به همین سبب است که صحبت درباره نمایشگاه کتاب و روایت از آن، دایره بسیار وسیعی را دربرمیگیرد و به تعداد افرادی که در نمایشگاه کتاب با نقشهای مختلف شرکت کردهاند، میشود روایت نوشت اما موضوعی که علیالخصوص در سی و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب برای من بروز و نمود بیشتری داشت و به نظر من متاسفانه از نقاط تاریک نمایشگاه بود که بهرغم ظاهر ساده، پسزمینه پیچیده و زشتی داشت، بحث «افزایش قیمت برچسبی» کتابها بود.
در همان اولین غرفهای که در بدو ورود به نمایشگاه از آن دیدن کردم و نگاهی به قیمت پشت جلد کتابهای آن نشر انداختم، این نقطه تاریک در ذهن من ایجاد شد و متاسفانه با گردش بیشتر در نمایشگاه بزرگ و بزرگتر شد. این ناشران عزیز(!) کتابهایی را در سالهای پیشین با قیمتهای پایینتر چاپ کرده، در انبارهای خود نگهداری کرده و اکنون به نمایشگاه کتاب آورده بودند و با یک برچسب قیمتی بسیار زشت، قیمت قبلی را پوشانده و قیمت بالاتر زده بودند.
بنده علاوهبر فعالیت در حوزه نظری کتاب، کتابفروش هم هستم و در کف میدان کتاب، با انواع و اقسام مصائب، مشکلات و اتفاقهای مربوط به حوزه کتاب آشنا هستم و تقریبا قیمت اکثر کتابهای بازار دستم است. به همین دلیل هم وقتی میدیدم که با یک برچسب قمیتی ساده، کتاب چاپ قدیم را با افزایشهای چند ۱۰درصدی عرضه میکنند، توان سکوت نداشتم و در چندین مورد اعتراضم را به گوش مسئول آن نشر یا افرادی که در آن غرفه حضور داشتند، میرساندم و نمیتوانستم با بیتفاوتی از کنار آن رد شوم. بعضی از نشرها که ماشاا... بسیار خبره شده بودند و چنان برچسب باکیفیت و سفت و سختی روی قیمت قبلی زده بودند که مخاطب عادی به هیچوجه نمیتوانست قیمت اصلی قبلی را بداند. بعضی نشرها هم با بیسلیقگی بسیار، با تمام توان با ماژیک سیاه قیمت قبلی را خط زده بودند و وقتی قیمت کتاب را از فروشنده میپرسیدی، از روی یک برگه A۴ قیمت گران جدید را با پررویی تمام (با عرض معذرت از شما) اعلام میکردند!
من اسم این کار را دزدی آشکار فرهنگی از جیب فرهیختهترین افراد این جامعه میگذارم و با تمام قدرت از این نام دفاع میکنم. همه نوع نشری هم در این جرگه بودند. از معدود ناشران مذهبیبگیر تا بعضی ناشرانی که به اصطلاح لیبرال میزدند. من با چند نفر از این عزیزان بحث کردم، دلیل این دزدی آشکار را پرسیدم و از هرکدام جوابهایی عجیبتر و غیرمنطقیتر از جوابهایی که خودم بلد بودم، شنیدم. یکی گفت وقتی نمایشگاه کتاب از من ناشر مذهبی حمایت نمیکند و ۷۰میلیون تومن هزینه غرفه میگیرد، من چارهای جز افزایش قیمت دارم؟! عجب! عجب واقعا! این جواب حتی ارزش بحث هم ندارد. آن یکی بدون آنکه بداند من در بطن کار کتاب هستم، میگوید آقا بیرون نشستی خبر نداری قیمت کاغذ چقدر شده و دیگری میگوید میدانی من فلان تومان هر ماه پول کارگر و کارمند میدهم؟
ولی هیچکدام از این جوابها در کت من و اهالی فرهنگ نمیرود که نمیرود. این طور که سنگ روی سنگ بند نمیشود در مملکت. همه میتوانند انواع و اقسام از این جوابها جور، ردیف و خون مردم را در شیشه کنند. به عنوان مثال من کتابفروشی خودمان را مثال میزنم. با عدد و رقم و ریاضی هم صحبت میکنم. قرارداد اجاره کتابفروشی ما تا مهر امسال هست و ماهانه ۲۷میلیون تومان اجاره میدهیم. حالا صاحب ملک عزیز در خانه خود نشسته و علاوهبر اینکه میبیند هر روز به قیمت ملک میلیاردی خود افزوده میشود، به ما پیغام داده که از الان که اردیبهشت است به شما اعلام میکنم اجاره قرارداد جدید ما ۶۰میلیون خواهد بود. اگر موافقید، که مشکلی نیست وگرنه از الان به فکر کتابفروشی جدیدی برای خود بگردید. یعنی افزایش قیمت بیش از ۱۰۰درصدی اجاره. صد درصد میدانید یعنی چه؟ حال با استدلالهای این عزیزان، من هم باید یکشبه بخوابم و بیدار شوم و روی تمام اجناس کتابفروشی خود صد درصد بگذارم؟ من کتابفروش افزایش قیمت حمل و نقل ندارم؟ افزایش قیمت حقوق کارگر و کتابفروش ندارم؟ اگر من هم یک شبه صد درصد روی اجناس لوازم تحریر، هدایا، تابلو، بازی فکری و کتابهای خود بگذرام، تعزیرات و عامه مردم این را قبول میکنند؟ پس چرا ناشر عزیز با یک برچسب زشت یکشبه چند ده درصد روی کتاب چاپ قدیم خود میگذارد و در بزرگترین رویداد فرهنگی کشور، شرکت میکند و کسی چیزی نمیگوید؟
تهاجم آشکار به جیب کتابخوانها!
وقتی یک کتاب برای اولین بار چاپ یا تجدید چاپ میشود، تمام هزینههای حق مؤلف، حق نشر، هزینه کاغذ و سودی که ناشر میخواهد بردارد به قیمت همان روز محاسبه شده و پشت چلد کتاب چاپ میشود. حال کدام شرع و کدام قانون به ناشر این اجازه را میدهد که به قیمت مثلا سال۱۳۹۸ کتاب چاپ کند و به قیمت همان روز هزینه کند، سود مثلا ۳۰درصدی خود را محاسبه کرده، پشت جلد بزند و حالا یکدفعه با یک برچسب، ۵۰درصد سود خالص از آسمانآمده به آن پشت جلد اضافه کند و از همان کتاب ۸۰درصد سود کند؟
من با افزایش قیمت کتابهای جدید یا تجدید چاپی موافقم و متاسفانه فعلا مفری از آن نمیبینم. کاغذ گران مساوی کتاب گران اما نمیشود با کاغذ ارزان و در روزگار ارزانی کتاب چاپ کنیم و با قیمت امروز به مخاطب قالب کنیم! با تمام احترام، این عزیزان هر استدلالی برای خود بکنند، این کارشان برداشت ناحق از جیب ما کتابخوانان است ولاغیر. حرام و حلال بودنش را هم خودشان میدانند و خدایشان. از تمام اهالی کتاب و فرهنگ میخواهم که با هر ابزاری که دارند، لااقل مخالفت زبانی خود با این پدیده را ابراز کنند و از اهالی قانون هم انتظار میرود قطعا به این موضوع ورود کنند و جلوی این تهاجم آشکار از جیب مردمی که در این وانفسای کویری کتابخوانی کشور، میخواهند کتابی بخرند و دمی آرامش در محضر کتاب را تجربه کنند، بگیرند که امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند: «هرکس که با کتاب، آرامشی را به دست آورد، هیچ آرامش دیگری را از دست نداده است.»
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: