آنها پیشتازان هنری کشور در مواجهه با این رویداد تلخ بودند و با همان صداقت، دقت و سرعت همیشگی توانستند فریادهای مظلوم را که از یکسو زیر رگبار موشک و از سوی دیگر بمباران اخبار کذب و دروغ محو شده بودند به گوش آزادیخواهان جهان برسانند. در ارتباط با جایگاه شعر در آگاهیبخش به وضعیت مردم در غزه، گفتوگویی با محمدمهدی سیا، چهره هنر انقلاب اسلامی ۱۴۰۱ انجام دادیم. سیار که دارای مدرک دکترای فلسفه از دانشگاه تربیت مدرس است، نخستین کتاب خود را سال ۱۳۸۸ با عنوان «بیخوابی عمیق» در انتشارات سوره مهر منتشر کرد. او با اشعار کلاسیک این اثر، جایزه سرو بلورین جشنواره بینالمللی شعر فجر را در سال ۱۳۸۷، پیش از چاپ کتاب، از آن خود کرد. او سپس در سال ۱۳۸۹، مجموعه غزل «حقالسکوت» را در انتشارات فصل پنجم منتشر کرد و با این کتاب توانست جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را در دوره بیستونهم آن بهدست آورد. ضمن آنکه ترانههای او را خوانندگانی مانند نیما مسیحا، سالار عقیلی، محمد معتمدی، فریدون بیگدلی، حامد زمانی و نیز مداحانی نظیر صادق آهنگران و میثم مطیعی اجرا کردهاند. با او در خصوص جایگاه شعر در حماسه غزه به گفتوگو نشستیم:
پس از عملیات طوفانالاقصی و حماسه بینظیر جبهه مقاومت در برابر اسرائیل، شعرا جزو اولین گروه از هنرمندان بودند که نسبت به این رویداد واکنش نشان دادند. علت این تعهد چیست. این دغدغه هنری که نتیجهای قاطع در دفاع از مظلوم به حساب میآید از کجا نشات میگیرد؟
واقعیت این است که شاعر اگر در چنین وقایعی سکوت کند عجیب است! طبیعت و ذات شاعری این است که در لحظات رخداد چنین وقایع و تحولات اجتماعی حساس باشد و اگر غم بزرگی بر جامعه بشری وارد شد یا فاجعه بزرگی رخ داد نسبت به آن واکنش نشان دهد. در اینگونه مواقع شاعر نمیتواند ساکت باشد. به ویژه آنکه به لطف خدا در سرزمین ما که سرزمین شعر و ادب هم هست این دادخواهی و همراهی با مظلوم جزو تار و پود همیشگی ما بوده و با همین پیشینه امروز هم میبینیم این اتفاق میافتد. این رویه با قدرتی که بعد از انقلاب در شعر اجتماعی به وجود آمد وسعت یافت و امروز شاعران نسبت به وقایع اجتماعی ساکت نمینشینند. لذا در پاسخ به سؤال شما باید اینگونه گفت که شعر ادراک دردها و رنجها و حماسههاست و اگر شاعر شعری بگوید وفعالیت داشته باشد و سکوت نکند نمیشود دنبال علت بود؛ اما اگر شاعری سکوت کرد واقدامی نکرد باید این سؤال را مطرح کرد و دنبال علت بود.
من این سؤال را از این جهت پرسیدم که هنرمندان رهبران فکری جامعه هستند و عموم مردم به کلام و عملشان اعتماد دارند و به آنها احترام میگذارند. به عقیده شما آیا هر هنری قدرت تاثیرگذاری دارد؟
بهنظر من درخصوص تاثیرگذاری هنرمندان، همان بهتر و بایستهتر این است که در همان تخصص هنریشان فعال باشند و اثر هنری خلق کنند و بهعبارت بهتر، هنرمندانه واکنش نشان دهند. با ورود فضای مجازی، رسم شده که خیلی از هنرمندان در چنین وقایعی به واکنش در حد یک جمله یا بازنشر یک عکس اکتفا کنند. اینها اقدامات خوبی است اما بهنظرم کافی نیست چون همه مردم میتوانند اینگونه واکنشهای را داشته باشند و غم خود را ابراز کنند و باید یک تفاوتی بین هنرمند و غیرهنرمند قائل بود. او باید با هنرش کاری کند تا گستره زمانی و محدوده مخاطبی بیشتری را با آن مسأله درگیر کند. برای شاعران اینکار شاید راحتتر باشد چون شعر میگویند و هنرشان منوط به یک کار جمعی و گروهی و هزینهبر آنچنانی نیست. ولی از این جهت شاعران راحتتر میتوانند هم هنرشان و هم عکسالعمل اجتماعی و فرهنگیشان را داشته باشند ولی بهنظرم اهالی موسیقی نیز باید موسیقی زنده و پویا داشته باشد. خوانندهای که زنده است و در جامعه نفس میکشد باید تیم خودش را جوری همراه کند که در چنین شرایطی عکسالعمل بجا و مناسبی داشته باشد و آثار هنری خوبی تولید کند. همینطور کسانی که در هنرهای نمایشی، سینما و... فعال هستند هم باید این قدرت و شجاعت را پیدا کنند که اقدامات ارزشمندی را انجام دهند. مثلا الان که غزه زیر بمباران است باید دهها تئاتر همدلانه روی صحنههای کشور و جهان داشته باشیم. کسانی که میتوانند با فرمهایی در دسترس در تئاتر با بیان نمایشی، اتفاقات هنری رقم بزنند. لذا هنرمندان ضمن اینکه نباید از عکسالعملهای معمولی دریغ داشته باشند، باید یک حرکت هنری نیز در برنامه بگذارند. مجموعه اینهاست که دایره سکوت را میشکند و به نوعی بیانگر وجدان جمعی بشریت میشود. در مقاومت غزه و جنایاتی که رژیمصهیونیستی انجام داد، وجدان جمعی تمام انسانهای کره زمین مجروح و شرمسار است و این مجروحیت و شرمساری به این راحتی التیام نخواهد یافت.به عقیده من، هم این مطالبه و هم مطالبه بعدی که انشاءا... پس از پیروزی مقاومت و با به محاکمه کشاندن جانیان صورت میگیرد، باید هنرمندان ورود جدی داشته باشند. امیدوارم سربازان این رژیم منحوس با پایان این حماسه، در دادگاهی کاملا شفاف، علنی و جهانی محاکمه شوند و چه بهتر که بهدست خود نیروهای مقاومت بیفتند و توسط آنها محاکمه عادلانه صورت گیرد.
درعصرحاضر جامعه بشری با یک بمباران خبری رسانههای غربی روبهروست؛ رسانههایی که بهواسطه قدرت و هزینه زیاد، گستره جغرافیایی وسیعی را به خود اختصاص دادهاند و با دروغپراکنی، امکان اطلاعرسانی صحیح و درست را نمیدهند. در آن سوی میدان ما هنرمندانی را داریم که از دیرباز مورد اعتماد و احترام مردم بودند. بهعقیده شما آیا در جدال میان هنر و رسانه، هنرمندان توانایی ایستادگی در برابر این هجمه و دروغپراکنی را دارند؟
ببینید، همانطور که در سؤالتان عنوان کردید هنرمندان مورد اعتماد و احترام مردم هستند و چون ارتباط بیواسطهتر و وجودیتری با مردم دارند، همیشه میتوانند فراتر از رسانه عمل کنند. شاید یک خبرگزاری یا رسانه غربی با بمباران اخبار، روح و روان مردم را تسخیر کند اما یک اثر هنری در قالب یک شعر، یک نقاشی، یک کاریکاتور و... به تنهایی جمعبندی هزاران خبر است. در یک کاریکاتور مفاهیمی عنوان میشود که در همه آن خبرها نیست و این وجه غالب هنر است. کاری که رسانه میتواند بکند، تولید خبر است اما یک شعر بهراحتی میتواند هزاران خبر دروغ را برملا کند. این قدرت در هنر هست. من شرایط حال را فروپاشی رسانههای کذاب میدانم؛ رسانههایی که نگاه خود و هدف خود را بر دروغپراکنی، جهتگیریهای نادعادلانه، معیارهای دوگانه و... بنا کردهاند. این رسانهها در چنین شرایطی چنان کم میآورند که من بجد مطمئنم که کارگزاران، خبرنگاران، مجریان و همه دستاندرکارانشان از درون خودشان را شماتت میکنند، در درون با یک بحران بزرگ مواجهند و اگر انسانیت آنها نمرده باشد دچار بیماریها و رنجهای دائمی روانی خواهند شد.
این روزها اشعار زیادی هم در داخل و هم بیرون کشور از شاعران مقاومت منتشر شد.فکر میکنید این اشعار توانستهاند عمق حماسه عملیات طوفانالاقصی و نیز عمق فاجعه این روزهای این نقطه جغرافیایی را به مخاطب انتقال دهند؟
به عقیده من، اینکه به این رویداد شاعران زیادی واکنش نشان میدهند اتفاق کوچکی نیست. فراموش نکنیم آنچه که الان تجربه میکنیم دستمایه کار هنری برای سالهای سال خواهد بود. برای یک هنرمند، در طول حیاتش چندبار از این اتفاقات میافتد که یک جمع کوچکی چنین قهرمانی در برابر ظلمی که به آنها میشود کرده باشد، چقدر در تاریخ اینگونه حوادث را داریم؟ اینکه در عملی جنایتکارانه در چند روز ۱۰هزار انسان بیگناه با موشکباران و بمباران به شهادت میرسند این موضوع میتواند سالها سوژه سینما، موسیقی، شعر، ادبیات، رماننویسی و... باشد و غبار زمان آن را به فراموشی نمیسپارد. آثاری که در لحظه به وجود میآیند داغی و حرارت خوبی میتوانند داشته باشند. البته اشعاری که سروده میشوند بعدا غربال خواهند شد و حتما اشعاری که ویژگیهای ادبی و کیفی و معیارهای فنی را هم بیشتر دارند ماندگار خواهند شد. اما این واقعه در ذهن هنرمندان و شاعران تهنشین خواهد شد و بعدا هم اشعاری سروده خواهد شد که ممکن است آنها نیز از جهاتی برتری داشته باشند.
اسرائیل بر همه حوزههای رسانهای متمرکز است و سرمایهگذاری زیادی برای جعل صهیونیست کرده است. از رسانههای قدرتمند غربی گرفته تا فیلم، انیمیشن، موسیقی و حتی بازی، ما شاهد حضور جدی آنها هستیم اما در شعر، عموما سرمایهگذاری خاصی نشده است. آیا اینکه ما در شعر مقاومت شاعران خوب و توانایی داریم در این جدال، یک امتیاز محسوب میشود یا خیر؟
من در این خصوص اطلاعات کاملی ندارم و مسلط نیستم اما به هرحال سرزمینهای اسلامی سرزمین شعر و کلام هستند؛ چه زبان عربی و چه فارسی را با شعر و شاعران بزرگی میشناسیم و این میراث همچنان نیز ادامه دارد. ضمن اینکه شعر یک صداقت و لطافتی میخواهد که قطعا با روح ظالم و قاتل سازگار نیست. قاتل و ظالم شاید در پروپاگاندا موفق باشد اما در هنر موفق نخواهد بود، چون کارشان با ظلم و دروغ عجین شده و در نهایت هم جذابیتی نخواهند داشت.
به نظر شما قالب شعری که زبان گویاتری برای بیان این حادثه باشد داریم یا هر قالبی میتواند تاثیری داشته باشد؟
بستگی به شاعر و روح شاعر دارد که آنچه که میبیند براساس تجربه و مهارت خودش در کدام قالب بیان کند. امروز بیشتر ما غزل و ترانه میشنویم و فکر میکنم قالبی که کمتر ظهور میکند و جا دارد بیش از اینها توجه شود قالب شعر نو، نیمایی و سپید است. در دورههای گذشته مشابه مثل جنگ ۲۲ روزه، جنگ ۸ روزه و جنگ ۳۳ روزه، شاعران سپیدسرا، شعرهای بسیار خوبی منتشر کردند و فکر میکنم امروز هم جا دارد این اتفاق بیفتد و صرفا در قالبهای کلاسیک محدود نمانیم با توجه به اینکه شعرهای سپید قابلیت ترجمه بیشتری هم میتواند داشته باشد.
کودک غزه سؤال کرد بیدار شد جهان؟
محمد مهدی سیار در حال نوشتن چند شعر جدید درخصوص مظلومیت مردم غزه است.جدید ترین شعر او این دو بیتی است:
فواره زد به چهره مبهوت آسمان
آتشفشان خون، تن سرخ کبوتران
مژگان نیمسوختهاش را که بست، باز
کودک سؤال کرد که: «بیدار شد جهان؟»