به توپ بستن مجلس در دومین سال سلطنت محمدعلی شاه

با شه ایران ز آزادی سخن گفتن خطا است

در روز دوم تير ۱۲۸۷ برابر ۲۳ جمادي‌الاول ۱۳۲۶ ق و در روزگاري كه كودك نوپاي مشروطه هنوز دوساله نشده بود بعد از ماهها چالش ميان محمدعلي شاه و مشروطه خواهان، ساختمان مجلس شوراي اسلامي با غرش توپ گارد بريگارد به فرماندهي كلنل ولاديمير لياخوف روسي به لرزه درآمد و دستگيري، زنداني، شكنجه و تبعيد و اعدام بخشي از سران مشروطه آغاز شد. اين روز را بعدها به خاطر سياهي و ننگ و نكبتي كه بر جاي گذاشت يوم التوپ ناميدند.
در روز دوم تير ۱۲۸۷ برابر ۲۳ جمادي‌الاول ۱۳۲۶ ق و در روزگاري كه كودك نوپاي مشروطه هنوز دوساله نشده بود بعد از ماهها چالش ميان محمدعلي شاه و مشروطه خواهان، ساختمان مجلس شوراي اسلامي با غرش توپ گارد بريگارد به فرماندهي كلنل ولاديمير لياخوف روسي به لرزه درآمد و دستگيري، زنداني، شكنجه و تبعيد و اعدام بخشي از سران مشروطه آغاز شد. اين روز را بعدها به خاطر سياهي و ننگ و نكبتي كه بر جاي گذاشت يوم التوپ ناميدند.
کد خبر: ۱۴۱۳۳۶۵
نویسنده فتاح غلامی - جام جم آنلاین

به گزارش جام‌جم آنلاين، محمدعلي شاه در روزگاري قدرت را به دست گرفت كه مردم براي اولين بار تجربه داشتن اولين پارلمان را پشت سر گذاشته بودند و شاه هم مجبور به تبعيت از قانون مشروطه بود.

شاه تازه بر تخت نشسته در دوران وليعهدي در تبريز مستقر بود و كاملا براساس تربيت خانوادگي خاندان قاجار و مبتني بر خلق و خوي مستبدانه پرورش يافته بود و با همين افكار و آموزه‌ها بر تخت سلطنت ايران نشست. او به دليل اين‌كه مدت مديدي از دوران نوجواني و جواني اش  را در ايالت آذربايجان سپري كرده بود و آن منطقه هم تا حدود زيادي به دليل نزديكي به روسيه تحت تاثير نفوذ همسايه شمالي قرار داشت در سياست بيشتر به روسيه تمايل پيدا كرد. منابع البته درباره دوران اقامت محمدعلي ميرزا در آذربايجان به شرح و تفصيل سخن نگفته اند اما برخي از روايات حاكي از اقدامات او حكايت از تهور و جسارت وليعهد جوان دارد. آن موقع ايل شكاك در منطقه مسبب ناآرامي‌هايي شده بود و از طرفي ديگر نزاعي با برخي از ارامنه كه در آنجا ساكن بودند صورت گرفت كه محمدعلي ميرزاي وليعهد البته با اعمال خشونت و استبداد توانست در ماجراي اعدام رئيس ايل شكاك و همچنين جلوگيري از گسترش جنگ داخلي جوامع ارمني و مسلمان به ايالت آذربايجان نقش آفرين باشد و البته ماجراهاي فوق باعث استحكام روابط وليعهد جاه طلب با روسيه شده بود.

وليعهد جوان البته دغدغه‌هاي ديگري هم داشت و آن هم ارتباطات برادرش شعاع السلطنه بويژه با برخي از مشروطه خواهان بود كه باعث بدگماني‌هاي محمدعلي ميرزا درباره مساله جانشيني مظفرالدين شاه شده بود. احتمال مي‌رود كه رفتار كج دار و مريز شاه جوان با هواداران مشروطه بعد از بر تخت نشستن ناشي از همان نگراني‌ها و بدگماني‌ها باشد.

با اين وصف، هر چه بود آغاز ارتباط محمدعلي شاه با مجلسيان و مشروطه خواهان با توهماتي همراه بود. شاه قاجار البته در همان روزهاي آغازين سلطنتش خود را حامي مشروطه نشان داد و اعلام كرد: «... مجلس شوراي ملي را بطوري كه بندگان اعليحضرت اقدس همايوني به ملت اعطا و مرحمت كرده، من هم تصديق دارم و اجرا خواهم نمود و به ولايات جزو هم اعلام خواهد شد... براي اعطاي مجلس شوراي ملي كه اساس آباداني و ثروت و ترقي دولت و ملت است، عموم رعيت، چه در شهر تبريز، چه در ولايات مملكت آذربايجان چراغان بكنند.»

اقدام بعدي محمدعلي شاه، انتخاب ميرزا علي اصغر خان اتابك به عنوان صدراعظم بود و به او ماموريت داده شد تا با مشروطه خواهان به تفاهم برسد اما در ادامه مسير با ترور اتابك به دست عباس صراف تبريزي از اعضاي انجمن آذربايجاني ها، محمدعلي شاه را نگران كرده بود. اين نگراني البته تا به آن حد نبود كه زمينه برچيدن بساط مشروطه خواهي را فراهم كند شايد آن زمان تصور مي‌كند كه زورش به مشروطه خواهان نمي‌رسد. از اين رو، متمم قانون اساسي را امضا كرد و سخن از اتحاد ملت و مجلس گفت. در كنار اين مساله بايد اشاره كرد كه همين شاه مستبد براي اين‌كه در بين نمايندگان مجلس خود را هوادار مشروطه نشان دهد هم قانون مطبوعات را توشيح كرد و هم حتي به صورت نمايشي بخش زيادي از قدرت سلطنت را به نسخت وزير منتخب مجلس تفويض كرد. در خلق و خوي استبدادي محمدعلي شاه ترديدي نيست اما در عين حال بايد پذيرفت كه طرف مقابل نيز بعضا در مقابل شاه جوان خويشتندار نبود و او و خاندانش را آماج بدترين توهين‌ها قرار مي‌داد. حتي برخي از افراطيون مشروطه طلب نيز به فكر ترور او افتادند. بعدازظهر جمعه ۸ اسفند ۱۲۸۶، اتوميبل محمدعلي‌ شاه قاجار كه به قصد تفرج عازم دوشان‌تپه بود، مورد سوءقصد مخالفان قرار گرفت؛ البته شاه نه در آن اتومبيل كه در كالسكه پشت سر حضور داشت و به او آسيبي نرسيد. شاه ۹ روز پس از ترور در نامه‌اي به نمايندگان مجلس شوراي ملي بر دستگيري مسببين اين واقعه تاكيد كرد. اما اين درخواست با بي‌توجهي مواجه شد.

در بين هواداران مشروطه و نمايندگان مجلس تندروهايي بودند كه هر توهين را نثار او و خانواده اش مي‌كردند و حتي درباره مادر محمدعلي شاه را دختر امير كبير بود زمزمه‌هاي زشتي بر زبان مي‌رادند و او را به نانجيبي متهم مي‌كردند.

شاه جوان البته مستبد و تند خو بود و تمايل به گسترش قدرت سلطنت داشت و از سويي ديگر ميل و رغبتي نيز به تمكين از راي مجلس نشان نمي‌داد اما با اين وصف، بهره‌اي هم از عقل و تدبير داشت كه در بدو نمي‌خواست اين خوي سلطه جويي اش را نشان دهد. شايد اگر برخي از عناصر مشكوك سياسي فتنه انگيزي نمي‌كردند احتمال داشت كه اين رفتار محتاطانه ميان شاه و مجلسيان تا مدتها مبتني بر يك عقلانيي باشد و رشته امور از دست مشروطه خواهان خارج نشود اما به هر حال فتنه انگيزان بر آتش نفرت و ترس ميان دولت و مجلس دميدند و در نهايت شاهي كه با اكراه مشروطه را پذيرفت از سر لجاج و عناد فرمان بمباران مجلس را صادر كند. فرماني كه مجري آن لياخوف افسر ارتش روسيه بود. لياخوف به هيچ يك از مقامات نظامي ايران حتي وزير جنگ پاسخگو نبود و صرفا از روسيه كسب تكليف مي‌كرد. او كه در 22 جمادي‌الاولي سال 1326ق از طرف محمدعلي شاه به سمت فرماندار نظامي تهران منصوب شد به فاصله يك روز بعد به دستور شاه و توصيه «سرگي شابشال» روسي و «گارتويك» وزيرمختار روسيه در ايران، آماده به توپ بستن مجلس شوراي ملي شد.

در صبح روز دوم تير ماه 1287 شمسي كشاكش آزادي­خواهي و خودكامگي بود كه پس از دو سال ايستادگي مشروطه و مجلس از بين رفت و نيروهاي قزّاق با 4 دستگاه توپ، 250 سواره و 250 پياده در جلوي ساختمان مجلس موضع گرفتند.

محمدعلي شاه زمينه را براي برچيدن مشروطه مناسب ديده بود. آزاديخواهان هفته­هاي آخر ششصد تن تفنگدار بسيج كرده بودند. عده­اي از آنها در بالاي عمارت­هاي مجلس و مسجد و مناره­ها نگهبان مجلس بودند. عده­اي ديگر نيز پشت بام انجمن آذربايجاني­ها سنگر گرفتند. خانۀ ظل­السلطان و بانوعظمي (خواهر ظل­السلطان) نيز در دست آزاديخواهان بود. در شب قبل از بمباران تنها هفتاد نفر نگهبان و تفنگدار براي حراست از مجلس آنجا ماندند. شب قبل از بمباران شاه لياخوف روسي را به باغشاه فراخواند و دستور حملۀ فردا را صادر كرد. قرار بر اين شد كه ميرپنجه علي­آقاخان همراه 120 قزاق مسجد سپهسالار را تصرف كند. چهار توپ آتشبار مقابل مجلس قرار گيرد تا قزاق­ها نيز از تجمع مردم جلوگيري كنند. قزاق­ها پنج صبح به بهارستان رفتند و چهار توپ در چهار سر خيابان قرار گرفت كه همگي نشانه­شان سمت مجلس بود. گفته شده بيش از دو هزار قزاق و سرباز سيلاخوري در آن روز حضور داشتند.

قزاق­ها و سربازان اجازه نمي­دانند تا كسي از مجلس خارج شود و يا كسي داخل بيايد؛ اما، عده­اي كه قصد داشتند بيايند آمده بودند. چندين نفر از نمايندگان از ترس جان خود از چند شب قبل در مجلس مانده بودند و عده­اي از مردم كه به هواداري از مجلس در بهارستان جمع بودند، در روز بمباران حضور داشتند؛ اما، برخي از نمايندگان در آن روز به مجلس نيامدند. دو طرف آماده بودند؛ اما، جنگي رخ نداد تا اين‌كه پيرمردي به نام جمال­الدين افجه­اي كه با صدنفر از مردم همراه بود از محله پامنار به سمت مجلس حركت مي­كرد. قزاق­ها به او فرمان ايست دادند؛ اما، او بي­توجه ادامه داد. سربازي تير هوايي زد، مركب پيرمرد به زانو درآمد. پيرمرد به زمين افتاد. همراهانش برآشفته شدند. افسري روسي تيري ديگر به هوا زد كه اين نشان آغاز حمله بود.

حاضران در مجلس كه از صداي تيرباران­هاي ساختمان وحشت كرده بودند، ديوار را شكافتند و خارج شدند. افراد به طرف پارك اتابك حركت كردند، مجلس خالي شده بود. تفنگداران مناره­ها هم با ديدن اين صحنه رفتند و جنگ از پشت مجلس فرو نشست؛ اما، برخي مجاهدين دليرانه مي­جنگيدند. لياخوف كه اين ايستادگي را ديد بر آنها تاخت و با توپ و گلوله مابقي را خاموش كرد و جنگ پس از چهار ساعت تمام شد. همچنان تيرباران ادامه داشت و پس از آن نوبت به تاراج رسيد. سربازان به خانۀ ظل­السطان و بانوعظمي كه مقر آزاديخواهان بود رفتند و هر چه بود به تاراج بردند و پس از آن به عمارت بهارستان رفته، آنجا را هم غارت كردند.

با روي كار آمدن محمدعلي شاه و به توپ بسته شدن مجلس در دوم تير ۱۲۸۷ خورشيدي، عمر كوتاه دموكراسي در ايران پايان يافت و دوران يك ساله استبداد صغير آغاز شد. بحران‌هاي متعدد سياسي، اجتماعي و اقتصادي بيش از 13 ماه دوران حكومت محمدعلي شاه را آشفته و متزلزل ساخت. دخالت‌هاي 2 دولت انگلستان و روسيه ادامه داشت و با قرارداد ۱۹۰۷ به اوج خود رسيد. مقاومت‌هاي دليرانه مشروطه‌خواهان تبريز كه از ابتداي استبداد صغير بر ضد سلطنت سركوبگر محمدعلي شاه برخاسته بودند، سبب خيزش نيروهاي انقلابي گيلان و اصفهان شد و تهران سرانجام در 22 تير 1288 توسط مجاهدين مشروطه‌خواه فتح و مشروطه بار ديگر متولد شد.

 

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها