مرحوم شاه آبادی در مسجد جامع تهران نماز میخواند و یک مرد مجهول القدری بود مردم تهران به چشم یک پیشنماز نگاه میکردند ولی یک پیش نماز درجه اول؛ از این بیشتر نه!
خیلی مشتاق زیارت این مرد بزرگ بودیم.
بعد از دو سال که از قم برگشتم تهران که میخواستم بروم مشهد من با اشتیاق فراوان رفتم مسجد که مرحوم شاه آبادی را پیدا کنم.
یکی از خاطراتی که دارم این است که من آن وقت تقریبا تازه یک جوان ۲۰ ساله بودم. توی مسجد یک جا همان جلوی ایوانی که ایشان نماز میخواندند نشسته بودم. دیدم دو نفر با همدیگر حرف میزنند. یکی معلوم بود از شهرستان آمده بود تهران. به دیگری گفت: «حال که ما چند سال توی این شهر آمدیم و هیچ استفادهای نکردیم، ولی توحیدی از این مرد ما آموختیم.»
همیشه من فکر میکنم که چقدر خوب است انسان که بتواند لااقل یک نفر را زنده و احیا کند.
منبع: پارهای از خورشید ص۳۷ و ۳۸
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد