بر همین اساس، به تصویر کشیدن تاریخ جعلی درباره پیامبران الهی و غیرالهی که براساس روایات و داستانهای عبرانی و عهد عتیق قرار داشت، از اصلیترین و محوریترین بخشهای این مسیحاگرایی یا نگرش آخرالزمانی بود. بهخصوص موضوع زندگی، برانگیخته شدن و تصلیب حضرت عیسی مسیح علیهالسلام که یکی از دیرینهترین موضوعات تاریخ سینما به شمار آمده و تقریبا از همان اوان پیدایش هنر هفتم و دوران سینمای صامت تا به امروز، به انحاء مختلف و از زوایای گوناگون و توسط بسیاری از فیلمسازان برجسته تاریخ سینما، جلوی دوربین و بر پرده سالنهای سینما رفته است.
ادای یک وظیفه
براساس آمار موجود، تاکنون بیش از ۲۵۰ فیلم درباره حضرت عیسی علیهالسلام، حدود ۱۲۰ فیلم درباره حضرت موسی علیهالسلام، ۴۰ فیلم با موضوع بودا و ۸۹ فیلم هم درباره سایر پیامبران الهی از جمله حضرت ابراهیم، حضرت یوسف و حضرت داوود علیهمالسلام ساخته شده است. بهطوریکه گویا اغلب فیلمسازان بزرگ تاریخ سینما از هر طیف و قوم و ملیت و اندیشه، وظیفه خود دانستند که بهگونهای به ماجرای پیامبران بپردازند، از کارل تئودور درایر دانمارکی و دیوید وارک گریفیث (ملقب به پدر سینما) و سیسیل ب دومیل و ویلیام وایلر آمریکایی تا لوییس بونوئل اسپانیایی و پی یر پائولو پازولینی و فرانکو زفیره لی ایتالیایی و دنیس آرکاند کانادایی و تا نیکلاس ری و جرج استیونس و هنری کینگ و نورمن جویسون و مارتین اسکورسیزی آمریکایی و بروس برسفورد استرالیایی و تا ژآن ژاک آنو فرانسوی و برناردو برتولوچی و دارن آرنوفسکی کابالیست و ریدلی اسکات و مل گیبسون و...
این پرداخت ها، شیوهها و فرمهای مختلفی داشت؛ نقل کامل زندگی پیامبران که جزئیات تولد و بعثت و معجزات و ارتباط با یاران و حواریون و بعضا قدیسین (مانند سن فرانسیس و برنادت و ترز و ...) را در بر میگرفت یا با اشاراتی مختصر و یا حکایتی از آنها را در پسزمینه داستان اصلی فیلم قرار داشت و بالاخره خلق شخصیتها و کاراکترها و قهرمانهایی در داستانهای خیالی که به لحاظ خصوصیات و ویژگیهای شخصیتی و تاریخی بر شخصیت پیامبران منطبق میشدند. از این طریق نوعی از فیلم در سینما پدید آمد که امروزه محور تولیدات جریان اصلی سینمای غرب به خصوص هالیوود را تشکیل میدهد به نام سینمای آخرالزمانی!
سینمایی گریزان از باورهای مردم
اما برخلاف سینمای غرب، سینمای ایران به ساخت فیلم درباره پیامبران الهی چندان روی خوشی نشان نداده است. اگرچه بهنظر میرسد که این کاستی سینمای ایران، گویا به رویکرد کلی آن باز میگردد که از هر نوع پرداخت به باورها و ریشهها و اعتقادات و ارزشهای مردم ایران گریزان بوده و هست. از همین روی علیرغم وجود دهها هزار بزنگاه تاریخی در گذشته و حال این سرزمین، هزاران قهرمان و شخصیت تاریخی و گنجینهای از فرهنگ و ادبیات و هنر، سینمای ایران به جز موارد اندک و جرقههایی نادر، کمترین توجه را به این خزانه بزرگ روا داشته است. در همان موارد اندک نیز سازندگان آثار برگرفته و ملهم از ارزشها و باورهای مردمی، به فیلمساز حکومتی و ایدئولوژیک و سفارشی و تابع روایت رسمی متهم شدهاند.
اگرچه با پیروزی انقلاب اسلامی دست محافل خاص سیاسی و فکری از سینمای ایران کوتاه شد و اگرچه مدیران انقلابی، مسئولیت آن را برعهده گرفتند، اما تفکر و تجدد وارداتی که از اوایل دوران قاجار فضای اجتماعی و فرهنگی این جامعه را هدف قرار داده بود، همچنان رواج داشت و آن معیارهای سکولار و اومانیستی که از ابتدا در سینمای ایران برای هویتزدایی تزریق شد، همچنان به قوت خود باقی ماند. البته در این میان بودند مدیران و مسئولان و دست اندرکاران و هنرمندان متعهد و انقلابی که تمام تلاش و مساعی خویش را به کار بستند تا سینمایی در خور انقلاب اسلامی و متناسب با گفتمان آن ایجاد کنند. در این مسیر جرقههایی هم ایجاد شد و فیلمهایی هم ساخته شد، اما این حرکت به یک جریان در سینمای ما تبدیل نگردید.
از همین روی، جوانان انقلابی هم که در سالهای پس از انقلاب وارد سینمای ایران شدند، تحت تأثیر همان تفکر سکولار قرار گرفته و از گرایش به سمت و سوی آثار انقلابی و اعتقادی باز ماندند، تا از سوی جریان شبهروشنفکری حاکم بر رسانهها، متهم به فیلمساز حکومتی و سفارشی نشوند.
بههمین جهت است، سینمایی که باید ویترین اسلام و انقلاب در امالقرای جهان اسلام باشد، پس از گذشت ۳۵ سال به ساخت فیلمی درباره پیامبرش روی آورد و طی مدت ۴۴ سال تنها ۳ فیلم درباره واقعه عظیم عاشورا جلوی دوربین برده که یکی از آنها پس از ۱۰ سال هنوز رنگ پردههای سینما را ندیده است!
ماحصل تولیدات این ۴۴ سال عبارت است از:
تک فیلمهایی درباره حضرت ایوب به نام «ایوب پیامبر» (مرحوم فرجالله سلحشور)، حضرت مریم عذرا سلاماللهعلیها تحت عنوان «مریم مقدس» (شهریار بحرانی)، زندگی حضرت عیسیبنمریم علیهالسلام با نام «بشارت منجی» (مرحوم نادر طالبزاده)، حضرت ابراهیم علیهالسلام تحت عنوان «ابراهیم خلیلالله» (محمدرضا ورزی) و حضرت سلیمان نبی علیهالسلام، به نام «ملک سلیمان» (شهریار بحرانی).
همه بضاعت سینمای ۴۴ ساله پس از انقلاب اسلامی درباره پیامبران الهی همین است! ضمن اینکه انیمیشنهایی هم با نام «خورشید مصر» درباره حضرت یوسف علیهالسلام، "شاهزاده روم" درباره مادر حضرت حجت علیه السلام، "فهرست مقدس" درباره اصحاب اخدود و "فیلشاه" که به ماجرای ابرهه و اصحاب فیل و حمله به مکه مکرمه در سال تولد پیامبر اسلام اشاره داشت، به اکران عمومی درآمدند.
تجربههای کوچک، اما موفق
اما در مسیر ساخت و تولید این گونه آثار سینمایی، موانع بسیاری هم تراشیده شد، علاوه بر مسائل مالی و تامین هزینههای ساخت آثار یاد شده که اغلب به دلیل گستردگی و حجم تولید، سرمایه بالایی نسبت به دیگر فیلمها میطلبید و همچنین اعمال برخی کج سلیقگیها و سوء مدیریت ها، مانع دیگری که بر سر راه نمایش بین المللی این دسته از فیلمها بوجود آمد، از جمله درباره فیلم فاخر و قابل تأمل "محمد رسولالله"صلیاللهعلیهوآلهوسلم ساخته مجید مجیدی، تکفیر و تحریم از سوی برخی نهادهای به اصطلاح اسلامی در کشورهای منطقه یا غیر منطقه بود و باعث شد فیلم یادشده در بسیاری از کشورهای مسلمان و غیرمسلمان که خواستار نمایش آن بودند، اکران نشود.
شدت این تحریمها و تکفیرها به حدی بود که حتی در مراحل فیلمبرداری، سازندگان آن نتوانستند از لوکیشن هندوستان برای صحنههای حمله سپاه ابرهه استفاده نمایند. بهنظر میآید اساس مخالفت و تکفیر و تحریم مراکز و اشخاص یادشده، تصویر ناب و جذابی بود که فیلم"محمد رسولالله" صلیاللهعلیهوآلهوسلم ورای همه تحریفات و سانسور غرب صلیبی/صهیونی، از پیامبر اسلام نشان داد. تصویری به شدت انسانی و الهی و تأثیرگذار که درکنار نشان دادن توطئههای کانونهای صهیونی، روایتی امروزی و سینمایی از دوران کودکی حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم بر پرده سینما برد و بخشی از تاریخ پنهانمانده دوران زندگی پیامبر اکرم را با نگرشی توحیدی و ابراهیمی (که سیره پیامبران اولوالعزم الهی را نیز شامل میشد) به تصویر کشید.
مخاطب تشنه واقعیت
اما استقبال و فروش خیرهکننده چنین آثاری در داخل و خارج از کشور (در همان فرصتهای اندکی که به دست آورد) نشان از تشنگی مردم و مخاطبان ایرانی و غیر ایرانی برای تماشای آثار سینمایی با نگرش توحیدی و روایتی صحیح درباره پیامبران الهی به خصوص پیامبر عظیمالشان اسلام داشته و دارد. این همان نقطه وحدتآمیز و رهاییبخش برای ملتهای مختلف جهان اسلام و همچنین ملل آزادیخواه و استقلالطلب است که غوغای رسانههای غرب صلیبی_صهیونی، فضایی سرسام آور برایشان بوجود آورده تا از شنیدن و دیدن واقعیات و حقایق محروم باشند.
امروز علیرغم خواست کانونهای سلطهگر و توطئهها و نقشههای گسترده و عملیات روانی وسیع آنها، ابزار و وسایل ارتباطی مختلف و متعددی وجود دارد که از آن طریق میتوان روایات و حکایات ناب توحیدی از زندگی پیامبران را بهوسیله آثار سینمایی و تلویزیونی به علاقهمندان و مخاطبان این فیلمها و همچنین بریدگان و خستگان از تمدن افسارگسیخته غرب امروز عرضه داشت و جبهه تازهای از جنگ نرم را در برابر تهاجم فرهنگی دشمن ایجاد نمود.
به خواست خدا این جبهه جدید، بسیار کارآمد و مؤثر خواهد بود. از آنجا که به تأثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ بشریت میپردازد که عموما مورد احترام و اعتقاد اکثریت مردم جهان قرار داشته و نقطه مشترک آنها توحید و ایمان به خداوند یکتای یگانه است. همان نقطهای که نص صریح قرآن، همهی پیروان ادیان الهی و ابراهیمی را به وحدت پیرامون آن فراخوانده و فیلمهایی با نگرش توحید درباره این شخصیتهای بزرگ، میتواند زمینه آن دعوت را بر پرده سینما فراهم سازد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد