پزشک متخصص زنان و زایمان در گفت و گو با جام جم آنلاین مطرح کرد؛

کرونا در دوران شیردهی به نوزاد منتقل می شود؟!

توصیف نگاه کمالگرایانه به زن از منظر‌های مختلف

سوء زن

حرف زدن و نوشتن از زن همیشه کار سختی بوده است. چه از گذشته‌های دوری که زن و چالش‌هایش اصلا در جهان مطرح نبوده و چه حالا که تیتر اصلی اخبار خوب و بد روزهاست. نه‌فقط به این دلیل که زن‌ها موجودات پیچیده و غیرقابل‌فهمی‌اند(که اصلا چه کسی این باور کوته‌نظرانه را در اذهان جا انداخته؟)، بل به این خاطر که این واژه دو حرفی حامل چنان مفاهیم و ارزش‌های سنگینی ا‌ست که در هر دوره و زمانه‌ای، کتفی قدرتمندتر برای به دوش کشیدن می‌طلبد.
کد خبر: ۱۴۳۵۹۲۲
نویسنده فاطمه قربانی - نوجوانه
 
من می‌خواهم این‌بار از زن بنویسم اما نه از آن‌گونه نوشتن‌هایی که یا درثنا وستایش زن است تا لفافه‌ای شود برای ضربه‌های بعدی ظلم اجتماعی، یا تماما در رد وتقلیل چالش‌هایش. من می‌خواهم این بار از«فهمیدن» زنان بنویسم؛ چرا که به قول بزرگی: مسأله، چگونه فهمیدن است.

زن چیست؟
اگر از گوگل این سؤال را بپرسید(چرا باید یک ‌نفر چنین چیزی سرچ کند؟) جواب‌تان را در سه کلمه می‌دهد: انسان بالغ ماده. اما اگر همین سؤال را از من بپرسید، احتمالا نمی‌توانم پاسخی به‌شما بدهم. نه به این دلیل که گوگل از من باهوش‌تر است و حکم پیغمبر همه‌چیزدان نسل امروز را دارد؛ بلکه من به این خاطر از پاسخ باز می‌مانم که ذهنم از برساخت‌های اجتماعی پر است. صدها تعریف و تصویر برای زن در ذهنم دارم که از دیروز تا امروز ممکن است تغییر کرده باشند. دلیلش واضح است: هر جامعه و فرهنگی تعریف خاص از مفاهیم دارد که با آنها حیات جمعی افراد را در درونش راحت‌تر می‌کند. حالا این تعریف خاص از کجا می‌آید؟ از دو منبع اصلی فرهنگ یعنی سنت و مذهب. خیلی وقت‌ها در جامعه ما سنت ومذهب با هم تلفیق می‌شوند و معنای‌شان یکی تلقی می‌شود. اما این اشتباه است. دکتر شریعتی در کتاب زن مسلمانش در‌باره الزام این تفکیک می‌گوید: «ما مسلمانیم و قائل به این‌که حقوق و قوانین اسلامی چون منبعث از فطرت است و همان قوانینی است که ساخته خالق قوانین طبیعت است و قوانین طبیعت هم کهنه نمی‌شوند، بنابراین قوانینی هم که براساس این ناموس کلی خلقت پی‌ریزی شده باشند کهنه شدنی نیستند اما سنت‌های‌اجتماعی، زاییده نظام تولید، نظام مصرف، نظام فرهنگی‌نو و نظام‌اجتماعی است. حالا این نظام وقتی دوره‌اش تغییر می‌کند تحول پیدا می‌کند، کهنه و منحط می‌شود، ممکن است منفی و مانع رشد و ترقی شود و حالت ارتجاعی پیدا کند.»
مخلص کلامم این است که ذهن ما قراردادهای اجتماعی را بلد است و تعاریف آنها را یاد گرفته. حالا وقتی در جامعه من (از کف خیابان تا صحن علنی مجلس) تصویری خاص از زن به نمایش گذارده شده باشد، من هم خواه‌ناخواه آن تصویر را می‌بینم. البته گاهی هم ممکن‌است دربرابرش طغیان کنم وآن‌را نپذیرم، گاهی هم اگرمورد قبول من بود درتایید بیشتر آن انرژی می‌گذارم.

یک هشت‌پا
اگر تیتر این بخش را به‌عنوان پاسخ تیتر بخش اول مقاله‌ام، درنظر بگیریم ممکن است در نگاه‌مان بی‌ربط و شاید خنده‌دار باشد. اما اگر کمی در توقعات جامعه از زن غور کنیم، به همین پاسخ مسخره می‌رسیم. زن در ذهن خیلی‌هایمان هشت‌پایی است که اگر نتواند همزمان توقعات عرف، جامعه، خانواده و... را برآورده کند، انگار نتوانسته آدم موفقی باشد. در یک نگاه، زن اگر نتواند همزمان با یک دستش آشپزی کند، با دست دیگرش پوشک فرزندش را تعویض کند و همزمان با تلفن حرف بزند، اگر نتواند بیرون از خانه کار کند تا در مارتن اشتغال و استقلال از زنان دیگر عقب نباشد(که البته زیاد هم نباید کار کند وگرنه نگاه جامعه او را نمی‌پذیرد)، همزمان که به خودش می‌رسد خانه را مرتب نکند، ظریف و ضعیف باشد اما در جابه‌جایی یخچال نیازی به کمک دیگری نداشته باشد، انواع هنرهای خیاطی و گلدوزی را بلد نباشد، دعین حال درهمه علوم صاحب‌نظر و صاحب سبک نباشد؛ نمی‌تواند عضوی از انجمن زنان روز وموردانتظار جامعه باشد. گرچه گاهی حتی در تبلیغات تلویزیونی و رسانه‌های دیگر، چهره‌ای از زن می‌بینیم که موجودی خانه‌نشین است که یا فقط سرگرم آشپزی وشستن ظرف‌هاست یا دغدغه آشپزی و لکه روی ظرف‌ها را دارد. ناگهان در سویی دیگر در شبکه‌های‌خانگی و فیلم‌های سینمایی، زن موجودی است اجتماعی و خودساخته که حتی لازم نیست به ازدواج فکر کند چه برسد به فرزندآوری. عجیب است که ما آن‌همه را باور داریم و این‌همه را هم. گله‌ها تکراری است و بسیاری پیش از من فریادشان کردند.

زن تراز کیست؟
در جهانی که روز به روز پهنه مفاهیم در آن گسترده‌تر می‌شود و تعریف‌هایش متنوع‌تر، نمی‌توان به‌راحتی به این سؤال پاسخ داد. اگر بتوانیم در طول زمان حرکت کنیم و سری به جامعه دهه‌های ۲۰ یا ۳۰ بزنیم، احتمالا پاسخ‌هایی که از این سؤال می‌شنویم از آن جنس پاسخ‌هایی است که امروز متعلق به عصر حجرشان می‌دانیم. زن تراز کسی ‌است که ظرف‌ها را خوب بشوید و غذای خوشمزه درست کند و همیشه کیسه سبزی به دست، آماده غیبت با همسایه‌هایش باشد و سرش به کار خودش و همین سرگرمی‌های پوچ باشد. زن در جامعه گذشته همیشه در حاشیه بود و مانند کودکی تلقی می‌شد که اجازه دخالت در کار بزرگ‌ترها (مردان) را ندارد. امروز این باور گرچه از بین رفته اما در لباس دیگری به حیات خودش ادامه می‌دهد. بالاتر، از مارتن اشتغال و استقلال گفتم. یکی از پیامدهای نظام سرمایه‌داری که به‌خصوص بعد از جنگ جهانی دوم پررنگ‌تر از قبل دیده می‌شد، تغییر تعابیری است که حتی در جوامع دور از مبدا تحولات نیز نفوذ کرد. اگر من از شما بپرسم آدم موفق چه کسی است شما چه جوابی می‌دهید؟ احتمالا می‌گویید آدم موفق کسی ا‌ست که برای خودش درآمد دارد، شغل معینی دارد، از نظر مالی مستقل است و ویژگی‌هایی از این دست که بازهم وجه پولی در آن مرکز ثقل خواهد بود. جهان‌مان حالا درگیر یک مارتن اشتغال و استقلال مالی است و زنان هم اگر در این مسابقه شرکت نکنند و برنده آن نباشند در دایره زنان موفق نمی‌گنجند. خانواده حالا در حاشیه است و دغدغه‌های بیرون از خانه و کاشانه مهم‌تر از چالش‌های درون آن است. انگار آن نقطه تعادلی که به‌واسطه‌اش می‌شد چارچوبی برای فعالیت‌های‌مان تعیین کنیم را گم کرده‌ایم و دراین گرداب خاموش بی‌سرانجامی، بدون راهبر قدم برمی‌داریم. و خوشا راه تاریکی که راهبرش فاطمه باشد. زنی که گرچه درذهن ماخانه‌نشین بوده است وفقط با وجه مادرانگی‌اش شناخته می‌شود، حقیقتی فراتر از ذهن ما و حضوری پررنگ‌تر و جدی‌تری درجامعه‌ عصری داشت که دخترانش ننگ‌های اجتماعی بودند. زنی که حیاتش فراتر از مرزهای زمان است وصدای قدم‌هایش هنوز در کوچه پس‌کوچه‌های مدینه شنیده می‌شود.

الگوی زن مسلمان
لابد از روی تیتر می‌توانید حدس بزنید می‌خواهم از چه حرف بزنم. سال‌هاست که از بیلبوردهای شهر گرفته تا کتاب‌های درسی و سخنرانی متولیان فرهنگ، از الگوی زن مسلمان و جایگاه حضرت زهرا(س) حرف زده شده. یک‌سری تبلیغات دینی گسترده که هنوز هم نمی‌توانیم از تاثیر آن حرف بزنیم. همه ما فاطمه(س) را می‌شناسیم و برخی روایت‌های زندگی کوتاه اما پررنجش را شنیده‌ایم. می‌دانیم که دختر رسول اسلام است و همسر علی. می‌دانیم مادر حسن و حسین است. می‌دانیم که زینب، آن راوی بزرگ‌ترین زخم تاریخ را او پرورده است. همه اینها را می‌دانیم اما فقط می‌دانیم. آیا اصلا فاطمه را فهمیدیم؟ مسأله ما در الگوسازی از فاطمه(س) همین «فقط دانستن» است. سال‌هاست شعارمان این است که فاطمه الگوی زن مسلمان است و زن مسلمان باید چنین و چنان باشد که فاطمه بود اما نمی‌گوییم فاطمه که بود. مسأله چگونه فهمیدن است. مسأله همین است که مثلا وقتی شرح حال فاطمه را تکرار می‌کنیم، چگونه از حال او، از کار او و ازنقش اجتماعی و فکری و مذهبی او درس بگیریم و بیاموزیم. این نکته مغفول درباره فاطمه را شریعتی قریب به ۴۰واندی سال پیش گفته بود و حالا هنوز هم که هنوز است معضلی بالاتر از این درباره زن و ماهیت اجتماعی‌اش نیست. وقتی از فاطمه حرف می‌زنیم احتمالا تصویر زنی خانه‌نشین در ذهن‌مان تداعی می‌شود و این یعنی هنوز تصوارت‌مان از شخصیت سیال فاطمه ناقص است. خوب فهمیدن همواره کلید نجات انسان بوده، و خوب فهمیدن فاطمه(س) کلید نجات‌مان از این بن‌بست فرهنگی که هربار در مسیر حرکت‌مان به سمت جامعه آرمانی به دیوارهایش می‌خوریم.

نه من زن نیستم!
اگرهمین الان یکهو از ما سؤال کنند چند زن موفق ایرانی یا خارجی را نام ببرید چه کسانی به ذهن‌مان می‌رسند؟ مثلا ممکن است اسم چند هنرمند یا ورزشکار یا دانشمند و امثال آن را فهرست کنیم بی‌آن‌که با خودمان فکر کنیم آیا این افرادی که اسم می‌بریم زن موفق هستند یا انسان موفق؟ دقیق‌تر حرفم را گوش کنید (یعنی بخوانید!) آیا فلان بازیگر خانم، یک زن موفق است؟ یعنی اگر بازیگر هم نبود ما او را زن موفقی می‌دانستیم؟ اصلا این‌که در بازیگری یا فعالیت علمی یا هر شغل دیگری موفقیتی کسب کرده چه اندازه به زن یا مرد بودن او مربوط است؟ مثلا اگر مریم میرزاخانی ریاضیدان خوبی است و خیلی او را زن موفقی می‌دانند موفقیتش به خاطر این است که او زن است؟ و اگر مرد بود و این دانش را داشت فرد موفقی نبود؟!
بله، می‌فهمم که ممکن است چون زن ظاهرا محدودیت‌های بیشتری دارد وقتی به موفقیتی می‌رسد بیشتر برایش هورا می‌کشیم؛ ولی آیا واقعا او یک انسان موفق است یا یک زن موفق؟ حتی دقیق‌تر بگویم مثلا او یک ریاضیدان موفق است یا زن موفق؟ این در مورد مردان هم صادق است. مثلا اینشتین یک مرد موفق نبود یا حتی یک انسان موفق بلکه یک فیزیکدان موفق بود چون او حتی در زندگی زناشویی‌اش مشکلات بسیاری داشت. در جلسه تحریریه یکی از اعضا مثالی زد که پاکبانی را در نظر بیاورید که سه فرزند خوش‌خلق تربیت کرده باشد که الان پزشک شده‌اند. آیا این فرد در ملاک‌های‌مان از موفقیت می‌گنجد؟ پس بد نیست کمی دقیق‌تر فکر کنیم و ببینیم فارغ از شغل و ویژگی‌های فردی و مهارتی، زن یا مرد موفق کیست؟!


newsQrCode
برچسب ها: زن مادر چالش ها
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها