و او کمی بعد مجبور به استفعا شد. دولتهای دیگر هم که پی در پی روی کار آمده بودند نتواستند امواج توفنده انقلابی مردمی که یکصدا سقوط حکومت پهلوی را صدا میزدند مهار کنند.
بعد از واقعه ۱۷ شهریور، اعتصابات سراسری کشور را دربرگرفت. از جمله گروههای معترض کارمندان شرکت نفت بودند. یک روز بعد از رخداد جمعه خونین، ابتدا صدها تن از کارگران پالایشگاه تهران و روزها بعد کارمندان پالایشگاههای تبریز، آبادان، اصفهان و شیراز اعتراض خود را اعلام کردند. این اعتراضات کارگری گرچه روند صدور نفت را متزلزل نمیکرد، اما حاکی از عمیق شدن بحران سیاسی در دورن حاکمیت رژیم پهلوی بود. در بین همه این اعتراضات، اعتصاب کارکنان صنعت نفت در اهواز و آبان از جنس دیگری بود.
قرارداد خدمات شرکت خدمات نفتی OSCO با کنسرسیوم و شرکت ملی نفت ایران در حال انقضا بود و بحثهایی در مورد بهبود وضعیت کاری و افزایش حقوق در بین کارمندان شرکت نفت بالا گرفت.
مقامات شرکت ملی نفت ایران در مذاکرات خود به این درخواستها توجه نکردند و این روند، نارضایتی شدیدی در پی داشت. همزمان با شعله کشیدن اعتراضات سیاسی در کشور، کارمندان شرکت نفت ناراضی از شرایط کاری جدید متاثر از شرایط سیاسی تصمیم به واکنش جدی در برابر بی اعتناییهای صورت گرفته نسبت به خواستههای خود گرفتند.
اعتصاب که از کارگردان میدان نفتی اهواز به عنوان بزرگترین میدان نفتی کشور آغاز شد و به دیگر شهرها از جمله آبادان هم سرایت کرد. اعلام این خبر واکنش سایر معترضان را در پی داشت و جو سیاسی شکل گرفته سایر ادارات خوزستان را در برگرفت. در اسناد ساواک و شهربانی گزارشهای متعددی در این باره وجود دارد.
براساس این اسناد، دانشآموزان مدارس شهر اهواز در چند نقطه شهر، تظاهرات پراکندهای داشتند که به وسیله مامورین پلیس متفرق شدند. کارکنان ادارات کار، دارایی، سازمان تعاون و امور روستاها، تربیت بدنی، شرکت نفت، خدمات نفت، ریشهکنی مالاریا، اداره کل حفاظت محیط زیست، کارخنجات لولهسازی، دانشگاه جندی شاپور، بیمارستان شماره ۱ و ۲ جندی شاپور، صنایع فولاد و فرهنگیان، کماکمان در اعتصاب بود و کلیه مدارس شهر تعطیل شد. کارمندان بانک ملی هم به صف معترضان پیوستند.
از صبح روز ۱۳۵۷/۰۸/۱۴ کارکنان دادگستری اهواز به پشتیبانی از فرهنگیان، دست به اعتصاب زدند. این روند در روزهای بعد هم ادامه پیدا کرد و فرهنگیان و کارکنان ادارات کار و امور اجتماعی و دارایی، حفاظت محیط زیست، تربیت بدنی، صنایع فولاد، عملیات برق دانشگاه جندی شاپور، بیمارستانهای شماره ۱ و ۲ جندی شاپور، شرکت ملی نفت ایران و خاص خدمات نفت، کار و امور اجتماعی و دارایی، حفاظت محیط زیست، ترتبیت بدنی، صنایع فولاد، عملیات برق دانشگاه جندی شاپور، بیمارستانهای شماره ۱ و ۲ جندی شاپور، شرکت ملی نفت ایران و خاص خدمات نفت، کارخانجات لوله سازی شرکت ملی نفت ایران و قسمت ماکروویو شرکت مخابرات، به معترضین پیوستند. با افزایش نارضایتی ها، حضور مردم در خیابانها و برگزاری راهپیماییهای پراکنده در قسمتهای مختلف شهر اهواز در گروههای ۱۰۰ الی ۱۵۰ نفری افزایش چشمگیر پیدا کرد. در واکنش به این اعتراضات ماموران دولتی برای برخورد با معترضین شدت عمل بیشتری بخرج دادند و ماموران انتظامی و عوامل فرمانداری نظامی با تیراندازی هوایی، سعی کردند تظاهرکنندگان را متفرق کنند.
جو سیاسی خوزستان متشنج بود و ناآرامیها علاوه بر اهواز به سایر شهرهای این استان هم رسید. مردم آبادان در چند نقطه شهر به طور پراکنده، تجمع کرده و شعار میدادند. تمرکز درگیریهای بیشتر در خیابان زند بود. معترضین برای ایجاد اخلال در روند تردد، در سطح خیابانها، زباله و لاستیک آتش زدند و با ماموران درگیر شدند.
حدود ۸۰ درصد از مغازههای کرمانشاه تعطیل و کارکنان بانک ملی ایران کماکان در حال اعتصاب بودهاند. ضمنا، کارکنان شرکت ملی نفت ایران منطقه کرمانشاه و اداره کل تعاون و امور روستاها نیز در محل کار حاضر، لیکن از انجام امور محوله خودداری نمودهاند. کارکنان سازمان عمران منطقه غرب، با انتشار اعلامیهای به عنوان اعتراض به وقایع اخیر و همدردی و همبستگی با توده مردم، اعتصاب کردند.
همزمان با گسترش اعتصابات که به تعطیلی جایگاههای توزیع سوخت و عدم توزیع بنزین منتهی شد، روزنامهها از فلج شدن پایتخت بر اثر این واقعه خبر دادند. شامگاه روز ۲۹ مهر ۵۷ مردم تهران یکی از شلوغترین شبهای خود را پشت سر گذاشتند. اعتصاب چندساعته کارکنان انبار نفت شهر ری، آگاهی مردم از این اعتصاب و وحشت از بیبنزین ماندن، سبب هجوم یکباره دهها هزار اتومبیلدار به جایگاههای فروش بنزین شد، این هجوم راهبندانها و مشکلاتی بیسابقه به بار آورد.
روزنامه اطلاعات فردای آن روز در گزارشی نوشت: «با آنکه رادیو ایران با قطع پخش اخبار در ساعت ۸ و ۴۲ دقیقه اطلاع داد که با توافقی که انجام گرفته، بنزین به همه جایگاهها حمل میگردد، ولی هجوم اتومبیلدارها به جایگاههای فروش بنزین چنان آشفتگی و بهم ریختگی بوجود آورد که وضع ناهنجار تا ساعات آخر شب ادامه داشت... در آخرین ساعات شب گذشته با نشستی که نمایندگان کارگران با مسئولین داشتند به توافق نسبی رسیدند. نمایندگان کارگران ۳ روز به مسئولین مهلت دادند که به تمام خواستهای آنان رسیدگی شود. به همین جهت کارگران کار خود را مجددا از شب گذشته در انبار ری شروع کرده و تانکرهای بنزین و گازوییل پس از بارگیری به طرف جایگاهها حرکت کردند، ولی به علت ترافیک سنگین و راهبندانی که از اجتماع اتومبیلها مقابل جایگاهها به وجود آمده بود به موقع به مقصد نرسیدند.»
همزمان خبرگزاری آسوشیتدپرس از تهران گزارش داد که برای اولین بار در تاریخ پس از کشف نفت، پایتخت کشور نفتخیز ایران به علت کمبود بنزین در ۲۰۰ بنزینخانه تهران دچار اغتشاش و هرج و مرج شد.
با گسترش و همهگیر شدن اعتصاب در صنعت نفت، موج اعتصاب کارخانجات دولتی و بخش خصوصی، همراه با تظاهرات در تهران و سراسر شهرهای ایران، به تدریج از درخواستهای سیاسی و رفاهی، به مخالفت با رژیم سلطنت کشیده شد. در اثر این اعتصاب، صدور نفت ایران به خارج قطع شد. توقف صادرات نفت ایران به جهان، قطع منبع اصلی درآمد رژیم را موجب شد و مردم نیز تا پیروزی انقلاب در بهمن ۵۷ با وجود مشکلات ناشی از کمبود نفت، از این اعتصابها حمایت کردند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد