گفت‌وگویی با مجید انتظامی، استاد ملودی‌های ماندگار

سمفونی خرمشهر، ادای‌دین به دفاع‌مقدس است

قصه خرمشهر آن‌قدر بزرگ و تکان‌دهنده، تاثیرگذار ، الهام‌بخش و تاریخ‌ساز است که می‌شد تا چشم کار می‌کند در موردش کتاب‌ها نوشته و فیلم‌ها ساخته شودو آهنگ‌ها و سمفونی‌ها تصنیف گردد و هرکدام از این آثار به ذکر زوایایی از این دایره بی‌نهایت زاویه خرمشهر و ۵۷۶ روز مقاومت زیر باران گلوله ‌بپردازند اما در میان این آثار تولید شده تا امروز ، برخی ماناتر و محبوب‌تر هستند. «سمفونی خرمشهر» یکی از این آثار است. اثری که همچون بسیاری دیگر از آثار ماندگار موسیقی ملی و انقلابی‌مان، نام مجید انتظامی را در کنار خود دارد.
قصه خرمشهر آن‌قدر بزرگ و تکان‌دهنده، تاثیرگذار ، الهام‌بخش و تاریخ‌ساز است که می‌شد تا چشم کار می‌کند در موردش کتاب‌ها نوشته و فیلم‌ها ساخته شودو آهنگ‌ها و سمفونی‌ها تصنیف گردد و هرکدام از این آثار به ذکر زوایایی از این دایره بی‌نهایت زاویه خرمشهر و ۵۷۶ روز مقاومت زیر باران گلوله ‌بپردازند اما در میان این آثار تولید شده تا امروز ، برخی ماناتر و محبوب‌تر هستند. «سمفونی خرمشهر» یکی از این آثار است. اثری که همچون بسیاری دیگر از آثار ماندگار موسیقی ملی و انقلابی‌مان، نام مجید انتظامی را در کنار خود دارد.
کد خبر: ۱۴۰۹۲۲۵

بی شک انتظامی، استاد ملودی‌های ماندگار است. هنرمندی که ملودی‌ فیلم‌های همیشه‌ماندگار شد. از کرخه تا راین گرفته تا بوی پیراهن یوسف، دوئل، آژانس‌شیشه‌ای، روز واقعه و... همگی از آثار ماندگار موسیقی ایران است. سوم خرداد فرصت مناسبی بود تا در گفت‌وگویی با ایشان، از فضای کارهایش و ارتباط ناگسستنی او با دفاع‌مقدس صحبت کنیم اما متاسفانه متوجه شدیم که استاد از ناحیه دنده دچار صدمه شده و امکان صحبت ندارد. گپ‌وگفت کوتاهی با او داشتیم. گرچه درد شکستگی دنده امانش بریده بود و به‌سختی سخن می‌گفت اما وقتی موضوع مصاحبه را شنید، صمیمانه ما را در این گپ‌وگفت همراهی کرد.

می‌خواستم تاریخ معاصر کشورم را روایت کنم
سمفونی‌خرمشهر از آن جمله آثار خاطره‌انگیزی است که بارها با رهبران مختلف و به شیوه‌های متفاوت اجرا و به‌واسطه محتوای مردمی‌اش باعث شد گوش مردم با فرم سمفونی و موسیقی کلاسیک آشنا شود و آن‌قدر دوستش داشتند که هنوز هم که هنوز است اجرا می‌شود. از استاد انتظامی خواستم از نحوه شکل‌گیری این سمفونی حماسی بگوید: «زمانی که شروع کردم به نوشتن سمفونی‌خرمشهر، فکر کردم تاریخ به روش‌های مختلف نوشته می‌شود، چرا با موسیقی آن را روایت نکنیم که برنده‌تر و گویاتر از هر زبان دیگری است. من کار را شروع کردم و بعد تهیه‌کننده برای کارم پیدا شد و بعد آن را به هر نحوی با امکانات بسیار کم و در شرایط سخت ضبط کردیم. آن زمان خرمشهر هنوز در اشغال عراقی‌ها بود. تصمیمم جدی بود که تاریخ معاصر کشورم را در قالب موسیقی روایت کنم و با خرمشهر شروع کردم. موضوع را با محمد فرنود که از دوستان نزدیکم بود و خودش عکاسی جنگ می‌کرد، در میان گذاشتم. به من گفت کار خیلی خوبی است و حتما پیگیری‌اش کن. آن‌موقع من هیچ چیز نداشتم؛ نه پیانو، نه دستگاه ضبط صدا و نه هیچ چیز دیگر. فرنود ولی یک سینتی‌سایزر کوچک داشت. آن را به من داد تا بتوانم تم‌هایم را رویش بزنم و خودش با آقایی به‌نام شکوهی که آن زمان رئیس وقت شورای نظارت و ارزشیابی مرکز سرودها و آهنگ‌های انقلابی بود صحبت کرد تا به من در این زمینه کمک کند. بعد از مدتی بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع‌مقدس پیغام داد که روی این کار سرمایه‌گذاری خواهد کرد.

عباس تحویلدار، شاعر یک حماسه
از او درباره نحوه ساخت این سمفونی و مشکلاتی که در آن برهه تاریخی در ساخت این اثر با آن مواجه شدم پرسیدم، مکثی کرد و گفت: نوشتن سمفونی یک بحث است و ضبط‌کردنش یک بحث دیگر که هزینه‌اش زیاد می‌شد. در آن زمان من از پس آن برنمی‌آمدم و این شد که ادامه‌ راه را در همکاری با حفظ آثار و ارزش‌های دفاع‌مقدس دیدم. من می‌خواستم موسیقی بی‌کلام باشد ولی آنها اصرار داشتند که مردم با موسیقی بی‌کلام ارتباط برقرار نمی‌کنند. چند نفر از طرف من معرفی شدند که هنرمندان بنامی بودند و شعرهایی هم گفتند اما مورد پسند قرار نگرفتند و در نهایت خود بنیاد از عباس تحویلداری خواست که نریشن را بنویسد و خودش هم آن را بخواند.داستان ضبط این سمفونی نیز در جای خود جالب است و شاید درسی باشد برای هنرمندانی که احساس می‌کنند در کمبودها نمی‌توان شاهکار ساخت. استاد انتظامی در این خصوص گفت: شاید باورش سخت باشد اما این سمفونی در استودیویی ضبط شد که فقط شش باند داشت؛ یک باندش همیشه خراب بود، یک باند را به مترونوم و یک باند دیگر را معمولا به سیگنال اختصاص می‌دادیم که دستگاه سینتی‌سایزر را راه‌بیندازد. عملا با سه باند، پروژه‌ای به این بزرگی را ضبط می‌کردیم و ناچار بودیم «اوردراپ» کنیم یعنی صدای سازها را روی همدیگر قرار دهیم. در نتیجه بسیاری از صداها ازبین‌می‌رفت یا شفافیت و وضوح مدنظر ما را نداشت. به هر نحوی که بود آنچه امروز در دسترس مردم هست را ضبط کردیم. وقتی این سمفونی ضبط شد با استقبال مردم روبه‌رو شدیم و این قطعه بارها به وسیله رهبران مختلف اجرا شد.

روایتی موسیقیایی از خونین‌شهر آزاد
استاد انتظامی در سمفونی‌خرمشهر تلاش داشت تا داستان یک حماسه را برای مردم روایت کند. داستانی که نه‌تنها برای استحکام ارتباط مردم با موسیقی موثر باشد، بلکه بتواند قدرت موسیقی را نیز در دورانی که این هنر آن‌گونه که باید در میان عموم وجه نداشت، به رخ کشاند. از او خواستم درباره قصه‌ای که در این سمفونی روایت می‌شود بگوید. گفت: سمفونی‌خرمشهر، روایتی است از مردم یک شهر یا مردم یک کشور که در آرامش روزگار می‌گذرانند. شروع سمفونی آرام است و بعد ناگهان شیپور جنگ به‌ صدا در می‌آید و بدون این‌که کسی آمادگی داشته باشد، به مردم حمله می‌شود؛ عده‌ای شهید می‌شوند، عده‌ای مجروح و معلول می‌شوند، عده‌ای از شهر بیرون می‌زنند و شهر تسخیر می‌شود. آنهایی که از شهر بیرون زده بودند با کمک‌گرفتن از بقیه برمی‌گردند و به دشمن حمله می‌کنند و شهر را پس‌می‌گیرند و هلهله، شور، نشاط و شادی به شهر برمی‌گردد اما قصه اینجا تمام نمی‌شود و همچنان رنج‌های مردم شهر روایت می‌شود؛ دردها، ویرانی‌ها و... .

ملودی‌ها الهام می‌شوند
ساختن موسیقی برای مردم و ماناشدن در بین آنها، بی‌شک به آشنایی با ذائقه مخاطب و داشتن تخصص و تجربه بالا برای روان‌سازی آن در قالب هنر نیاز دارد. به کارهای موسیقیایی استاد انتظامی که نگاه می‌کنیم تعداد قابل‌اعتنایی فیلم دفاع مقدسی در کارنامه مجید انتظامی است؛ موسیقی‌های ماندگاری که ملودی آن در ذهن مردم مانده و حتی می‌توانند آن را به‌سادگی زمزمه کنند. از استاد دراین‌باره پرسیدم، گفت: سراسر زندگی انسان، از کودکی تا سالخوردگی پر از اتفاق است و این اتفاقات تجربه‌های او را می‌سازند. هرکسی در هر رشته‌ای که فعالیت می‌کند از تجربه‌های شخصی و از زندگی‌اش بهره می‌گیرد و هنرمندان این تجربه‌ها را در آثارشان بروز می‌دهند. ملودی‌هایی که من ساخته‌ام میراثی است که از کودکی گرد آمده و در بالا و پایین زندگی همراهم بوده و به آثارم راه پیدا کرده است. من چند سال پیش خوابی دیده بودم که هیچ‌وقت درباره‌اش حرف نزدم؛ این خواب را نه یک‌بار بلکه چند بار دیده‌ام و همیشه ترسیده‌ام درباره‌اش حرف بزنم. فقط برای فرزندانم تعریف کرده بودم که مبادا برداشت‌ها یا قضاوت‌های نادرستی در پی داشته باشد اما حالا فکر می‌کنم چرا باید پنهانش کنم. از سال‌ها پیش خواب دیده‌ام بسیار کوچک شده‌ام، قدم اندازه دو بند انگشت است و در فضا شناورم. چند برگ نت موسیقی هم جلوتر از من شناورند. من داشتم سعی می‌کردم به نت‌ها برسم و این تلاش در خواب‌های من ادامه دارد. بنابراین باید بگویم واقعا نمی‌دانم ملودی‌ها از کجا می‌آیند. وقتی آهنگی می‌سازم، نمی‌دانم اصلا چطور آن را نوشته‌ام و چطور باید بعدی را شروع کنم. در یک لحظه به ذهنم می‌آید و آن را در موبایل زمزمه و ضبط می‌کنم. قبل‌تر که موبایل نبود، آن‌قدر تکرار می‌کردم تا برسم جایی که بتوانم آن را بنوسیم. نمی‌دانم ملودی‌ها از کجا می‌آیند، چطور نوشته و کجا تمام می‌شوند اما تا کاری مرا به لرزه نیندازد و موهای تنم را سیخ نکند به‌هیچ‌عنوان منتشرش نمی‌کنم. باید اتفاقی در خودم به‌وجود بیاورد تا آن را عرضه کنم.

ادای دین به دفاع مقدس
گرچه استاد انتظامی به‌دلیل صدمه بدنی، توان زیادی برای بیان همه ناگفته‌های سمفونی‌خرمشهر نداشت اما در بیان اهمیت جبهه‌های دفاع‌مقدس، همچون آثارش باصلابت سخن می‌گفت. می‌گفت: تقریبا ۳۰‌سال در سینما فعالیت کردم و به‌جز چند اثر مذهبی، کارهایم در حوزه دفاع‌مقدس بود. چون باور داشتم من نسبت به کسانی که جان خود را فدا کردند تا ما راحت زندگی کنیم دینی دارم که به این صورت ادا می‌کنم.
وی اضافه کرد: من به دوران دفاع‌مقدس باور دارم و با همه لحظات آن زندگی کرده‌ام به همین جهت با تمام وجودم دست به خلق کارهای مرتبط با دفاع‌مقدس زدم. من عاشق بودم و خودم را همیشه در جبهه حس می‌کردم. اصلا هم فکر نمی‌کردم وقتی چنین کارهایی را انجام می‌دهم مردم این کارها را دوست داشته باشند اما بسیار خوشحالم که توانستند با چنین آثاری ارتباط بگیرند.
وی همچنین گفت: آثاری که من برای موسیقی‌های دفاع‌مقدس می‌نویسم ماه‌ها طول می‌کشد و تا وقتی به مرحله اجرا می‌رسد بارها تغییر می‌کند. بنابراین همواره کوشش کرده‌ام شرایطی فراهم شود که موسیقی خوب و باکیفیتی پیش‌روی مخاطبان قرار گیرد. موسیقی‌هایی که اصلا هدف‌شان اجرای موسیقی صرف نیست. من همواره فانتزی‌هایی برای خودم داشتم که دوست دارم در دل مخاطب بیشتر بنشیند.
برای استاد مجید انتظامی، استاد ملودی‌های ماندگار آرزوی صحت و سلامت داریم.

موسیقی حماسه
موسیقی «حماسه خرمشهر» دارای چهار موومان (بخش) است. در آغاز موومان اول، ویلون‌ها و ساز هورن به آرامی و به همراه آکوردهای ساده به بیان آرامش موجود در گستره شهر می‌پردازد و با برخاستن ترومپت و تیمپانی آرامش از شهر گریخته و جای خود را به هراس و اضطراب می‌سپارد. رفته رفته به وسیله ترومبون‌ها و سازهای زهی و در انتها هورن‌ها، این نوا اوج می‌گیرد تا آنجا که هجوم بیگانگان به شهر در آن حس می‌شود. سازهای زهی و چوبی به وسلیه کروماتیک‌هایی (نت‌های پیوسته که شامل تمام‌پرده و نیم‌پرده‌ها می‌شود) که اجرا می‌کند، راویان این حمله‌ است و سازهای مسی (برَس) و کوبه‌ای(درامز) به بیان خشونت بی‌حد و حصری که بر خرمشهر رفته است، می‌پردازد. در این قسمت از هارمونی‌های پیچیده‌تری استفاده شده است. آکوردهای دی‌سونانس (نامطبوع) به همراهی کروماتیک‌های زهی و سازهای کوبه‌ای خشنوت مذکور را به اوج می‌رساند و در پایان نخستین موومان به ضربه گانگ، خرمشهر اشغال می‌شود. نوای آرام باس‌ها آغازگر موومان دوم این قطعه است. سپس ویلون‌ها به همراهی ناله خوانندگان کر از کوچ مردمان آواره و دردمند می‌گوید، از خاطرات عزیزان از دست رفته و دوری از خانه و کاشانه و آوارگی از شهر. ناله‌کر به همراه اُبوا حاکی از بی‌گناهی و درماندگی مردم شهر است و آکوردها کم‌کم خبر از خاموشی شهر و ویرانه‌های خون‌آلود و پر دود آن می‌دهد. در انتهای این قسمت باس‌ها و تیمپانی و ضربه‌های کوتاه ارکستر، نوید زندگی و خروش می‌دهد. مردم برخاسته‌اند و سازهای ضربه‌ای جنوب با سنج و با ریتمی شاد با همراهی سازهای کوبه‌ای و زهی نوید دستیابی مجدد به خرمشهر را سر می‌دهد.
در موومان سوم، مردم خود را آماده دفاع می‌سازند به امید آزادی خرمشهر. در این نوید ملودی و ویلون‌ها و ضربات سازهای مسی همنوا فریاد می‌کنند. با سکوت سازهای ضربه‌ای و مسی، کنترباس و ویلنسل و آلتو به بیان ترس و خفقان دشمن می‌پردازد و این وهم رفته رفته اوج پیدا می‌کند. تا این‌که شیپور حمله ایرانیان به صدا درمی‌آید و درپی آن ترومپت‌ها و هورن‌ها و در انتها ترومبون و توبا نوای حمله در می‌آورد. کر نیز در ابتدا به صورت باس و سپس تِنور و بعد آلتو و سوپرانو با آکوردها، مقطع اراده مردم را در باز پس گرفتن شهر تداعی می‌کند.
در موومان چهارم صف‌آرایی نیروهای خودی به وسیله سازهای مسی و چوبی بیان و تصویرسازی می‌شود. حمله دفاعی آغاز می‌شود. سازهای ضربه‌ای، ترومبون‌ها و باس‌ها سخن از چگونگی حمله می‌راند و صدای ترومپت‌ها و هورن‌ها فضای موسیقی را جان می‌بخشد. آکوردهای مطبوع این قسمت به نوعی به‌کار گرفته شده‌ که برای شنونده قابل درک باشد.
خط‌های کنتر پوآن با اجرای سازهای مسی و زهی و قابلیت سازهای چوبی بازپس گرفتن خرمشهر را ندا می‌دهد. در این بخش همراهی صدای تانک‌ها و مسلسل‌ها با موسیقی حکایت این نبرد سرنوشت‌ساز را در خود دارد و در انتهای موومان پایانی، فانفار پیروزی (یک موسیقی کوتاه، پرشور و حماسی که به‌طور معمول توسط ترومپت‌ها یا سایر سازهای بادی برنجی اجرا می‌شود) به وسیله سازهای مسی اجرا می‌شود و صدای دف شادی این پیروزی را به اوج می‌رساند که «خرمشهر آزاد شد».

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها