برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح یکشنبه

امیرکبیر و مذاکرات 1+3

پیمان ارزروم؛توافق با همسایه غربی در سرحد باختر

انعقاد قرارداد ارزروم دوم در 10 خرداد 1226 شمسی میان ایران و عثمانی مهمترین نقش آفرینی میرزا تقی خان فراهانی(امیرکبیر) در عرصه سیاسی قبل از صدارت بود.
انعقاد قرارداد ارزروم دوم در 10 خرداد 1226 شمسی میان ایران و عثمانی مهمترین نقش آفرینی میرزا تقی خان فراهانی(امیرکبیر) در عرصه سیاسی قبل از صدارت بود.
کد خبر: ۱۴۱۰۳۷۰
نویسنده فتاح غلامی - جام جم آنلاین

ایران و عثمانی در طول تاریخ روابط پرفراز و نشیبی را تجربه كردند و در عین حال همواره به عنوان دو قدرت مهم منطقه قفقاز و آسیای میانه تعاملات دیرینه با یكدیگر داشتند. بعد از این‌كه دولت صفویه به عنوان یك حكومت شیعی در ایران مستقر شد عثمانی‌ها كه خود را داعیه دار رهبری دنیای اسلامی می‌دانستند تحولات ایران را با وجود حضور یك دولت مقتدر در مرزهای شرقی خود با نگرانی دنبال می‌كردند.

این دو قدرت بزرگ منطقه در ابتدای امر تلاش كردند همزیستی مسالمت آمیزی را با هم تجربه كنند اما سیر وقایع و اتفاقات در نهایت به مسیر كشیده كه در نهایت اولین جنگ میان ایران و عثمانی رخ داد و نتیجه آن با وجود رشادت‌های سربازان ایرانی به نفع رقیب تمام شد.

پس از این رویداد بزرگ تا سال‌های متمادی میان حكومت‌های ایرانی و عثمانی بر سر مسائل مذهب و همچنین ادعاهای سرزمینی چالشهای متعددی بروز كرد كه گاه به صلح كشیده شد و گاه به جنگ انجامید. حالت میان جنگ و صلح میان این دو سرزمین بعد از دوران صفوی و در طول حاكمیت سلسله‌های افشاریه و زندیه ادامه پیدا كرد و در دوران قاجار و آشكار شدن ضعف ایران در برابر روسیه در پی دو جنگ سرنوشت ساز، عثمانی‌ها سعی كردند از فرصت به دست آمده نهایت استفاده را ببرد و به بخش‌های شرقی مرزهایشان دست اندازی‌ كنند. ایرانی‌ها اگرچه در پی دو شكست از ارتش روسیه ترازی در حسرت و غم بسر می‌بردند اما با تمام قدرت در برابر همسایه شرقی خود ایستادگی كردند.

اختلافات اصلی ارضی میان دو كشور در كرانه‌های مرزی شمال غرب و جنوب بود. مناطق كردنشین تا سال‌ها حاكمیت ایران را پذیرفته بودند و حتی زمانی كه عثمانی‌ها در اوج قدرت بودند باز هم حكمرانان سلیمانیه از دولت ایران تبعیت می‌كردند.

در بخش‌های جنوبی هم موضوع رونق تجاری بندر تازه تاسیس خرمشهر خاری در چشم عثمانی بود چون از اهمیت تجاری بندر بصره كاسته شده بود. از این رو، علیرضا پاشا والی عثمانی بغداد در رجب 1253 به خرمشهر حمله كرد و خسارات مالی و جانی زیادی را به بار آورد. دولت ایران با ارسال نامه‌ای خطاب به محمود دوم پادشاه عثمانی بشدت به این موضوع اعتراض كرد و خواستار توبیخ والی بغداد شد و تكلیف پرداخت خسارت كرد. شاه عثمانی هم دستور عقب نشینی ارتش از خرمشهر را داد و حتی علیرضا پاشا را هم توبیخ كرد اما زیر بار پرداخت غرامت و تاوان خسارت نرفت. با تدوام این وضعیت ایران قصد لشكركشی به بغداد را داشت اما این موضوع همزمان شد با فوت سلطان محمود و جایگزینی سلطان عبدالمجید. شاه جدید عثمانی طی پیامی به دولت ایران خواهان برقراری صلح براساس رعایت اصول حسن همجواری شد و فرستاده‌ای را هم با سیصد هزار تومان خسارت به دربار ایران گسیل داشت. محمدشاه چون این پول را كم می‌دانست از پذیرش آن خودداری كرد و خواهان دریافت دو نیم میلیون تومان خسارت شد.
این روند ادامه داشت تا این‌كه در سال 1258 قمری، دولت عثمانی بدون این‌كه نظر ایران را بخواهد اقدام به تغییر حاكم سلیمانیه كرد. خبر كه به محمدشاه قاجار رسید او والی كردستان را مامور كرد تا محمودپاشا حاكم پیشین سلیمانیه را به محل حكومتش بازگرداند اما او از ارتش عثمانی شكست خورد و در پی این اتفاق، نجیب پاشا والی بغداد به كربلا حمله و زائران حرم حسینی را قتل عام كرد. این جنایت هولناك برای حكومت قاجار به عنوان تنها قدرت شیعی منطقه به منزله توهینی آشكار بود. محمد شاه خشگمین از شكست والی كردستان سپاهی را عازم عراق كرد. ارتش بیست هزار نفری ایران به فرماندهی بهمن میرزا برادر شاه و والی آذربایجان در همدان مستقر شد و آماده حمله به مرزهای عثمانی بود. در این میان انگلیس و روسیه پیشنهاد میانجیگری دادند.این پیشنهاد با استقبال ایران و عثمانی مواجه شد و هر كدام نمایندگانی را برای حل و فصل اختلافات انتخاب كردند. مذاكرات دو كشور از 1259قمری آغاز و تا 1263 قمری به طول انجامید. نماینده ایران در مذاكرات، میرزاتقی‌خان فراهانی (امیركبیر بعدی) بود.

مذاكرات 3 محور عمده كرد: تضمین حقوق اتباع ایرانی در عثمانی بویژه زائران عتبات و كعبه؛ بررسی مساله پرداخت غرامت از طرف عثمانی به ایران بابت یورش نظامیان عثمانی به محمره؛ و حل مسائل سرحدی بین ایران و عثمانی.

دولت عثمانی مدعی مالكیت بر سلیمانیه، دره كرند در سرحدات شمالی ایران و نیز مدعی مالكیت بر سرتاسر اروندرود (شط‌العرب) و بندر محمره (خرمشهر) در سرحدات جنوبی دو كشور بود. میرزاتقی‌خان به عنوان نمایندة ایران مالكیت عثمانی بر شهر سلیمانیه را ‌پذیرفت ولی خواهان حق مالكیت ایران بر سایر مناطق ولایت سلیمانیه بود. به هر روی پس از چهار سال مذاكره سرانجام در شانزدهم جمادی‌الثانی 1263 عهدنامه دوم ارزروم بین ایران و عثمانی منعقد شد.

متن کامل عهدنامه ارزنه‌الروم به شرح زیر است:
مناسب فخامت شأن دولتین علیتین به تجدید تأکید بنیان صلح و مسالمت و تشیید ارکان موالات و مودت از جانب دولتین علیتین اظهار رغبت و موافقت شده، برای تنظیم و مذاکره و مواد عارضه و تحریر و تسطیر اسناد مقتضیه بر حسب فرمان همایون اعلیحضرت قدر قدرت کیوان حشمت، مملکت مدار ملک گیر، آرایش تاج و سریر، جمال الاسلام و المسلمین، جلال الدنیا و الدین، غیاث الحق و الیقین، قهرمان الماء و الطین، ظل الله الممدود فی الارضین، حافظ حوزه مسلمانی، داور جمشید جاه داراب دستگاه، انجم سپاه اسلام پناه، زینت بخش تخت کیان، افتخار ملوک جهان، خدیو دریا دل کامران، شاهنشاه ممالک ایران، السلطان بن السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان محمد شاه قاجار - ادام الله تعالی ایام سلطنه فی فلک الاجلال و زین فلک قدرته بمصابیح - کواکب الاقبال، بنده درگاه آسمان جاه میرزا تقی خان وزیر عساکر منصوره نظام و غیر نظام که حامل نشان شیر و خورشید مرتبه اول سرتیپی و حمایل افتخار خاص سبز است به وکالت مخصوص و مباهی گشته و نیز از طرف اعلیحضرت کیوان منزلت، شمس فلک تاجداری، بدر افق شهریاری، پادشاه اسلام پناه، سلطان البرین و خاقان البحرین، خادم الحرمین الشریفین، ذوالشوکه و الشهامه، السلطان بن السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان سلطان عبدالمجید خان، جناب مجدت ماب، عزت نصاب انوری زاده السید محمد انوری سعد الله افندی که از اعاظم رجال دولت علیه عثمانیه و حائز صنف اول از رتبه اولی و حامل نشان مخصوص به آن رتبه است مرخص و تعیین شده بر وجه اصول عادیه بعد از نشان دادن و ملاحظه و مبادله وکالت نامه‌های مبارکه انعقاد معاهده میمونه در ضمن نه فقره آتیه قرار داده شده که در این کتاب مستطاب بیان و در مجلس منعقده در ارزنة الروم مبادله می شود:
فقره اول- دولتین علیتین اسلام قرار می دهند که مطالبات نقدیه طرفین را که تا به حال از یکدیگر ادعا می کردند کلاً ترک کنند ولیکن با این قرار به مقاولات تسویه مطلوبات مخصوصه مندرجه در فقره چهارم خللی نیاید.
فقره دویم- دولت ایران تعهد می کند که جمیع اراضی بسیط ولایت زهاب یعنی اراضی جانب غربی آن را به دولت عثمانی ترک کند و دولت عثمانی نیز تعهد می کند که جانب شرقی ولایت زهاب یعنی اراضی جبالیه آنرا مع دره کرند به دولت ایران ترک کند و دولت ایران قویاً تعهد می کند که در حق شهر و ولایت سلیمانیه از هر گونه ادعا صرف نظر کرده، به حق تملکی که دولت عثمانیه در ولایت مذکور دارد وقتاً من الاوقات یک طور دخل و تعرض ننماید و دولت عثمانی نیز قویاً تعهد می کند که شهر و بندر محمره و جزیره الخضر و لنگرگاهها و هم اراضی ساحل شرقی یعنی جانب یسار شط العرب را که در تصرف عشایر متعلقه معروفه ایران است به ملکیت در تصرف دولت ایران باشد و علاوه بر این حق خواهد داشت که کشتی های ایران به آزادی تمام از محلی که به بحر منصب می شود تا موضوع الحاق حدود طرفین در نهر مذکور آمد و رفت نمایند.
فقره سیم- طرفین معاهدتین تعهد می کنند که با این معاهده حاضره سایر ادعایشان را در حق اراضی ترک کرده، از دو جانب بلا تأخیر مهندسین و مأمورین را تعیین نموده تا اینکه مطابق ماده سابقه حدود مابین دولتین را قطع نمایند.
فقره چهارم- طرفین قرارداده اند که خساراتی که بعد از قبول اخطارات دوستانه دو دولت بزرگ واسطه که در شهر جمادی الاولی سنه یک هزار و دویست و شصت و یک تبلیغ و تحریر شده به طرفین واقع شده و هم رسومات مراعی از سالی که تأخیر افتاده برای اینکه مسائل آنها از روی عدالت فصل و احقاق بشود از دو جانب بلاتأخیر مأمورینی را تعیین نمایند.
فقره پنجم- دولت عثمانی وعده می کند که شاهزادگان فراری ایران را در بروسا اقامت داده، غیبت آنها را از محل مذکوره و مراوده مخفیه آنها را با ایران رخصت ندهد و از طرف دولتین علیتین تعهد می شود که سایر فراری ها به موجب معاهده سابقه ارزنة الروم عموماً رد بشوند.
فقره ششم- تجار ایران رسم گمرک اموال تجارت خود را موافق قیمت حالیه و جاریه اموال مذکوره نقداً یا جنساً به وجهی که در عهدنامه منعقده ارزنة الروم در سنه یک هزار و دویست و سی و هشت در ماده ششم که دایر به تجارت است مسطور شده ادا کنند و از مبلغی که در عهدنامه مذکوره تعیین شده زیاده وجهی مطالبه نشود.
فقره هفتم- دولت عثمانی وعده می کند که به موجب عهدنامه های سابقه امتیازاتی که لازم باشد در حق زوار ایرانی اجری دارد تا از هر نوع تعدیات بری بوده بتوانند به کمال امنیت محلهای مبارکه ای که در ممالک دولت عثمانی است زیارت کنند و همچنین تعهد می کنند که مواد استحکام و تأکید روابط دوستی و اتحاد که لازم است فیمابین دو دولت اسلام و تبعه طرفین برقرار باشد مناسب ترین وسایل را استحصال نماید تا چنانکه زوار ایرانیه در ممالک دولت عثمانیه به جمیع امتیازات نایل می باشند، سایر تبعه ایرانیه نیز از امتیازات مذکوره بهره ور بوده خواه در تجارت و خواه در مواد سایره از هر نوع ظلم و تعدی و بی حرمتی محفوظ باشند و علاوه بر این بالیوزهایی که از طرف ایران برای منافع تجارت و حمایت تبعه و تجار ایرانیه به جمیع محل های ممالک عثمانیه که لازم باشد نصب و تعیین شود، بغیر از مکه مکرمه و مدینه منوره دولت عثمانیه قبول می نماید و وعده می کند که کافه امتیازاتی که شایسته منصب و مأموریت بالیوزهای مذکوره باشد و در حق قونسولهای سایر دول متحابه جاری می شود در حق آنها نیز جاری شود، و نیز دولت ایران تعهد می کند که بالیوزهایی که از طرف دولت عثمانیه به جمیع محلهای ممالک ایرانیه که لازم باشد و بباید نصب و تعیین شود در حق آنها و در حق تبعه و تجار دولت عثمانیه که در ممالک ایران آمد و شد می کنند معامله متقابله را کاملاً اجری دارند.
فقره هشتم- دولتین علیتین اسلام تعهد می کنند که برای دفع و رفع و منع غارت و سرقت عشایر و قبایلی که در سر حد می باشند تدابیر لازمه اتخاذ و اجری کنند و به همین خصوص در محل های مناسب عسکر اقامت خواهند داد. دولتین تعهد می کنند که از عهده هر نوع حرکات تجاوزیه مثل غصب و غارت و قتل که در اراضی یکدیگر وقوع بیابد برآیند و نیز دولتین قرار داده اند عشایری که متنازع فیه می باشند و صاحب آنها معلوم نیست بخصوص انتخاب و تعیین کردن محلی که بعد از این دائماً اقامت خواهند کرد یکدفعه به اراده خودشان حواله بشود و عشایری که تبعیت آنها معلوم است جبراً به اراضی دولت متبوعه آنها داخل شوند.
فقره نهم- جمیع مواد و فصول معاهدات سابقه خصوصاً معاهده [ای] که در سنه یک و هزارو دویست و سی و هشت در ارزنه الروم منعقد شده که بخصوصه با این معاهده حاضره الغا و تغییر داده نشده، مثل اینکه کلمه بکلمه در این صحیفه مندرج شده باشد، کافه احکام و قوت آن ابقا شده و فیمابین دو دولت علیه قرار داده شده است که بعد از مبادله این معاهده در ظرف دو ماه یا کمتر مدتی از جانب دولتین قبول و امضا شده تصدیق نامه های آن مبادله خواهد شد. و کان ذالک التحریر و فی یوم السادس عشر من شهر جمادی الثانی سنه یک هزار و دویست و شصت و سه هجری در دارالخلافه طهران صورت انطباع پذیرفت.

بدین ترتیب بر اساس عهدنامه دوم ارزروم مالكیت ایران بر خرمشهر آبادان و ساحل خاوری و بخش خاوری دشت زهاب مورد تاكید و در مقابل مالكیت عثمانی بر ساحل باختری شط‌العرب، بخش باختری دشت زهاب و سلیمانیه به رسمیت شناخته شد.

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها