حتی بزرگوارانی همچون حضرت مریم، آسیه یا مادر و خواهر حضرت موسی به رغم آنکه از زنان بزرگ و صاحب مقامات معنویاند اما هرگز در جایگاه و منزلت معنوی به پای حضرت زهرا نمیرسند. با تمام اینها اما حضرت زهرا(س) الگویی قابل دسترس برای ماست. به این معنا که گرچه ما نمیتوانیم به جایگاه معنوی و منزلتی این بانوی اطهر برسیم اما بهیقین میتوانیم در سیره و منش ورفتار ازایشان الگو بگیریم و ازاین رهگذر درمسیر رشدوتعالی گام برداریم. نگاهی به سیر حضرت در همسرداری، فرزند داری و از همه مهمتر زندگی اجتماعی و مبارزات آن حضرت برای احقاق حقوق حضرت علی(ع) نه به عنوان یک همسر بلکه به عنوان ولی خدا دارای درسهای عمیق فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است که میتواند در تمام اعصار و قرون مورد توجه قرارگرفته و الگویی تمام عیار و قابل دسترسی را به ما عرضه کند. به بهانه سالروز شهادت دخت گرامی رسول خدا(ص) بخشی از سیره این بانوی بزرگوار اسلام را مورد واکاوی قرار میدهیم.
شخصیتی ولایت پذیر
رحلت رسول اکرم آغاز مصائب اهل بیت عصمت و طهارت است. در شرایطی که رسول خدا در حجتالوداع به دستور خدا جانشین و ولی مسلمین بعد از خود را تعیین کردهبودند و در همان واقعه بیش از ۱۲۰هزار نفر از اصحاب حاضر با حضرت علی(ع) به عنوان ولی و جانشین پیامبر بیعت کردند و جانشینی رسول خدا را به مولا علی(ع) تبریک و شادباش گفتند، با رحلت رسول خدا، پایههای فتنهای عظیم در جهان اسلام در سقیفه بنی ساعده گذاشته شد؛ فتنهای که تا به امروز همچنان ادامه دارد و سرمنشأ اختلافات امت اسلام بود. با تمام اینها اما حضرت علی(ع) به عنوان ولی مسلمین و کسی که خلافتش غصب شد ،گرچه در برابر این ماجرا سکوت کرد اما سکوت وی منفعلانه نبود و علاوه بر حقخواهی برای حفظ ارکان دین، حضور سیاسی خود را در حد شرایط موجود حفظ کرد. حضوری که بدون شک موجب شد دین مبین اسلام دچار انحرافات عمیق نشود و تا به امروز پابرجا بماند. حضرت فاطمه (س) نیز نه فقط به عنوان دختر رسول گرامی اسلام (ص) و همسر ولی مسلمین بلکه به عنوان یک شخصیت ولایتپذیر، با تمام توان از ولی و امام زمان خودش دفاع و برای احقاق حق وی تلاش و مبارزه کرد.
تلاش برای حمایت از ولایت
ماجرای مراجعه خلیفه دوم به در خانه حضرت علی(ع) برای اخذ بیعت، روایتی است که بارها در روضهها و پای منبرها شنیدهایم و بر مظلومیت امام اول شیعیان و همسر گرامی وی، حضرت فاطمه زهرا(س) اشک ریختهایم. با وجود این اما شاید این ماجرا را کمتر از جایگاه یک مبارزه برای احقاق حقوق حقه ولایت، مورد توجه قرار دادهباشیم. در این ماجرا با وجود حضور حضرت علی(ع) در خانه، حضرت زهرا(س) پشت در خانه میرود تا به نوعی هم جایگاه خودش را به عنوان دختر رسول خدا(ص) یادآوری کند و هم پشتیبان ولایت باشد اما ماجرا ختم به خیر نمیشود و قصه آتش زدن در خانه فاطمه و علی و شکستن پهلوی حضرت زهرا(س) را همه شنیدهایم. بعد از این حادثه، حضرت علی(ع) را به مسجد میبرند تا از ایشان به جبر بیعت بگیرند اما حضرت فاطمه وقتی به هوش میآید راهی مسجد میشوند و تهدید به نفرین میکنند. این تهدید موثر واقع میشود و غاصبان ولایت از بیعت گرفتن از امام علی(ع) منصرف میشوند.
زیر سؤال بردن مشروعیت خلیفه با سکوت!
پس از حضور خلیفه در خانه فاطمهزهرا(س)و گفتوگوی کوتاه آنها با حضرت فاطمه(س)، حضرت از خلفا اعتراف گرفتند که از پیامبر شنیدهاند «رضایت فاطمه رضایت خدا و خشم او خشم خداست» و پس از آن فرمودند «پس من خدا و فرشتگان را شاهد مىگیرم که شما دو نفر مرا اذیت و ناراحت کردهاید و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شکایت خواهم کرد.»
پس از این ماجرا تا زمان وفات حضرت با خلیفه وقت سخن نگفت. فاطمه زهرا(س) با این سکوت، مشروعیت خلیفه را زیر سؤال برد و اذهان جامعه و افکار عمومی را در مشروعیت خلیفه وقت دچار تردید کرد که فاطمه(س)حق را میگوید و امامت حقی است غصب شده توسط خلیفه وقت!
بیتالاحزان
نقلشده حضرت زهرا(س) بعد از وفات پیامبر و حوداث بعد از آن در غصب ولایت، شبانهروز گریه میکردند. این گریهها با شکایت گروهی از مردم مدینه روبهرو گشت و موجب شد تا حضرت به جایی بیرون از مدینه برای گریه و عزاداری برود. پس از آن بود که حضرت به خارج شهر رفته و مکانی در قبرستان بقیع به عبادت و سوگواری پرداختند. سوگواری و گریه و زاری حضرت زهرا(س) در خارج از شهر به نوعی تظلمخواهی و بیان اعتراض بود. ازسوی دیگر این کار موجب میشود افرادی که از این مکان عبور میکنند برایشان سؤال شود این زن کیست و وقتی متوجه میشدند او دختر پیامبر است سؤال بزرگتر شکل میگرفت که چرا دختر پیامبر ظرف مدت کوتاهی ازرحلت رسول اینگونه مورد آزار واذیت قرارگرفته و ماجرا از چه قرار است!
رایزنی سیاسی با مهاجر و انصار
بعد ازماجرای شکستن درخانهای که جبرئیل بیاذن واردش نمیشد، حضرت زهرا(س) باوجود مجروحیت و سقط فرزندشان بازهم به در خانه مهاجر و انصار میرفتند تا بلکه بتوانند آنها را بیدار کرده و برای حضرت علی(ع) بعیت بگیرند. حضرت زهرا(س) با رفتن به در منازل مهاجران و انصار از آنها وعده گرفته و با آنها اتمام حجت کردند. با این اقدام آن حضرت، دیگر بهانهای برای افراد نمیماند تا از ولایت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام دفاع نکنند. رفتن به در منازل از سوی حضرت زهرا(س) به معنای اتمام حجت بود. حضرت فاطمه زهرا(س) باید از حق دفاع میکرد و این دفاع میبایست در تاریخ ثبت میشد. باوجود انفعال اغلب اصحاب، اعم از مهاجر و انصار بهرغم آنکه حضرت زهرا(س) شخصا به آنها مراجعه و با یکایکشان گفتوگو میکرد، حضرت بازهم از مبارزه دست نکشید و به شیوهای دیگر مبارزهاش را ادامه داد.
تلاش برای بیداری مردان از طریق زنان
حضرت در طول مبارزه سیاسی خود برای دفاع از ولایت، آسیب دیده و مجروح شدند و این مجروحیت به بیماری ایشان منتهی شد. وقتی خبر بیماری آن حضرت در مدینه پیچید، زنان مهاجر و انصار، که وامدار تعلیم و تربیت فرهنگی آن حضرت بودند، برای عیادت او به خانهاش آمدند. وقتی از حال آن حضرت جویا شدند، از حال خود نگفت، بلکه در دفاع از حریم ولایت به سخن پرداخت و از سستی مردانشان سخن راند که حق را فراموش و سکوت اختیار کردهاند. این رفتار حضرت نیز به نوبه خود توانست بیداری و آگاهیبخشی را از درون خانهها رقم بزند.
خطبهخوانی مشهور به «خطبه فدکیه»
حربه سیاسی دیگر، سخنرانی با تکیه بر غصب «فدک» بود(۹) که به دنبال غصب آن توسط خلیفه وقت، فاطمه زهرا(س)بار دیگر از این حرکت رژیم حاکم بهعنوان یک حربه سیاسی و فرصت مناسب سیاسی برای روشن ساختن اذهان جامعه در غصب خلافت مسلم حضرت علی(ع) استفاده کرد. درحقیقت، فاطمه زهرا(س)به نام غصب حق مالکیت خویش، به اعتراض سیاسی و استیضاح حاکم وقت پرداخت و به مسجد رفت و خطبه خواند. در فراز دیگری از این حرکت سیاسی، حضرت زهرا(س)به دفاع از ارث زن در اسلام میپردازد؛ دفاع از مالکیت بر حق زن. این حرکت برخلاف راه و رسم موجود در افکار جاهلی بود که در بعضی از اذهان رسوخ داشت. آن حضرت توانست با حضور در مرکز اجتماع مسلمانان و مهمترین مکان معتبر سیاسی یعنی مسجد به محاجه با خلیفه وقت بپردازد و او را به استیضاح بکشاند و با رسوایی سیاسی حاکمان وقت، تا حد زیادی مشروعیت آنان را زیر سؤال برد.