رژیم صهیونیستی همواره تلاش میکند تا روایتی غیرواقعی از مسأله فلسطین به مردم جهان ارائه دهد و زمانی که خبرنگاران حقایق را بیان میکنند، یا بازداشت یا با گلوله جنگی کشته میشوند. نظامیان این رژیم به دفاتر خبرنگاران در کرانه باختری و سراسر فلسطین یورش میبرند، خبرنگاران و کارکنان را بازداشت و تجهیزات را مصادره و مانع از ادامه کار آنها میشوند.
کتاب «اسرائیلی که من دیدم؛ نه صلح، نه حرف اضافه!» حاصل مشاهدات عاطف حزین، خبرنگار مصری است که در سال ۱۹۹۶ به فلسطین اشغالی سفر کرده و هم در شهرهای صهیونیستنشین (از قبیل تلآویو) حضور یافته و هم در شهرهای فلسطینینشین (مانند غزه). او که به تعبیر خودش برای «شناخت آینده روند صلح» راهی سرزمینهای اشغالی شده، در طول سفر، هم با شخصیتهای سیاسی فلسطینی و غیرفلسطینی و هم با مردم عادی دیدار و گفتوگو داشته و مشروح این گفتوگوها را در کتاب خود درج کرده است. به این ترتیب، با خواندن کتاب او، شناختی دقیقتر از آنچه در سرزمینهای اشغالی میگذشته بهدست خواهیم آورد.
کتاب اسرائیلی که من دیدم؛ نه صلح، نه حرف اضافه! برای کسانی که در صحنه جنگ حضور دارند (اعم از جنگ نظامی، سیاسی، فرهنگی یا اقتصادی) و یکی از مهمترین مسائلشان که همان شناخت دشمن است میتواند خیلی کاربرد داشته باشد. «دشمنشناسی» از حیاتیترین کلیدهای موفقیت در نبرد بهشمار میرود و این بر کسی پوشیده نیست. آنچه اهمیت این کتاب را بیشتر میکند، این است که دشمنشناسی تبدیل به کلیدواژهای شده برای کسانی که بعضا در پی ارضای غریزه «خیالبافی» یا حتی غریزه «فحاشی» خود هستند. نگاهی به «بعضی» از کتابهای دشمنشناسی نشان میدهد که در این آثار، بسیاری از دوستان، یا دستکم افراد بیطرف، «دشمن» تلقی شدهاند و از آن گذشته، در شناخت آنها هم تنها چیزی که رخ نداده، «شناخت» است.
رژیم صهیونیستی بدون تردید در حال حاضر بزرگترین دشمن ما در صحنه منطقهای و به یک معنا، در صحنه جهانی بهشمار میرود؛ دشمنیای که تمامی ابعاد و عرصهها را دربرگرفته است. این دشمنی نه تنها یک دشمنی دینی و سیاسی، بلکه حتی یک دشمنی ملی است و این باید قاعدتا برای کسانی که به بُعد ملیگرایانه توجه دارند نیز حائزاهمیت باشد. راههای مختلفی برای شناخت این دشمن وجود دارد اما شاید یکی از بهترین راهها، بررسی چیزهایی باشد که خود صهیونیستها درباره خود گفته و نوشتهاند یا کسانی با حضور در بین آنها یا مناطق تحت سیطرهشان، قلمی کردهاند. طبعا مورد دوم، بیشتر شکل سفرنامه یا خاطرات خواهد داشت و بدیهی است، علاوه بر تأمین هدف پیشگفته، خالی از جذابیت هم نخواهد بود.
راوی بهوضوح، به خط سازش (یا به تعبیر طرفداران این خط، روند صلح) علاقهمند است. روشن است اگر کسی که چنین رویکردی نداشته باشد، اجازه ورود به خاک فلسطین را به او نخواهد داد تا سفرنامه این سرزمین را به ارمغان بیاورد؛ بنابراین این کتاب، بلکه هر کتاب دیگری هم در این عرصه بهدست آوریم، توسط کسانی نوشته شده که در سودای ذهن، با موجودیت رژیم صهیونیستی مشکلی ندارند و حاضرند در قبال چند امتیاز معدود (که باید حقیقتا از آن با عبارت شندرغاز یاد کرد!) بقای این رژیم را در بخش عمده فلسطین به رسمیت بشناسند. زمان سفر راوی به بیش از ۲۰ سال پیش بازمیگردد اما این مطلب نیز خللی به اهمیت کتاب وارد نمیکند. از طرفی کتاب مبتنی بر تاریخی محسوس میشود و طبعا در متون تاریخی، شناخت گذشته مدنظر است و از این حیث قدمت متن از قیمت آن نمیکاهد. از طرف دیگر، در کتاب، سخنان کسانی را میخوانیم که در همان سالها دل به صلح داده بودند و رویای صلح به ملت خود میخوراندند و حالا با گذشت ۲۰ سال بهخوبی میتوان دید آیا آن حرفها و وعدهها حقیقت داشت و تحقق یافت یا آنکه عشری از اعشار محقق نشد و اهمیت این مسأله از آنروست که هنوز و همچنان برخیها عینا همان وعدهها را به فلسطینیها و دیگر مسلمین میدهند.
خواندن این کتاب آیینهای است که نشان میدهد آن وعدهها تا چه حد امکان تحقق دارند و تا چه پایه باید به آنها دل بست.
این کتاب توسط وحید خضاب از نویسندگان و مترجمان پُرکار عرصه مقاومت ترجمه و انتشارات شهید کاظمی آن را در ۱۹۲ صفحه و قطع رقعی منتشر کرده است.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد