مسأله این قلم، موضوعات و مطالب مطروحه در برنامه اینترنتی جیرانی با حضور رئیس سازمان سینمایی نیست، حتی عمق و سطح تیترهای فیمابین مهمان و مجری یا اینکه کی بر کی پیروز شد هم دردرجه چندم این بحث میگنجد، بلکه آنچه از اهمیت درجهاولی برخوردار است، خود اتفاق است که فینفسه قابلدفاع و حتی ظرفیت تبلیغ و ترویج و سرلوحه قرار دادن را دارد. بهتر است با یک خاطره، مطلب را ادامه دهم: چند سال قبل به یک برنامه تلویزیونی دعوت شدم تا با یکی از مدیران ارشد سینمایی درباره مسائل و معضلات سینما به بحث بنشینیم. جناب مدیر در استودیو متوجه چیدمان میز گفتوگو شد و تصمیم به رفتن گرفت لذا برنامهساز و همکارانش شروع به چانهزنی کردند چرا که او صراحتا اعلام کرد که برای نشستن روبهروی منتقد به برنامه نیامده است بلکه هدفش از موافقت با حضور، اطلاعرسانی و شفافسازی! حوزه ماموریتش است؛ ضمن اینکه در میانه اعتراض و انصرافش، هرازگاهی نگاهی غضبناک نیز به من میانداخت! حالا درنظر بگیرید که هم ایشان حدود یک ساعت برنامه را با توضیح واضحات حرام کرد و حداقل به همان پرسشهای مندرس و مبتذل مجری هم پاسخ نمیداد بلکه تمام هم و غمش ایراد مطالبی بود که از قبل آماده کرده بود یا توسط دو همراه ایشان به انحای مختلف روی میز گفتوگو منتقل میشد و... .
خاطرهای که نقل شد، بهترین حالت و قالب مصاحبههای رایج مدیران در ادوار مختلف بوده است. ظاهرا نامش را گفتوگو میگذاشتهاند ولی در حد و حدود مصاحبه هم نمیگنجید. تعریف گفتوگو با مصاحبه در آموزههای رسانهای کاملا روشن و مرزهای آن مشخص شده است. آنچه مدیران دوست دارند و به آن اهتمام میورزند همانا قالب مصاحبه، آن هم در سطحیترین شکل آن است. این روزها شاهد رونق فضای مجازی هستیم که گرایشی از آن به خنثایی و فرمایشی مواجهه مدیران و مسئولان در فضای واقعی است. امروزه دیگر مخاطبی که به فضای دوطرفه و تعاملی مجازی دسترسی دارد، قالبهای کهنه و یکطرفه و توجیهی مصاحبهگونه بیرون را برنمیتابد، خصوصا مخاطب سینما که براساس قواعد دراماتیک به سطحی بالاتر و صریحتر از دستمایههای مختلف رسیده است و لذا اگر هم گول تحریفات آن فضا را بخورد ولی بهدلیل جذابیت قالبها بهراحتی هم دوغ را از دوشاب چارچوبهای کهنه و نو تشخیص میدهد.
خلاصه مطلب اینکه محتوا، مطالب و موضوعات مطرح شده در گفتوگوی اخیر رئیس سازمان سینمایی در فضای مجازی میتواند از منظرهای مختلف مورد بررسی و نقد قرار گیرد و مدافع و مخالفانی در میان جریانات و جناحهای متعدد داشته باشد اما خود میزانسن را باید مورد حمایت قرار داد و خواهان توسعه و گسترش چنین اتفاقهایی در روابط و مناسبات فیمابین مدیران و رسانهها شد. نباید فراموش کنیم که مخاطب کنونی، اعم از مردم عادی تا اهالی رسانه و...، حقیقت را از تصنع بو میکشند و دیگر نمیپذیرند که به سیاق گذشته، فلان مدیر دستور نوشتن به مدیر روابطعمومی یا مستخدم خوشقلم خود بدهد و سپس مشاوران و کارشناسان مجموعه بنشینند متن را بالا و پایین کنند و شخم بزنند و تمام جوانب و احتمالات خطرساز را بررسی کنند، سپس آن را در اختیار رسانهها قرار دهند یا حتی مدیر مربوط با همین محتوای تهیه شده مقابل رسانهها بنشیند و از همین روست که گفتوگوی اخیر محمد خزاعی را باید نوبر بهار مدیریت سینمایی تلقی کرد.