ریشههای آغاز ماجرا
پیروزی انقلاب اسلامی مبانی و موازین حاکم بر سیاست و روابط خارجی ایران را در سطح منطقه و بینالملل دگرگون کرد. یکی از مهمترین چرخشهای سیاست خارجی ایران بیشک تغییر نوع روابط ایران و آمریکا بود. سابقه آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲علیه دولت مصدق و حمایتهای بیپایان آنها از شاه باعث شکلگیری بدبینی نسبت به دولت آمریکا در بدنه مردم و مسئولان انقلاب اسلامی شدهبود. به همین دلیل بود که در ۱۳ آبان ۵۸ سفارت آمریکا در ایران به دست دانشجویان مسلمان پیرو خط امام تسخیر شد. آمریکا نیز با بلوکه کردن تمام اموال دولت ایران در آن کشور با تحریم تجاری و قطع روابط دیپلماتیک واکنش نشان داد. در این میان آمریکا هرگونه فروش سلاح را به ایران ممنوع کرد و حتی از ارسال محمولههای نظامی که دولت پیشین ایران خریداری کرده و بهای آن را هم پرداخت کردهبود، ممانعت بهعمل آورد. در ۲۹دی۵۹ بسیاری از محدودیتهای ایجاد شده از سوی آمریکا بهعنوان بخشی از شروط دولت ایران که منجر به رهایی گروگانهای آمریکایی شد، منتفی گردید اما این امر شامل رفع تحریم ارسال تسلیحات به ایران نمیشد. سال ۶۴ با وضعیتی که در جبهههای جنگ به وجود آمدهبود، ضرورت داشت که ایران یک تغییر عمده در سرنوشت جنگ به وجود بیاورد. فروش تانکهای تی۷۴ توسط شوروی به حکومت صدام و از سوی دیگر تجهیز نیروی هوایی عراق با تسلیحات مدرن، کاری کرد که عملا ایرانیها بعد از چند سال جنگ دیگر سلاحهای عراقی را نمیشناختند و باید از نو جزئیات مقابله با آنها را یاد میگرفتند. سلاحهای آن زمان ایران نیز دیگر به کار نمیآمد. بنابراین ایران احتیاج داشت پدافندش را مدرن کند تا بتواند از کشور دفاع کند. ایران در شرایط حساس جنگ و تحریم تسلیحاتی ناجوانمردانه آمریکا در بازارهای بینالمللی بهدنبال تسلیحات و بهویژه اقلامی مانند موشکهای تاو بود.
بحران گروگانگیری در لبنان
در آن شرایط بحرانی تحریم تسلیحاتی ایران، هفتمامور امنیتی و سیاسی غربی ازجمله آمریکاییها طی هفت حادثه بین مارس ۱۹۸۴تا ژوئن ۱۹۸۵ در بیروت به گروگان گرفته شدند. یکی از ربوده شدگان ویلیام باکلی، رئیس سیا در بیروت بود که بهعنوان کارمند دیپلماتیک انجام وظیفه میکرد. نهادهای امنیتی آمریکایی بر این باور بودند که گروگانها در اختیار افرادی هستند که متاثر از انقلاب اسلامی ایران بودند.اتفاق مهم دیگر این بود که در خرداد۱۳۶۴ دو لبنانی هواپیمای پرواز شرکت «تی.دبلیو.ای» را در مسیر آتن ـ رم را ربوده و خلبان را مجبور کردند که در فرودگاه بیروت بر زمین بنشیند. در جریان حل بحران، اقدامات دولت ایران را نمیشد نادیده گرفت. بهویژه در سفر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی به سوریه و لبنان کمک مؤثری برای حل مشکل گروگانها صورت گرفت. وقایع یادشده توجه دوباره برخی دولتمردان آمریکایی را به ایران جلب کرد. دولت ریگان در پی یافتن راهکارهایی بود تا مسأله گروگانگیری و بحران ناشی از آن را حل کند و افکار عمومی آمریکا را که در آستانه انتخابات کنگره نیز قرار گرفتهبود، آرام کند. در همین راستا یعنی مساعدت ایران برای آزادی گروگانها نیز از طریق ژاپن و پاکستان اقداماتی شدهبود اما امریکا سیاست روشنی در این رابطه نداشت. اولین جرقههای شکلگیری درخواست آمریکاییها برای کمک به آزادی گروگانها مطرح میشود. هاشمی رفسنجانی در یادداشتهای ۵ فروردین ۶۴ مینویسد: «پیش از ظهر احمد آقا [خمینی] آمد گفت که بعضی از رسانهها گفتهاند آمریکا به خاطر گروگانهایی که در دست مردم لبنان دارند، تحت فشار است و مایل است برای حل مشکل از ایران استمداد کند، گرچه ما گروگانگیرها را نمیشناسیم اما گفتیم اگر چنین درخواستی شد درباره آن و راهکار ممکن مشورت کنیم.»
در جستوجوی سلاح
هاشمی رفسنجانی بهعنوان فرمانده عالی جنگ در ارتباط مستقیم با جریانات مربوط به تهیه سلاح بود چنان که در مقدمه خاطراتش خود مینویسد:«از اوایل سال زمزمههایی به گوش میرسید که در آمریکا جریانی به وجود آمده که سیاست تامین سلاح برای ایران را دنبال میکند. با این استدلال که نگذارند ایران از اتکا به سلاح آنها بینیاز شود».( امید و دلواپسی، پیشین، ص۱۹) در این فرآیند یکی از دلالهایی که مطرح میشود، منوچهر قربانیفر بود که از طریق تماس با محسن کنگرلو، مشاور امنیتی میرحسین موسوی (نخست وزیر وقت) وارد جریان میشود.کنگرلو در سال ۱۳۶۲ در ارتباط با یک موضوع برونمرزی بهواسطه یک ایرانی مقیم پاریس با قربانیفر آشنا میشود و چون کار با موفقیت به سرانجام میرسد اطمینان کنگرلو را جلب میکند، لذا از وی میخواهد درصورتیکه کانالهایی در اروپا در زمینه تامین سلاح مورد نیاز ایران ازجمله موشکهای تاو و تجهیزات و قطعات یدکی دارد در این زمینه همکاری کند. قربانیفر با برخی دلالان بینالمللی سلاح ازجمله یعقوب نیمرودی، عدنان خاشقچی، آدولف شویمر و ... آشنا بود. قربانیفر در تلاش تهیه تسلیحات و تجهیزات مورد نیاز ایران موضوع را با دیگر دلالان در میان گذاشت و آنان این امر را با لحاظ شرایطی شدنی دانستند و به قربانیفر پیشنهاد کردند از طریق اسرائیلیها به آمریکاییها نزدیک شود زیرا تنها راه دریافت چنین سلاحهایی از طریق خود آمریکاییهاست و تسلیحات مورد نیاز را نمیتوان در بازارهای بینالمللی یافت.پانزدهم جولای ۱۹۸۵ ملاقاتی بین قربانیفر و رئیس سابق موساد برگزار و موضوع با لدین (مشاور مک فارلین) در میان گذاشته میشود تا در قبال فروش تعدادی سلاح، آزادی گروگانها صورت بگیرد. قربانیفر دیگر واسطهها را از طریق اسرائیل به سمت شورایامنیت ملی آمریکا سوق میدهد و سپس از آن طریق رئیسجمهور آمریکا هم در جریان قرارمیگیرد. کنگرلو به قربانیفر میگوید شما یک واسطه هستید و مجازید به هر طریقی این کالاها را تهیه کنید و ما هم از خود شما میخریم. بهطورکلی کنگرلو در برابر پیشنهادهای مبنی بر تهیه تسلیحات و تجهیزات مورد نیاز ایران گوشزد میکند که تجهیزات و درخواستهای نظامی را در برابر پرداخت پول میخواهیم و به این کاری نداریم که شما از کجا تهیه میکنید اما تحت هیچ شرایطی از طریق رژیمصهیونیستی نباشد چراکه با آرمانهای انقلاب و سیاست خارجی ما مخالف است. هاشمیرفسنجانی در یادداشتهای چهارم خرداد خود مینویسد: «...آقایان محسن کنگرلو و احمد وحیدی، مسئول اطلاعات سپاه آمدند گزارش وضع هیات آمریکایی را دادند. یکچهارم قطعات هاک درخواستی را آوردهاند. آقای مک فارلین، مشاور ویژه ریگان و شخصیتهای حساس دیگر آمریکا در هیات هستند. برای سران کشور ما کلت و شیرینی هدیه آوردهاند و خواهان ملاقات با سران هستند. قرار شده هدیه را نپذیریم و ملاقات ندهیم ... .»
تهیه سلاح و آزادی اولین گروگان
قربانیفر با توجه به مذاکرات صورتگرفته با کنگرلو درخواست طرفهای ایرانی را به شویمر ارائه کرد و وی نیز از طریق لدین این درخواست را به اطلاع مکفارلین رساند. درخواست متضمن این بود که رابطین آنها در ایران میتوانند آزادی هفت گروگان آمریکایی در بیروت را بهدستآورند ولی در مقابل خواستار دریافت تسلیحات هستند. مک فارلین این پیشنهاد را با رئیسجمهور مطرح کرد. در همان حالی که ریگان به گونهای علنی از عدم سازش با گروگانگیرها دم میزد، مقامات رسمی آمریکا بهطور پنهان در تلاش فروش سلاح بودند.۲۰ آگوست ۱۹۸۵ (۸ شهریور ۱۳۶۴) یکصد موشک تاو به ایران ارسال شد و پس از آن در ۱۴ سپتامبر (۲۳ شهریور) دومین محموله که ۴۰۸ موشک تاو دیگر بود به ایران ارسال شد. این موشکها براساس تاکید ریگان از انبارهای اسرائیل تامین شد و در ۱۵ سپتامبر (۲۴ شهریور) یکی از پنج گروگان بهنام بنجامین وییر آزاد میشود. پس از آزادی اولین گروگان، آمریکاییها علاقه بیشتری به موضوع نشان داده و با شدت بیشتری موضوع را پیگیری کردند. در ۲۵ نوامبر ۱۹۸۵ (۴ آذر ۶۴) هواپیمایی از یک کشور اروپایی ۱۸ قبضه موشک هاک به ایران میآورد. در این زمان با توجه به مارک اسرائیل موشکهای ارسالی با وجود نیاز شدید ایران به این سلاحها، هاشمیرفسنجانی اجازه نداد که این اقلام از فرودگاه ترخیص شوند و ماهها این موشکها در فرودگاه باقی ماند تا اینکه عودت داده شد و پول آنها نیز پرداخت نشد.این اقدام آمریکاییها موجب شد که سوءظنها تشدید و وقفهای در کار ایجاد شود و در نتیجه تا مدتی نه تجهیزاتی ارسال و نه گروگانی آزاد شد. در این شرایط با توجه به مشکلات پیشآمده و توقف در روند طرح مدیران عملیات در شورای امنیت ملی آمریکا پس از ارسال محمولههای شهریور و آزادی یکی از گروگانها تصمیم گرفتند تا مستقلا و با حذف واسطهها کارها انجام شود از این مرحله به بعد نقش اولیور نورث پررنگتر میشود.در ۳۰ نوامبر ۱۹۸۵ (۹ آذر۶۴) رابرت مک فارلین از مقام خود استعفا کرد. در همان روز استعفای مک فارلین، اولیور نورث پیشنهاد جدیدی مبنی بر تحویل۳۳۰۰موشک تاو و ۵۰ فروند هاک در مقابل آزادی گروگانها دریافت کرد. ریگان به مک فارلین ماموریت داد تا برای دادن پیامی به واسطهها و رابطهای ایران به لندن برود. مک فارلین در گزارشی تاکید کرد پس از آنکه وی از بحث درباره ارسال اسلحه به ایران امتناع ورزیده گفتوگوها به بنبست کشیده شد.
حضور مک فارلین در تهران
ارتباط منوچهر قربانیفر با پنتاگون از طریق ژنرال اولیور نورث از مسئولان اطلاعاتی پنتاگون بود. مارس ۱۹۸۶ نورث و قربانیفر همدیگر را در پاریس دیدند. قربانیفر در این دیدار فهرستی از ۲۴۰ نوع اسلحه و قطعات تسلیحاتی را که فکر میکرد مورد نیاز ایران است به نورث داد. نورث به عنوان خریدار واسط به جان پویندکستر، مشاور امنیتی ریگان خبر داد زمان مناسب برای پرواز به تهران فرا رسیدهاست. قرار شد انجام این کار به عهده رابرت مک فارلین باشد. روز ۲۳ می۱۹۸۶ (۴خرداد ۱۳۶۵) مک فارلین و اولیور نورث همراه با چهار آمریکایی دیگر که احتمالا مامور سیا بودند، به همراه یک دلال اسرائیلی راهی ایران شدند. قربانیفر خبر ورود هواپیما و هیات آمریکایی را به مقامات ایران دادهبود. مک فارلین و هیأت همراه با گذرنامه ایرلندی به نام شون دولین وارد تهران شدند. هواپیمای آمریکایی به پایگاهی نظامی منتقل شد و مک فارلین مشاور سابق رئیسجمهور و چهار همراه سه ساعت و نیم در فرودگاه مهرآباد تحت نظر نیروهای ویژه سپاه بودند. این هیأت مورد استقبال هیچ مقام عالیرتبه ایرانی قرار نگرفت و پس از چند ساعت معطلی در هواپیما و فرودگاه به هتل آزادی منتقل شدند. همراهان مک فارلین، الیور نورث، هوارد تیچر، امیر ام نیر، جورج کیو، و فردی متخصص امور فنی، مخابرات و پشتیبانی معرفی شدهبودند و اعضای تیم مذاکرهکننده ایرانی فریدون وردی نژاد، از مسئولان حفاظت اطلاعات سپاه، نجفی، مصطفوی، سمیعی و کنگرلو بودند. مک فارلین خواستار دیدار با سران سه قوه بود ولی ایرانیها هیچ کدام علاقهای به گفتوگو نداشتند. هیات آمریکایی سه قبضه کلت، برای سران سه قوه، و یک کیک که به شکل کلید بود به همراه داشتند. قرار بود کیک کلیدی شکل در ضیافتی با مقامات ایرانی خورده شود و کلید قفل روابط دو کشور ایران و آمریکا باشد.
واکنش ایران به افشای سفر مک فارلین
پس از انتشار گزارش روزنامه لبنانی «الشراع» آقای هاشمی رفسنجانی با توصیه امام خمینی در مراسم ۱۳آبان در جمع دانشجویان به تشریح سفر مک فارلین و همراهانش به ایران ـ که بحران بزرگی برای دولت آمریکا ایجاد کرد ـ پرداخت. روز اول آذر، هشت نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با طرح سوالی از وزیر خارجه، خواستار توضیح وی درباره این ماجرا شدند؛ اما بیانات امام در این باره سبب شد آنها سؤال خود را پس بگیرند. امامخمینی در این باره فرمودند: «من امیدوارم شما توجه کنید به دنیا، توجه کنید به قدرت خودتان، نشکنید این قدرت را، دل ملت را نشکنید، هی تندرو، کندرو درست نکنید، دودستگی ایجاد نکنید، این خلاف اسلام است. ...رئیسجمهور آمریکا در این رسوایی باید عزا بگیرد و کاخ سفید تبدیل به کاخ سیاه شود گرچه همیشه بودهاست.»
در مذاکرات دو طرف چه گذشت؟
بر اساس گزارش نشریه داخلی اداره سیاسی سپاه، در اولین دور مذاکرات که به مدت دو ساعت برگزار شد، مک فارلین حضور خود در ایران را به منظور ایجاد پل ارتباطی بین دو کشور و خطر شوروی اعلام کرد و گفت آمریکا آمادگی دارد برای تامین برخی اقلام مورد نیاز به ایران کمک کند. بنابراین گزارش، در دور دوم مذاکرات که به مدت نیمساعت برگزار شد، مک فارلین اعلام کرد من در سطح وزیر هستم و انتظار دارم با مقامات تصمیم گیرنده ملاقات کنم در غیر این صورت میتوانید با کارمندان من صحبت کنید.ملاقات بعدی یعنی دور سوم مذاکرات بدون حضور مک فارلین با دیپلماتهای ایرانی انجام شد و شش ساعت طول کشید. در این جلسه بعد از بحثهای طولانی جلسه بدون هیچ توافقی به پایان رسید. در پایان جلسه هوارد تیچر برای جلب نظر طرف ایرانی، بخشی از تهدیدات شوروی سابق علیه ایران نظیر استقرار ۲۶ لشکر در همجواری مرزهای ایران را یادآور شد و به نقل از مک فارلین اعلام کرد:«با رئیس مجلس آقای رفسنجانی، آقای موسوی نخستوزیر و رئیسجمهور ملاقات خواهدکرد. آیا میتوانیم ترتیب یک ملاقات سری میان مک فارلین و رهبران شما را بدهیم.» سرانجام درخواست آمریکاییها به امام و مسئولان بلند پایه جمهوری اسلامی منتقل و ادامه مذاکرات تحت تاثیر نظر امام (ره) قرار گرفت که پس از شنیدن گزارش فرمودهبودند: «هیچ یک از مسئولان با آنها مذاکره نکنند.» به عقیده کارشناسان، به نظر میرسد این حرکت آمریکاییها در چارچوب ترسیم تصویری دوگانه از سیاست جمهوری اسلامی صورت میگرفت و امام (ره) با علم به این نکته مقامات جمهوری اسلامی را از مذاکره با هیات آمریکایی منع کردند. طی چهارمین و پنجمین دور گفتوگوها پیرامون موضوعاتی همانند راهکارها و موانع آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان، فروش سلاح به ایران، تهدیدات احتمالی شوروی سابق علیه ایران و پشتیبانی آن از عراق در جنگ و نحوه خاتمه جنگ و... تبادل نظر شد. در دور ششم مذاکرات به علت عدم دستیابی به نتیجه دلخواه برای هیات آمریکایی و ابراز تمایل آنها برای بازگشت، در حالی که هیات آمریکایی پیشنویس پیشنهاد خود برای تکامل تدریجی روابط را تسلیم کرده بودند، گذرنامه خود را دریافت کردند. در آخرین دور گفتوگو که در روز هفتم خرداد ۱۳۶۵ برگزار شد، مک فارلین با اظهار تاسف به اینکه فرصت مهمی را از دست دادهاست، بر شکست تاکتیک فشار و دیپلماسی و حربه چماق و هویج واشنگتن در قبال ایران در این واقعه، مهر تایید زد.