این قهرمان قصه، هنگامی که میخواهد در فرودگاه «استانبول»، سوار هواپیما شود بهدلیل همراه داشتن چندکیلو حشیش، بازداشت و سپس روانه زندان میشود. تمامی فیلم در زندان و تاریکی اذیت و شکنجه، سپری میشود و این قهرمان لندنی و مظلوم تمدن غربی در زندان مخوف استانبول در دایره خفهکننده شکنجه و آزار و تحقیر و نیز همراهی صوتی تلاوت قرآن و صدای بلند و کوتاه «اذان»، رفتهرفته، به سمت مرگ یا از دست دادن «شخصیت تمدنی خویش» حرکت میکند که ناگاه...: در پی یک حادثه عجیب این شخصیت ذلیل شده توسط سیستم زندان مسلمانان به قهرمان مقاومت در برابر ارزشهای تحمیلی ــ دینی و اسلامی مبدل میشود و با بازآفرینی توان مقاومتی خویش، بر همه شکنجهها و صداهای کشنده و تحمیلی، غالب میگردد و در پایان با کشتن عوامل شکنجه و رئیس ترسناک و خوفآور این زندان ضدبشری، نجات مییابد و به وطن غربی، بازمیگردد. اگر، در دایره صدها فیلم و سریالهای سینمایی و تلویزیونی که با هدف «اسلامهراسی» یا «تحقیر ایدئولوژی مذهبی و دینی» در این ۴۰ سال گذشته از انقلاب «امام»، ساخته شده... بگوییم این فیلم ــ یکی از اثرگذارترین فیلمها در نبرد جهانی ارزشها و روایتهاست، ناحق و ناصواب، نگفتهایم! چرا که پشت این فیلم سینمایی بلند، نام یکی از برجستگان و خبرگان این هنر جادویی ــ حک شده است: «آلن پارکر»! ... «پارکر»، همان فیلمسازی هست که براساس یکی از آثار موسیقی الکترونیک «پینک فلوید» «فیلم آنارشیستی» «دیوار» را ساخت و نسل دهه ۹۰ تمدن غربی را تحت تاثیر شدید آن قرار داد و نمایش همزمان آن با فروپاشی «دیوار برلین» و پیوست دو آلمان شرقی و غربی، حیرتآفرین و کاملا سؤالبرانگیز شد! هماکنون که بیش از ۳۰ سال از ساخت فیلم «قطار سریعالسیر شرق» میگذرد، آیا نباید پرسش کرد: این «قطار سریعالسیر شرقستیزی» و نبرد بیتوقف تمدن ترکیبی مسیحیت صلیبی و صهیونیسم صلیبی، با خاورمیانه و دین اسلام و انقلاب امام و ایران انقلابی، چه دستاورد! و چه سودی برای فرهنگ و تمدن غربی تولید کرده است؟!حقیقت شگفتآوری که امروزه در سراسر شهرهای اروپایی و آمریکایی به نمایش درآمدهاست و همه حجم خیابانها را در تصرف بیامان قدمها و شعارهای خویش درآورده است، چه میگوید و چگونه باید معنی و تفسیر گردد. آیا کسی که «زندهباد فلسطین» میگوید و از «اسرائیل» به عنوان یک حکومت شیطانی و ضدبشری، یاد میکند به معنی زندهباد شرق ــ و زندهباد اسلام، نیست.و اگر چنین هست، معنی آشکارای آن، این حقیقت نیست که: قطار پردود و پرسوت و پرفریب رسانهای تمدن لیبرال دموکراسی، تنها و تنها، یک قطار سریعالسیر نقاشی شده فریبکاری و دروغسازی جهانی بودهاست و دربرابر فوران آتشفشان مظلومیت جنگ غزه، به دره بزرگ سیهسازان تاریخ شیطانی، سقوط کرده است و به حجم انبوه دروغها و تحریفهای همیشه «بازنشسته» شده، پیوسته است.