به گزارش جام جم آنلاین، پیشتر سران کشورهای متفق در ۴ فوریه ۱۹۴۵ و در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم، با برگزاری کنفرانس یالتا در شبه جزیره کریمه در ساحل دریای سیاه درباره سرنوشت آینده آلمان و ژاپن بعد از شکست تصمیم گیری کردند و در روی میز مذاکره دست به تقسیم جهان و غنانم جنگی میان فاتحان جنگ جهانی دوم کردند.
زمانی که جنگ جهانی دوم آغاز شد ایران درگیر تحولات سیاسی بود و رضا شاه از هر فرصتی به منظور تغییر ساختار فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی استفاده میکرد و البته حداقل در پشت پرده سیاست نیم نگاهی هم به آلمان نازی داشت و تصور میکرد که با روی کار آمدن یک قدرت جدید امکان بازیگری بیشتر ایران در عرصه تحولات بین المللی فراهم خواهد شد. این ذهنیت البته خیال خوشی بود که نه ساختار سیاسی و فرهنگی ایران چنین فضایی را مهیا میکرد و نه پهلوی اول از آن توانمندی لازم برای ایفای نقش در عرصه منطقهای و جهانی برخوردار بود.
بعد از پیروزیهای برق آسای اولیه آلمان در روزهای آغازین جنگ جهانی دوم، کم کم کشورهای همسو برای رویارویی با این تهدید بزرگ با هم متفق شدند و در نهایت این همراهی کار را برای نازیها بسیار سخت کرد.
ایران هم از این تحولات برکنار نماند و متفقین ایران را به بهانه قرار گرفتن در جبهه آلمان مورد تهدید قرار دادند و دست آخر زمانی که ۲ سال از شروع رسمی جنگ جهانی میگذشت کشورمان اعلام بی طرفی کرد.
در آن زمان محمود جم نخست وزیر وقت ایران بود و او با صدور اطلاعیه اعلام کرد: «در این موقع که متاسفانه آتش جنگ در اروپا مشتعل گردیده است، دولت شاهنشاهی ایران به موجب این بیانیه تصمیم خود را به اطلاع عموم میرساند که در این کارزار بیطرف مانده و بیطرفی خود را محفوظ خواهد داشت.»
صدور این بیانیه از سوی ایران البته به هیچ وجه برای متفقین راضی کننده نبود و آنها همچنان حضور کم شمار تعدادی از آلمانیها در خاک کشورمان را بهانه مجددی برای تهدید ایران ساختند و در نهایت در روز سوم شهریور ۱۳۲۰ درست ۱۵ روز بعد از آنکه روزولت، رئیسجمهور آمریکا و چرچیل، نخستوزیر انگلستان منشور آتلانتیک را که در آن آزادی، استقلال و حق تعیین سرنوشت را برای تمامی ملل جهان به رسمیت شناخته شده بود، امضا کردند، کشور بیطرف ایران به اشغال شوروی، انگلیس و آمریکا در آمد.
با این رخداد، عملا کشور به دست متفقین افتاد و رضا شاه استعفا داد و از کشور خارج شد. واقعیت آن بود که هدف اصلی اشغالگران سقوط پهلوی اول نبود بلکه انگیزه اصلی آنها از اشغال کشورمان رساندن تجهیزات، سوخت، اسلحه و مهمات و مواد غذایی به جبهه شرق بود تا شوروی امکان مقاومت بیشتری در برابر نازیها پیدا کند.
اثر دیگر این رویداد به هم خوردن ساختار سیاسی، اجرایی، اداری و تقنینی در کشور بود. پس از سقوط رضا شاه، مجلس دوره دوازدهم که یک سال و نیم از عمر آن میگذشت منحل شد. تحول دیگر در حوزه اجرایی رخ داد و با توجه به بی ثباتی کشور، طی سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ مجموعه ۱۲ نخست وزیر، ۳۱ کابینه و ۱۴۸ وزیر بر سر کار آمدند و به عبارت دیگر، نخست وزیران ۸ ماه و کابینهها کمتر از ۵ ماه بر سر کار بودند.
در چنین شرایطی بود که کنفرانس تهران با حضور سران کشورهای متفق و در چهارمین سال جنگ جهانی دوم برگزار شد و قرار بود که در این مذاکرات درباره طراحی نقشههای جنگی و مراحل بعدی نبرد تا شکست کامل نازیها بحث و گفتگو شود.
