پوران درخشنده سالهاست با ساخت فیلمهایی چون رابطه، پرنده کوچک خوشبختی، هیس! دخترها فریاد نمیزنند و...ثابت کرده کارگردانی دغدغهمند در ارتباط با نوجوانان است. با توجه به روز دانشآموز، با این فیلمساز همراه شدیم تا از نیازهای نوجوانان امروز بگوید. او همچنین در این مصاحبه نسبت به کشتار بچهها و زنان و کودکان که در غزه در حال وقوع است، واکنش نشان داد و این کار را هدف گرفتن انسانیت از سوی رژیم اشغالگر قدس دانست.
شما بیش از هر هنرمند و فیلمساز دیگری با قشر نوجوان در ارتباط بودید؛ چه چیزی را لازمه تعالی این قشر میدانید و از نظر شما جوان و نوجوان امروز به چه چیز احتیاج دارد؟
جوان و نوجوان امروز ما کودک دیروز بوده است و او به توجه خانواده، جامعه و مدرسه نیاز دارد و همه این نهادها باعث آگاهی او میشود. اگر نوجوان و دانشآموز امروز آگاهی و اعتماد به نفس به دست بیاورد، از هر نیازی که زیادهطلبی محسوب میشود، مستقل خواهد شد و روی پای خود میایستد و برای آیندهاش فکر میکند. نوجوان و جوان امروز ما نیاز به این دارد که خود را حرکت دهد تا آینده را برای خود ترسیم کند. به طور طبیعی، مردم جامعهای که جوانان آگاه و سرشار از اعتماد به نفس دارد، آینده خوبی را رقم میزنند. این مهمترین موضوعی است که میتوانیم به آن توجه کنیم و در کنار آن آگاهی باید در این قشر تقویت شود. در واقع، بچهای را که از ابتدای زندگی درون خانواده تربیت میکنیم، همه چیز مانند خوبی، بدی و اعتماد نفس را به او یاد میدهیم.
آگاهی بخشی به نوجوانان از نظر شما چه تعریفی دارد؟
آگاهی دادن به معنای شناخت درست است و این شناخت درست نهفته در منش و کردار ماست که او آن را برداشت و از بچگی به آن نگاه میکند. اگر به کودکان و دانشآموزان محبت کنیم یا چیزهای بدی مانند حسادت، بیاعتمادی را به شکل ناخودآگاه به او منتقل کنیم، او یاد میگیرد. وقتی کودک یا دانشآموز امروز ما با مشکلی روبهرو میشود و از این موضوع ناراحتیم، متوجه نیستیم ریشه این مشکلات از کودکی بوده است. منِ مادر یا معلم معمولا وقتی یک دانشآموز انتهای کلاس را ساکت میدیدم، سعی میکردم با او رابطه برقرار کنم. بنابراین؛ همه چیز وابسته به آگاهی درست دادن به بچهها و دانشآموزان است و مهمترین مسأله اعتماد به نفس است. جوان ما نیاز به اعتماد به نفس دارد تا به سوی آیندهای بهتر حرکت کند.
با توجه به اینکه شما یک کارگردان فعال در زمینه ساخت فیلمهایی مرتبط با نوجوانان و دانش آموزان هستید؛ فکر میکنید چه آثاری میتوانیم برای نسل نوجوان بسازیم که منشأ اثر باشد؟
جلب قشر نوجوان و دانش آموز امروز با توجه به اینکه در انحصار رسانههای مختلف قرار گرفته، بسیار سخت است و به طور تقریبی میتوانیم، بگوییم در حال حاضر چیزی - محصول فرهنگی - برای ارائه به این قشر نداریم. به نظرم لازمه کار برای هر مقطع سنی، شناخت نیاز آنهاست؛ بنابراین، کسی که برای بچهها و دانشآموزان فیلم میسازد یا معلمان و پدر و مادرها، نیاز دارند این قشر را بهتر بشناسند؛ اشاره و تأکیدم روی شناختن، شناخت درست است.
اکثر اوقات موضوع آموزش به نوجوانان، جزو تأکیدهای شما در هر گفتوگویی به حساب میآید، دلیل این میزان تأکید روی نقش آموزش چیست؟
دلیل تأکیدم این است که وقتی این آموزش را به درستی به فرزند منتقل کنیم، هنگام بزرگسالی دیگر توجهش را هرچیزی جلب نمیکند، چون برای انجام هر کاری دلیلی برای خود پیدا میکند و سعی میکند نسبت به پدیدههای مختلف تحلیل خاص خود را داشته باشد و از خود بپرسد که آیا میتواند به آن نزدیک یا دور شود؟... به عبارتی، فرد جذب چیزهای بیخود نمیشود و جذب چیزی که نیاز دارد، میشود؛ پس سعی کنیم نیازها را از کودکی بشناسیم و بچهها را برای آینده تربیت کنیم و این خیلی سخت است. ما نیاز به آموزش داریم و متأسفانه هزینه زیادی را بابت آموزش پرداخت نمیکنیم. در بودجه کل مملکت ما باید بخشی را به عنوان آموزش در نظر بگیرند و اولین کسانی که این دوره آموزشی را باید بگذرانند، خانوادهها هستند.
نوجوانان امروز در محاصره رسانهها هستند، چطور میتوانیم نیازهای این قشر را بشناسیم؟
شناخت نیازهای فرزندان و نوجوانان با توجه با انبوه اطلاعاتی که در شبانهروز به آنها میرسد، خیلی سخت است. بنابراین، اگر آموزش درستی باشد، فرزندان و دانشآموزان خودشان انتخاب میکنند. به خصوص؛ این شرایط برای دانشآموزان و نوجوانانی که در دوره بلوغ قرار گرفتهاند، دشوارتر است. شاید فرزندآوری ساده به نظر میرسد؛ اما تربیت فرزندان خیلی سخت است. همیشه گفتم که برای فرزندآوری باید کارت دعوت بفرستیم و همانطور که آدمها را به یک مهمانی دعوت میکنیم، بچهها را هم باید دعوت کنیم؛ یعنی خودمان باید وسایل این مهمانی وآمدن را مهیا کنیم و بدانیم وظیفهسختی بهدوش داریم؛ بنابراین، باید بخواهیم وعاشق باشیم تا این خواستن وعشق به ما کمک کند که فرزندانخوبی را تربیت کنیم. معتقدم انرژیفرهنگی کشور را باید صرفنوجوانان کنیم.
رژیم صهیونیستی نسل آینده فلسطین را هدف گرفته است
دیگر اعصابی با دیدن کشتار کودکان و زنان در غزه برایم نمانده است. وقتی این کشتار را میبینم، نمیدانم اسم این آدمهایی که همنوع خود را میکشند، چه باید بگذاریم؟... جنگ در حال ویران کردن انسانیت است. یک کلمه خشن انسان را تباه و ویران میکند؛ وای به حال روزی که سر انسانها، بچهها و زنان بمب بریزند و انسانیت را هدف قرار دهند. کسی که چنین کاری انجام میدهد، انسان نیست، چون به قدرتی فکر میکند که انسانیتی در آن وجود ندارد. دنیا شاهد یک نسلکُشی در غزه است و کودکانی که باید کشورهای خود را در آینده بسازند، در حال نابود شدن هستند. این جنایات غیرقابل تحمل است. هرانسانی در این شرایط باید این انگیزه و احساس را داشته باشد که انسانهای بیگناه دیگر را از بین نبرد. وقتی فردی بداند در حال نشانه گرفتن انسانیت است، هیچ وقت این تفکر در ذهنش که بخواهد انسان دیگری را بکشد، شکل نمیگیرد؛ آخر به چه قیمتی؟...همیشه برایم این سؤال مطرح میشود که هرچیزی به چه قیمتی و باید به قیمت آن فکر کرد.به نظرم سینما میتواند در این رابطه روشنگری کند . بنظرم سینماگران ما در حوزه جنگ و خشونت و بیان درد دل مردم غزه حرف برای گفتن دارند. دردولتهای قبل از من خواستند که فیلم در این رابطه بسازم و من هم اعلام آمادگی کردم. البته باید دوستان شرایطش را هم فراهم میکردند که نکردند. اما بدانید که پای حرفمان برای ساختفیلم درباره مردم غزه و فلسطین هستیم. حداقل کاری که میتوانیم انجام دهیم، رساندن صدای غربت مردمغزه بهویژهکودکان آنسرزمین است. زورآزمایی با کودکان وزنان بیدفاع غزه، درحقیقت اسرائیل و جنگطلبان را ضعیف وحقیر میکند.