نقد درفرهنگها وادبیات گوناگون با تعابیر گوناگونی تعریف شده است. آنچه از مجموعه معارف اسلامی- اعم ازقرآن کریم و معارف متصل به عترت رسول خدا(ص)- برمیآید نقد اقدام شایستهای در جهت تکمیل فرآیند مسئولیتپذیری و عمل به مسئولیت همگانی در جامعه اسلامی است؛ همچنان که از نبی مکرم اسلام(ص) نقل است که فرمود: من اصبح و لم یهتم به امور المسلمین فلیس بمسلم اهتمام درامور مسلمین فقط شامل امورمادی ومعیشتی مسلمانان نمیشود بلکه نظارت وابراز نظر درباره همه امورخرد و کلان است و نقد، بستری برای این اعلام نظرها و مواضع است.
صبغه اسلامی در نقد
ازاین رو نقد با صبغه اسلامی اقدامی خیرخواهانه و استکمالی است که امور را در مسیر اجرا با صحت و درستی قرین میکند و از مصادیق و تبعات نظارت و کنترل امور با مشارکت همگان است. البته بدیهی است که نقد درهر مورد میباید توسط متخصصان هر موضوع صورت گیرد و دخالت غیر عالمانه در امور تحت عنوان نقد نه فقط اثر این تکلیف اجتماعی را ازمیان میبرد، بلکه نقد را ازجایگاه یک ارزش به مسقط ضد ارزش ساقط میکند.نقد در یک دستهبندی به سه نوع نقد مخرب، منفی و سازنده تقسیم شده است ؛ با اینکه برخی علما و صاحبنظران اساسا دو نوع اول را نقد نمیدانند زیرا از ابتدا هدف ناقد، تخریب یا تضعیف موضوع، فرد یا سازمان است. اما نقد سازنده را تمامی خردمندان نه تنها پذیرفتهاند، بلکه آن را یک ضرورت برای کنترل امور در مسیر صحیح خود میدانند.
نگاه نقادانه امر به معروف
میتوان گفت فریضه امر به معروف و نهی از منکر نوعی دستور به نقد است که خداوند درقرآن کریم آن را عامل تشخص و برتری امت اسلامی و اهل ایمان ذکر کرده و فرموده است: کنْتُمْ خَیرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ (شما بهترین امتى هستید که براى مردم پدیدار شدهاید، به کار پسندیده فرمان مىدهید و از کار ناپسند بازمىدارید و به خدا ایمان دارید.) لیکن گام بالاتر این ارزشگذاری در رازی دیگر مشهود است. آنجا که به انجام آن دستور داده و درحد یک فریضه در فقهاسلامی جای گرفته و نسبت به آن سفارش شده است: وَلْتَکنْ مِنْکمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَى الْخَیرِ وَیأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَأُولَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ (و باید از میان شما گروهى [مردم را] به نیکى دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتى بازدارند و آنان همان رستگارانند)همچنین درکلام معصومین(ع) نسبت به انجام آن تاکید شده است و ترککنندگان این فریضه را نسبت به عواقب نامبارک و زیانبار انذار دادهاند.
امیر مومنان علی(ع) میفرماید :«وَمَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کلُّهَا وَالْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللّهِ، عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ، إِلاَّ کنـَفْثَةٍ فِی بَحْـرٍ لُـجِّی.»(۴)(تمام کارهاى نیک و حتى جهاد در راه خدا در برابر امربهمعروف و نهى از منکر چون آب دهان است در برابر دریاى پهناور.)
نقد خویشتن
در موضوع «محاسبه نفس » که از سفارشات مهم اسلام به انسانهاست، درحقیقت « نقد خویش» مطرح است و هر انسانی میباید با نقد خود، مراقبت کند تا از مسیر تکامل خارج نشود. این دستور مهم تحت عنوان « حَاسِبُوا أَنْفُسَکمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا » (۵) دربیان امیر مومنان(ع) کلید واژه خود پایشی و تربیت خویش و مراقبه نفس را عرضه میکند. اما نکته مهم اینجاست که چه کسی با چه ابزاری و با چه معیارها و سنجههایی ازصلاحیت نقد برخوردار است؟
درنقد میباید صاحب صلاحیت بود. همچنان که در فریضه امر به معروف ونهی ازمنکر این چنین است .عوامل این صلاحیت عبارت اند از:
۱- حسن نیت و سلامت نفس ۲-علم به موضوع ۳- زمان و مکانشناسی خلق اثر یا برنامه یا تصمیم. ۴- فرهنگشناسی و بستر فرهنگی تولد اثر یا اقدام مورد نظر ۵- انگیزهشناسی صاحب یک اثر یا فعل یا یک سازمان.
رویکردهای نقادانه
همچنین ناقد نسبت به موضوع مورد نقد باید فاقد انگیزههای منفی ومخرب نسبت به صاحب اثر یا فاعل یک اقدام باشد. به علاوه رذائلی همچون حسد، خودنمایی و شخصیتسازی ثانویه برای خویش باید از ناقد به دور باشد. نکته دیگر اینکه برای داشتن یک نقد شایسته نسبت به هر امر فرهنگی، اجتماعی، سیاسی واقتصادی میباید هزینه کرد و منبع این هزینه همان خزانه صلاحیتهای ناقد است. ناقد خود ممکن از سوی ناقدان دیگر یا فرد و سازمان مورد نقد و مورد ارزیابی نقادانه قرارگیرد. ازاین رو باید گفت یکی از سرمایههای به میدان آورده ناقد «شخصیت» و« اعتبار» اوست.
گرمی بازار نقد
در ابتدای مقال به این واقعیت اشاره شد که فضای آزادیهای اجتماعی سبب ساز گرمی بازار نقد میشود و هرکس به هر انگیزه وبه هر دلیل مرتبط یا نامرتبط موضوعی، همچون یک اثر هنری، ادبی یا یک اقدام سیاسی نظیر شیوه اداره کشور و برنامه و عمل اقتصادی یا برنامهریزی و عمل حکومت وحاکمان را مورد نقد قرار میدهد. انقلابها معمولا زمینهساز آزادی بیان - برای همیشه یا مدتی محدود- میشوند. دربیشتر نهضتهای بزرگ معاصر آنچه مشهود بوده است رشد چشمگیر رسانهها نظیر روزنامهها و دیگر مطبوعات است. دردهههای اخیر فضای سایبری نیز به کمک تکثیر رسانهها آمده و در چنین فضایی هرکسی با هر اندازه از صلاحیت در هر موضوعی ورود کرده و عملکردها را به چالش نقد و انتقاد میکشد. افراد و طبقات مختلف جامعه حسب منافع، گرایشها و علائق خویش به نقد قضایا میپردازند. لیکن باید توجه داشت که به قول مولوی:
هر کسی از ظن خود شد یار من/ از درون من نجست اسرار من
غنیسازی فکر در جنگ روایتها
اینجاست که باید جامعه مخاطبان را از سواد رسانهای غنی ساخت تا درجنگ روایتها دچار آسیب ذهنی و استنتاجی نسبت به امور نشوند. رسانهها بخش زیادی از صفحات خویش را به نقد اختصاص میدهند. از اخبار گرفته تا گزارشها و مقالات مطبوعاتی و پاورقیها و یادداشتهای تک ستونی درواقع به نقد میپردازند و حتی مدیریت گزینش اخبار دردل خویش نوعی نقد مسائل را دارند. دروازهبانان خبر در رسانهها، متمایل به اهداف صاحبان رسانه، اخبار را برمیگزینند، دبیران و سردبیران تیتر میزنند و درصفحات ویژه جایگذاری میکنند.از این رو ناقد نوعی داوری را برگزیده است و قضاوت در ذات نقد او نهفته است. باتوجه به مسئولیتهای قاضی درجامعهای که مدعی حاکمیت ارزشها و آرمانهاست، ناقد میباید فارغ از تعلقات خویش و باذهن آزاد شده از پیش داوریها و با ابتناء به دانش نسبت به موضوع و مسأله شناسی عالمانه به نقد یک اثر یا عمل دست یازد.
نقد در ترازوی اصول ومبانی
درجوامع مادی که ارزشها حول مادیات ومنافع جناحی و حزبی دور میزنند، هرنقدی منصفانه یا غیر منصفانه توجیه دارد، لیکن درجامعه دینی میباید نقد در ترازویی صورت گیرد که سنگ سنجش آن، اصول و مبانی برآمده از گنجینه دین است.همانگونه که اشاره شد نقش علم در برخورداری از نقد سالم و سازنده بسیار مهم است زیرا حداقل اصول خردمندی این گونه مقرر میدارد که برای هر امری باید عالم به آن امر بود همچنان که برای هر بیماری میباید به متخصص آن بیماری و پزشک حاذق آن رشته مراجعه کرد. براین اساس به عنوان مثال ناقد آثار ادبی همچون شعر و داستان باید ازاحاطه کامل به صناعات ادبی و داستان نویسی برخوردار و بر این هنر محیط باشد. در مرحله بعد ناقد باید شرایط تولید یک اثر را به خوبی بشناسد. این شرایط شامل شرایط تاثیرگذار ازنظر زمانی ومکانی وفرهنگی براثر وخالق اثر است . انگیزه شناسی تولید نیز از اهمیت به سزایی در صحت و کیفیت نقد برخوردار است. توجه به این که تولید کننده یک اثر هنری یا ادبی یا یک سیاستگذار مدیریتی درامور خردوکلان جامعه با چه انگیزهای به یک اقدام هنری، ادبی، سیاسی واقتصادی وفرهنگی دست یازیده است ضرورت یکنقد سالم وسازنده است. چه بسا انگیزههای اولیه سالم با شیوههای عمل واقدام غیر متخصصانه و ناشیانه به سقوط و دوری از هدف انجامیده است و چه بسیار انسانهای خلاق آثار برجسته با انگیزههای شایسته به دلیل شیوههای ناشایست و نا بالغ دچار بد نامی و قضاوتهای منفی ازسوی ناقدان یاجامعه مخاطبان شده ومی شوند.
برای نقد هزینه کنیم
جامعه امروز ما به تبع انقلاب و آزادی بیان پر شده است از نقدهای همگان درهمه امور. هرچند اراده برقرار کنندگان آزادی و مدافعان از آزادی چیدن ثمرات و میوههای مفید ازاین شجره است، لیکن گاه دیده شده فضای نقدهای بدون پشتوانه به چند قطبی شدن جامعه انجامیده و همپوشانیهای مفید وسازنده جای خود را به تخریب و انهدام وحدت اجتماعی دادهاند. البته نمیتوان این واقعیت را نیز ناگفته گذاشت که دراین معرکه جریانهای سیاسی رقیب به جریانهای سیاست معارض با یکدیگر تبدیل میشوند. هر نقدی منصفانه یا غیر منصفانه دربازار نقد رایج شده و مردم - که با مشکلاتی دررفاه و معیشت نیز دست و پنجه نرم میکنند یا درگیر تعصبات قومی ونژادی میباشند - ناخواسته در ذیل پرچم این یا آن جمع شده ونقدهای غیرمنصفانه را تکرار میکنند وسیاه نمایی سکه رایج بازار «نقد» شده و حسن عملها در مسلخ بیانصافی وبیعدالتی ذبح میشوند. دراین گیرودار ناصواب فرصت نقد سازنده نیز ازمیان رفته و چه بسا اموری که باید به درستی درمسیر صلاح وفلاح حرکت کنند با عکسالعمل دفاعی طرف مقابل در برابر « نقد مخرب » مواجه گشته و دود این رفتار نسنجیده به چشم نظام وملت میرود. برماست که برای نقدهای خویش هزینه کنیم و ازنقد بی مایه ومفت و حتی «نقد نسیه » اجتناب ورزیم.