نقد «قصه‌های درگوشی» حسین حیدری‌پور

همان شیوه و روش

قصه‌های درگوشی، یکی از نخستین متن‌های امیررضا کوهستانی است که بانی خوشنامی و اعتبارش در تئاتر ایران شد.
قصه‌های درگوشی، یکی از نخستین متن‌های امیررضا کوهستانی است که بانی خوشنامی و اعتبارش در تئاتر ایران شد.
کد خبر: ۱۴۱۲۱۵۳
نویسنده رضا آشفته | گروه فرهنگ

این روزها حسین حیدرپور برآن است که روایت خود را از این متن اجرا کند و شاید هم با اختلاف‌هایی این منظور را شدنی کرده باشد؛ چراکه در نحوه بازی و میزانسن پیرو همان شیوه کوهستانی است؛ یک شیوه رئالیستی و مینی‌مالیستی که می‌خواهد در کمترین بهره‌وری از عناصر بیشترین بازدهی و تاثیر را به دنبال داشته باشد.یک جوان بیکار (با بازی ایمان دبیری) در یک مجتمع آپارتمانی به دنبال استراق سمع از تلفن ساکنان آن است و دختری دانشجو که برای گرفتن کاسه نذری آش به در واحد مسکونی پسر رفته؛ از سر کنجکاوی و با باز بودن در آن واحد، به داخل می‌رود و این نقطه هول و هراس برای گریختن از آنجا شده است. حالا بحث و جدلی بین آن دو سر می‌گیرد و سر آخر دختر می‌رود و شاید...
کوهستانی با پایان باز این پرسش پایه‌ای را گسترش می‌دهد که تماشاگر نیز مابه‌ازای خود را به موقعیت و آدم‌های قصه‌های درگوشی پیوست کند و سر از رمز و راز این گونه زیستن اشتباه که زمینه‌ساز هر زندگی‌ای خواهد بود؛ درآورد. شاید مهم‌ترین اتفاق از سوی حیدرپور طراحی صحنه، لباس و افزون بر اینها نور و گریم و در نهایت گزینش بازیگران کاملا متفاوت باشد که بتوان نگاه آگاهانه و تلویحی خود را بر آنچه باید شکل بگیرد؛ تاثیرگذار نماید. شاید تکرار شیوه و روشی است که کمی ملاحظات کلی نسبت به اجرا را دچار تردید می‌کند که نمی‌شود به گونه و روش دیگری این متن را اجرا کرد؟!
به هر روی، حیدری‌پور در القای شیوه کوهستانی وفادار و تا اندازه بسیاری کامیاب است مگر آن‌که متون دیگری از کوهستانی را اجرا کند که بشود یک داوری مستقلی نسبت به اجرایش داشت. البته در ظاهر امر اجرای حیدری‌پور متفاوت است؛ چون اشاره به موارد بصری شد اما حقیقت نوع نگاه و بستر شکل‌گیری است گه یک گونه است. این تردید گاهی آزاردهنده است و از سوی دیگر مدل طراحی واحد آپارتمانی پسر، به خانه‌های کلنگی و حیاط‌دار می‌ماند‌ که شیلنگ آبی در حیاطش ول شده و... از سویی باید در تئاتر همه‌چیز دیده شود و آشکارشدگی باید به صددرصد نزدیک شده باشد اما این مدل پنجره ثابت مانع از دیدن داخل منزل می‌شود. میزانسن‌ها منقلب از این دید بسته‌شده است و اگر این پنجره در آن‌سو قرار می‌گرفت، ما دچار دید کامل‌تری می‌شدیم یا این‌که طراحی متحرک می‌بود و ما پس از دقایقی دچار دگرگونی صحنه‌ می‌شدیم، رفته‌رفته وجوه کامل‌تری از خلوت و زندگی پسر بر ما آشکار می‌شد و این دیدن رمزگشایی و شهود مدنظر را بر ما آشکارتر می‌کرد تا همه‌چیز در یک لفافه بدون ملاحظه قرار بگیرد که ندانیم چرا نباید منظر لطیف‌تری ارائه شود؟ چرا باید آن دید کامل بی‌دلیل از ما دریغ شده باشد که تئاتر دقیقا در دیده شدن کامل میزانسن‌ها و رفتارهای بد‌ون کمترین ملاحظه‌ای برای‌مان مفهوم خواهد شد.

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها