سریال کیمیا این قائده را برهم زد تا نشان دهد که تلویزیون همیشه میداند چطور برای مخاطبان خود، تصویرسازی کند. سریال کیمیا روایتی از یک دختر جوان و چالشهایش بود. انگار که خرمشهر و ایران در قامت همان کیمیا قرار گرفته بود تا مخاطب سختیهای زندگی و مقاومت او را به خوبی درک کند. مهراوه شریفینیا که در نقش کیمیا ظاهر شده بود، با تحولات جامعه روبرو میشد و تلاش میکرد با این تحولات خود را همراه کند. کیمیا پرسشگر و معترض بود و در برخی مواقع ناچار میشد مقابل پدرش بایستد. پدری که نظامی بود و بعد از پیروزی انقلاب، تلاش کرد کارنامه قبلی خود را پاک کند اما برخی دستاندازها، مانع او میشد. به طور کلی سیر حوادثی که در مراحل زندگی خانواده کیمیا اتفاق میافتد، آنها را درگیر توطئههای بسیاری میکرد. کیمیا مدام در تلاش برای نجات دادن خانوادهاش بود. گاهی موفق و گاهی در اوج ناامیدی تسلیم روزگار میشد. برشی از این سریال، تصویر شهید جهان آراست که میگوید:«این شهر ممکنه سقوط کنه، اما باز پس میگیرمش». وقتی بازیگر مقابل حامد بهداد که در نقش شهید جهان آراست با زاری و گریه از خونین شدن خرمشهر میگوید و از جهان ارا میخواهد که کاری کند، این شهید به او می گوید:«خرمشهر برای من شده دشت کربلا» و بعدها که خرمشهر آزاد شد، جهان آرا نبود که در این شادی شریک باشد و از همانجا بود که «ممد نبودی ببینی ...» در خاطر خرمشهریها نقش بست. کیمیا را باید از جمله مجموعههای موفق تلویزیون با موضوع آزادسازی خرمشهر دانست.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد