چند روز قبل بود که دختر و پسر خردسال یک خانواده چهارنفره درکیش جان خود را بهدلیل مسمومیت با قرصبرنج از دست دادند. در بیمارستان تصور بر این بودکه دو کودک قرصبرنج مصرف کردهاند، اما با بررسی معده مشخص شد بهدلیل استنشاق گاز قرصبرنجیکه در اتاقشان نگهداری میشد، فوت شدهاند. یکی از استانهای شمالی کشور هم شاهد تراژدی مشابهی بود. در این حادثه، فردی برنجهای خود را داخل انباری نگهداری میکرد و برای جلوگیری از آفت، قرصبرنج داخل کیسههای برنج قرار داده بود. این فرد ظاهرا مهمانانی داشت که چون در خانه جای کافی برای خواب آنها نداشت، تعدادی از آنها را به انباری برد و همگی بهدلیل استنشاق گاز متصاعدشده از قرص برنج فوتکردند. درپروندهای دیگر هم که دراستانهای جنوبی رخ داد، فردی برای نابودی حشرات خانه خود و با این تصور که قرصبرنج حشرات را از بین میبرد،حدود ۷۰قرص برنج در خانهاش قرار داد و سپس همراه اعضای خانوادهاش بیرونرفت، اما گاز ناشی از قرص از راه دریچههای کولر در ساختمان پخش و باعث مرگ و مسمومیت ساکنان ساختمان شد.
بازار برقرار خرید و فروش قرص برنج
قرصبرنج درسال۱۳۹۹، مرگ ۹۳۲ نفر را رقم زد و در نیمه نخست سال۱۴۰۰ هم جان ۵۴۶ را گرفت. با اینکه خرید و فروش قرصبرنج ممنوع اعلام شده، اما بازار خرید و فروش آن برقرار است و خریدار و فروشنده بهراحتی همدیگر را در فضای مجازی و حقیقی پیدا میکنند. به یکی از صفحات اینستاگرامی که مدعی است قرصبرنج میفروشد پیام میدهیم. یک دقیقه بعد به ما میگوید که در تلگرام صحبت کنیم. در آیدی تلگرامش قیمت میپرسیم. فروشنده میگوید: «قیمت یک قوطی ۲۰عددی قرص برنج اصل آمریکا دومیلیون تومان است. در همه شهرها هم همکار داریم و با اسنپ، چندساعته دست مشتری میرسانیم. گیاهی هم بخواهی یکمیلیون تومان. کلاهبردار هم نیستیم.»
بعد چند فیلم از قرص برنج و رضایت مشتریهایش برایمان میفرستد تا مطمئن شویم کلاه سرمان نمیگذارد. مشغول تماشای فیلمها هستیم که یکدفعه با نگرانی عجیبی تمام فیلمها و چتها را پاک میکند. خرید و فروش این قرصها در حالی اتفاق میافتد که به گفته مدیرکل دفتر نظارت و پایش مصرف فرآوردههای سلامتمحور سازمان غذا و دارو، توزیع و خرید و فروش این سم در سطح کشور ممنوع بوده و از سال ۱۳۸۵ واردات قرصبرنج توسط وزارت جهادکشاورزی ممنوع اعلام شده است. همچنین از سال ۱۳۹۰ نیز ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، قرصبرنج را جزو کالای ممنوعه اعلام و خرید و فروش آن را مشمول مجازات دانسته است. دکتر بهرام عیناللهی، وزیر بهداشت نیز آذرماه ۱۴۰۰ در نامهای به رئیس قوه قضاییه نسبت به مسمومیت با آلومینیومفسفید هشدار داده و خواستار تسریع در برخورد قاطع و اقدام لازم برای وضع ضمانت اجرایی قانونی بازدارنده برای پیشگیری از واردات، تولید و توزیع قرصهای برنج حاوی سم آلومینیومفسفید از سوی قوه قضاییه شده است.
سیر و نمک بهجای قرص برنج
دکتر شاهین شادنیا، رئیس بخشمسمومیتهای بیمارستان لقمان، درگفتوگوباجامجم آلومینیومفسفید یا قرصبرنج رااز خطرناکترین سموم کشاورزی دانست و گفت: «استفاده از این سم درخانهها بسیار خطرناک و زمینهساز بروز مسمومیتهای تصادفی است. اگر گاز آلومینیومفسفید موجود در قرصبرنج بهصورت تصادفی یا از راه هوا وارد مخاط دستگاه گوارش یا تنفس شود، خطر جدی مرگ را بهدنبال دارد.»
به گفته شادنیا، گاز خارجشده از قرصبرنج درغلظتهای بالا، بویی شبیه بوی سیر یا ماهی گندیده دارد، اما مشکل اینجاست که این ماده در غلظتهای پایین بوی خاصی ندارد و به همین علت بهراحتی باعث مسمومیت فرد در انباری یا اتاقخواب و مرگ ناشی از آن میشود: «مادربزرگهایمان در گذشته برای نگهداری غلات و حبوبات از ترکیب سیر و نمک استفاده میکردند که هیچ خطری نداشت. بهتر است مردم از شیوههای سالم و بیخطر گذشتگان برای نگهداری غلات و حبوبات خود استفادهکنند و با این اقدام هیچ نیازی به استفاده از سموم شیمیایی نیست.»
شادنیا در پاسخ به اینکه چرا با وجود اطلاعرسانیهای مکرر در مورد خطرات قرصبرنج، همچنان شاهد مرگومیر افراد هستیم، ادامه داد: «خیلی قطعی نمیتوان در این مورد اظهارنظر کرد. یک بحث این است که شاید مردم از خطرات این ماده آگاهی کامل ندارند. علاوهبراین، صحبت در مورد آن مثل یک چاقوی دولبه است. ازیک جهت خوب است چون باعث افزایش آگاهی مردم میشود، اما ازطرف دیگر ممکن است برخی افراد ازآن برای مسائل دیگر استفاده کنند. البته ما تجربه موفق اطلاعرسانیهای مکرر در مورد منوکسیدکربن را داشتیم که در کاهش مسمومیت با این گاز بسیار تاثیرگذار بود، اما در مورد این ماده، موارد زیادی داشتیم که وقتی اطلاعرسانی صورت میگرفت، از یک طرف مسمومیتهای تصادفی با این ماده کم میشد، اما آمار مسمومیتهای عمدی بالا میرفت. ضمن اینکه اینگونه ترکیبات بهراحتی در دسترس مردم است. اگر به بسیاری از عطاریها و فروشگاهها مراجعه کنید، ممکن است بتوانید این ماده را تهیه کنید. درصورتیکه این ماده نباید در دسترس مردم باشد. من فکر میکنم جامعهشناسانکه بهنوعی کارشان پیشبینی رفتارهای جامعه است بایدبگویندکه چطور میتوان درمورد این ماده اطلاعرسانی کرد تا هم آمار مسمومیتهای تصادفی را در خانوادهها کاهش داد و هم زمینهساز بروز برخی تفکرات در بعضی افراد نشود.»