انتخاب تهران به عنوان محل برگزار کنفرانس مربوط به مصوباتی بود که وزیران خارجه آمریکا، انگلیس و شوروی در مسکو داشتند. در این نشست مشترک، آنتونی ایدن وزیر خارجه انگلیس، کاردل هال وزیر خارجه آمریکا و مولوتف وزیر خارجه شوروی در اولین روزهای آبان ۱۳۲۲ در مسکو در پی پیشنهاد استالین و موافقیت روزولت و چرچیل تصمیم گرفتند تا در تهران نشستی را برگزار کنند.
محل برگزاری جلسه در سفارت شوروی بود و در آن زمان پهلوی دوم که دو سال از زمان سلطنتش میگذشت به ناچار به محل سفارت رفت و نکته تلخ ماجرا اینکه در جریان این نشستها چرچیل و روزولت حاضر به ملاقات و گفتگو با شاه جوان نشدند. استالین، اما بواسطه خواهش احمد علی سپهر (مورخ الدوله) از مسئولان سفارت شوروی پذیرفت تا در کاخ مرمر با محمدرضا پهلوی دیدار کند.
کنفرانس مذکور در ۶ آذر ۱۳۲۲ برگزار شد، اما رایزنیها تا ۹ ماه بعد هم ادامه پیدا کرد. مهمترین تصمیماتی که در این نشستها اتخاذ شد عبارت بود از:
ـ ایجاد جبهه دوم و پیاده شدن قوای آمریکائی، انگلیسی، کانادائی و فرانسه آزاد در سواحل نورماندی فرانسه در ۱۶ خرداد ۱۳۲۳.
ـ ضد حمله بزرگ ارتش سرخ شوروی به نیروهای آلمان با هدف بیرون راندن قطعی آلمانیها از خاک شوروی در تیر ۱۳۲۳.
همچنین تصمیم گیری درباره تجزیه آلمان از دیگر مصوبات کنفرانس تهران بود. براساس اسناد و مدارکی که بعدها افشا شد موضوع منابع نفتی ایران و کشورهای ساحلی خلیج فارس از جمله مسائلی بود که در این جلسات مطرح شد. استالین پیشنهاد کرد تا درباره تقسیم منابع این مناطق در آینده تصمیم گیری شود. موضوعی که البته به مذاق انگلیس خوش نیامد و با توجه به طرحهایی که برای دستیابی به حاملهای انژری در خلیج فارس داشت مورد بی اعتنایی قرار گرفت.
در نهایت بعد از بحث و بررسیها زیاد، اعلامیه پایانی کنفرانس تهران شامل یک مقدمه، ۹ فصل و ۶ ضمیمه انتشار یافت. در این بیانیه سران سه کشور متفق بر استقلال و تمامیت ارضی ایران تاکید کردند و انگلیس و شوروی هم قول دادند تا نیروهای خود را به فاصله شش ماه بعد از پایان جنگ تخلیه کنند. تعهدی که البته صرفا روی کاغذ ماند و هر کدام از دو کشور اجرای این بند از توافق را منوط به دریافت امتیازاتی از ایران کردند.
انگلیس و شوروی برای کسب امتیازات نقتی از دولت ایران پافشاری میکردند و بویژه اینکه روسها خروج نیروهای خود از کشورمان را منوط به دریافت امتیاز نقتی دریای خزر میکردند. مضاف بر اینکه استالین در حالی بیانیه پایانی کنفرانس تهران را امضا میکرد که شهرهای شمالی ایران در اشغال ارتش سرخ بود و حزب کمونیست شوروی هم در حال مقدمات حمایت همه جانبه از سید جعفر پیشه وری و قاضی محمد به عنوان رهبران احزاب دموکرات آذربایجان و کردستان را فراهم میکرد.
از سویی دیگر انگلیسیها هم بعد از آنکه با تردستی توانستند طیفی از سیاسیون طرفدار خود را در جریان تقلبات انتخاباتی چهاردهمین مجلس شورای ملی به پارلمان بفرستند راضی به خروج نیروهای خود از شهرهای جنوبی کشور شدند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد