با اعلام غصب سرزمینهای فلسطین در سال ۱۹۴۸ م/۱۳۲۷ ش توسط یهودیان صهیونیست، موقعیت بهدست آمده را مغتنم دانسته و کشتار زنان و کودکان معصوم ساکن در این سرزمین را به کارنامه خود افزودند. در طول این سالها که از شکلگیری دولت غاصب اسرائیل میگذرد، یکی از اهداف آنها کشتار زنان و کودکان بود. بهطوری که هنوز حافظه تاریخی جامعه ملل، جنایت و کشتار صهیونیستها در حمله به اردوگاه فلسطینیها در صبرا و شتیلا واقع در بیروت غربی سال ۱۹۸۲ م را از یاد نبرده است. یا بمباران شهر بیروت و کشتار زنان و کودکان در سال ۲۰۰۶ م که در نهایت منجر به شکست اسرائیل و پیروزی حزبا... لبنان گردید. صهیونیستهای غاصب پساز آن که دیدند حریف حزبا... نخواهند شد، تلاش کردند با کشتار زنان و کودکان سال ۲۰۰۸ م در باریکه غزه انتقام آن شکست را بگیرند، این اتفاق هم نیفتاد؛ اسرائیل در کمتراز ۲۲ روز شکست را پذیرا شد و تن به آتشبس داد. این شکستهای پیدرپی زخمی بر صهیونیستها شد که برای تسکین آن هر از چندی دست به کشتار مردم باریکه غزه زدند.
این جنایتها و کشتار بیحد باعث گردید که جوانان این سرزمین برای تنبیه غاصبین سرزمین مادری خود، روز ۱۵ مهر سال جاری در یک یورش غیرمنتظره تحت عنوان طوفانالاقصی زمینه اخراج یهودیان غاصب را از سرزمین فلسطین مهیا سازند.
در طول این سالها فرقه بهاییت دیروز و سازمان تشکیلاتی امروز همچون یک بازوی کارآمد و متحد در کشتار مردم بیدفاع فلسطین بهویژه زنان و کودکان بیگناه در کنار صهیونیستهای جنایتکار قرار دارد. پس از جنگ ششروزه اعراب و اسرائیل در سال ۱۳۴۶ ش، بهاییان علاوهبر تبلیغ به نفع اسرائیل، فعالیت زیادی برای جمعآوری پول و خرید مایحتاج برای کمک به ماشین جنگی اسرائیل کردند. «.. مبلغی در حدود ۱۲۰ میلیون تومان بهوسیله بهاییان ایران جمعآوری گردید و تصمیم دارند این مبلغ را در ظاهر به بیتالعدل در حیفا ارسال نمایند. ولی منظور اصلی آنها از ارسال این مبلغ، کمک به ارتش اسرائیل است.» از اینرو سازمان بهاییت یکی از مهمترین کانونهای ارتباطی و جمعآوری اطلاعات در کشورها بهویژه کشورهای اسلامی است.
ارتباط سازمان تشکیلاتی بهاییت و صهیونیستها
با اعدام علیمحمد شیرازی، معروف به باب و بنیانگذار بابیت در تبریز، میرزا حسینعلینوری، جانشین خودخوانده باب، مدعی هدایت بابیها گردید. وی با ورود به عکا، به فعالیتهای خویش وسعت بخشید، اما به دلیل محدودیت فعالیت از سوی حاکمان منطقه چندان تحرکی نداشتند. زیرا این شهر تا پایان جنگ جهانی اول جزو منطقه تحت حکومت عثمانی بود. با فروپاشی دولت عثمانی، بهعلت علاقهمندی بهاییان و صهیونیستها، فعالیت آنان فزونی یافت. با گذشت زمان بهعلت وجود اشتراک منافع دو طرف، آرام آرام پیوندها عمیقتر گردید.
رابطه علنی بهاییان و غاصبان سرزمین فلسطین به بعد از جنگ جهانی اول بازمیگردد. پس از مرگ بهاءا... هدایت و مدیریت بهاییان برعهده عباس افندی، معروف به عبدالبهاء، فرزند ارشد وی قرار میگیرد. وی در فلسطین بهویژه عکا، اقدام به جاسوسی به نفع انگلیس کرد، زیرا مأموران انگلیسی برای تحقق اهداف خویش نیاز به افراد جاسوس و هماهنگ با نقشههای آنان در جهت نفوذ یا احیانا ایجاد آشوب داشتند. در اواخر جنگ که آرتور جیمز بالفور اعلامیه مشهور خود در باره تشکیل «وطن ملی یهود» در فلسطین را صادر کرد، دولت عثمانی که به روابط پنهانی عبدالبهاء و انگلستان پیبرده بود، تصمیم به اعدام وی گرفت. لرد بالفور که وزیر خارجه انگلیس بود، در تلگراف فوری به نیروهای انگلیسی مستقر در منطقه دستور داد که سریعا برای حفظ جان عبدالبهاء و دوستان وی اقدام کنند.
معامله ملت فلسطین با انگلیسیها
از اینرو پس از پایان جنگ، ژنرال آلنبی (فاتح سرزمین قدس) از طرف دولت انگلیس عبدالبهاء را مفتخر به دریافت لقب سلطنتی «سِر» میکند. عبدالبهاء هیچگاه خوشحالی خود را از تسط انگلیس بر خاک فلسطین پنهان نکرد و در لوح هایی که برای دیگران ارسال میکرد، دولتمردان انگلیسی را در اینباره ستایش میکرد. از سوی دیگر حمایت انگلیس از این جریان استعماری بیدلیل نبود، زیرا آنها مهره خوبی برای کمک به یهودیان در استقرار آنها در فلسطین بودند.
با مرگ عباس افندی (عبدالبهاء)، شوقی، نوه وی جانشین پدربزرگش شد. وی نیز همچون اجدادش کوشید تا عنصر مطلوبی برای استعمار در منطقه غرب آسیا باشد. در دوران حیات وی، دولت صهیونیستی اسرائیل غاصب تشکیل شد که در همان روزهای اول، طی نامهای آن را وعده الهی که محققشده دانست. وی در ۱۴ جولای ۱۹۴۷، طی نامهای به رئیس کمیته رسیدگی به مسأله فلسطین، از علایق مشترک تشکیلات بهاییت و صهیونیسم به فلسطین تأکید میورزد و ضمن مقایسه منافع بهاییت با مسلمانان، مسیحیان و یهودیها در فلسطین، نتیجه میگیرد که «تنها یهودیان هستند که علاقه آنها نسبت به فلسطین تا اندازهای قابل قیاس با علاقه بهاییان به این کشور است؛ زیرا که در اورشلیم، بقایای معبد مقدسشان قرار داشته و در تاریخ قدیم، آن شهر مرکز مؤسسات مذهبی و سیاسی آنان بوده است...»
خوشحالی از شکلگیری یک دولت اشغاگر
در ۱۴ می ۱۹۴۸ (یومالنکبه) که قیمومیت انگلیس بر کشور فلسطین به اتمام میرسد و در همان روز تأسیس دولت اسرائیل اعلام میشود، شوقی در پیام نوروز سال ۱۰۸ بدیع/ ۱۳۳۰ ش نظر مثبت خود و قاطبه بهاییان را درخصوص تأسیس اسرائیل اینچنین تصریح میکند: «.. مصداق وعده الهی به ابنای خلیل و وُرّاث کلیم، ظاهر و باهر و دولت اسرائیل در ارض اقدس، مستقر و به استقلال و اصالت آیین «بهایی» مقر و به ثبت عقدنامه بهایی و معافیت کافه موقوفات» بهایی در عکا و جبل کرمل و لوازم ضروریه بنای مرقد باب «از رسوم» یعنی عوارض و مالیات «دولت» و اقرار به رسمیت ایام تعطیلی بهاییان «موفق و مؤید» شده است. وی همچنین تأسیس دولت یهود در سرزمینهای اشغالی فلسطین را از پیشگوییهای عبدالبهاء میشمارد.
در مجله اخبار امری ارگان تشکیلات بهاییت احساسات بنگوریون، نخستوزیر اسرائیل درخصوص صمیمیتی که میان رژیم غاصب اسرائیل و قاطبه بهاییان، وجود دارد را اینگونه آورده است: «با نهایت افتخار و مسرت، بسط و گسترش روابط بهاییت با اولیای امور دولت اسرائیل را به اطلاع بهاییان میرسانیم و در ملاقات با بنگوریون نخستوزیر اسرائیل، احساسات صمیمانه بهاییان را برای پیشرفت دولت مزبور به او ابراز کردند و او در جواب گفته است: از ابتدای تأسیس حکومت اسرائیل، بهاییان همواره روابط صمیمانه با دولت اسرائیل داشتهاند.»
سرزمین اشغالی مرکز اصلی مدیریت جامعه بهایی
به همین دلیل است که بهاییان هم سرزمین فلسطین را بهعنوان مرکز اصلی مدیریت جامعه بهایی قرار دادهاند. دولت اسرائیل نیز اولین دولتی بود که بهاییت را بهعنوان یک دین رسمی به رسمیت شناخت و برای اولینبار نام ارض اقدس که منظور اسرائیل است از زبان شوقی شنیده شد. او در کلامی به دوستان خود میگوید: «.. دوستان من! شما نیز مانند من به این اراضی (اسرائیل) مسافرت کنید و در این ارض مقدس (اسرائیل) از روائح طیبه بهرهور شد.» این موضوع میتواند به نوعی کینهتوزی و انتقام از مسلمانان محسوب شود. شوقی با استفاده از اختلاف میان مسلمانان و یهودیان که ریشه در تاریخ دارد استفاده کرد و سرزمین فلسطین اشغالی را بهعنوان مرکز اصلی و کعبه آمال بهاییان قرار داد و دولت یهود را پناهگاه جهانی این سازمان تشکیلاتی قرار داد. دشمنی دیرین یهودیان نیز به این موضوع شدت بخشید.
به دلایل ذکر شده است که شاهدیم سازمان تشکیلاتی بهاییت در جنگها و نبردهای اسرائیل علیه مسلمانان همواره از اسرائیل غاصب جانبداری کرده و علیه مسلمانان تبلیغ کرده است. نیاز اسرائیل به اطلاعات و اخبار از کشورهای اسلامی، سبب شده است که بهاییان به کمک آنها بیایند؛ چنانچه اگر کشورهای اسلامی موفق به قطع رگ حیات اسرائیل شوند، منافع بهاییت نیز معرض خطر قرار خواهد گرفت. یهودیان که مستأصل از کمبود اطلاعات از رقیب بودند، یهودیان بسیاری، خود را یهودی بهایی شده معرفی کردند تا به این وسیله بتوانند از موجودیت اسرائیل حمایت کنند.
جاسوسان صهیونیست
تلاش جدی بهاییان در کسب اطلاعات و جاسوسی، در جهت منافع اسرائیل سبب شد تا کشورهای عربی موضعی علیه بهاییت داشته و با شناسایی شرکتها و مجتمعهای صنعتی و اقتصادی که با آمریکاییها، اروپاییها که در جهت منافع اسرائیل فعال بودند را جهت تحریم هر نوع معامله و همکاری اقتصادی اقدام کنند. همچنین آنها مقرر کردند دولتهای عربی از فعالیت تشکیلات بهاییت و تشکلهای مرتبط با آنها جلوگیری کنند، زیرا برای زمامداران کشورهای عربی مسلم شد که صهیونیستها پشت این تشکیلات پنهان شدهاند.
اگر به تحولات منطقه غرب آسیا بهویژه جنایات اسرائیل علیه مردم کشورهای اسلامی داشته باشید ملاحظه میشود که هیچگاه تشکیلات بهاییت علیه کودککشیهای غاصبان سرزمین اشغالی فلسطین مواضعی علیه اسرائیل نداشته است، بلکه برعکس بهدنبال سرپوش نهادن بر این اعمال است. از جمله این جنایات میتوان به حمایت شبکه تلویزیونی منوتو وابسته به سازمان بهاییت از کشتار کودکان و زنان غزه در بیمارستان المعمدنی اشاره کرد.
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد